جبهه های امروز دفاع
سینمای دفاع مقدس از جمله ژانرهایی بود که پس از پیروزی انقلاب متولد شد. در واقع برخی آن را تنها ژانر سینمایی می دانند که طی این سالها خود را با در نظر گرفتن همه عناصر و قوانین ژانر حفظ کرد و در حد استاندارد لااقل به لحاظ ساختار روایتی باقی ماند. اساسا می توان گفت سینمای پس از انقلاب پس از یک دوره فترت نسبی سالهای 58-59 اصلا با سینمای جنگ در کنار نوعی دیگر که موضوعات تاریخی انقلاب را در کادر خود قرار می داد ، شکوفا گشت و با تحول سینمای جنگ به ژانر دفاع مقدس ، بسیاری از تخصص های سینمایی روز که غالبا درسینمای قبل از انقلاب مهجور مانده بودند، به عرصه آمدند و بسیاری از موضوعات "تابو" شده در همین نوع سینما به تصویر کشیده شدند.
فیلمسازان جوان مستعدی با ساخت فیلم در ژانر دفاع مقدس به سینمای ایران گام گذاردند که در سالهای بعد هریک ، علاوه بر خلق آثار قابل اعتنا با صحنه های ماندگار سینمایی توجه کارشناسان و علاقمندان هنر هفتم این دیار و آن سوی مرزها را برانگیختند.
اما در ابتدا سینمای جنگ بود ، همان که قبل از انقلاب هم با صحنه هایی در برخی از فیلم ها رخ نمایانده بود مانند "خداحافظ تهران" ساخته ساموئل خاچیکیان (اگرچه خود فیلم در واقع اثری ملودرام به شمار می آید) و فیلمی دیگر به نام "تپه 303" که اکران محدودی داشت و بیشتر مستندی درباره یک مانور نظامی به شمار می آمد تا یک فیلم جنگی.
بعد از انقلاب هم سینمای جنگ با وجه حادثه ای بر پرده سینماها رفت و با استفاده از الگوهای تجربه شده در تاریخ سینمای جهان ، در همان ابتدا مخاطبان زیادی را جذب نمود. فیلم های "برزخی ها" (ایرج قادری) و "مرز" (جمشید حیدری) اولین آثاری بودند که در ژانر جنگ سینمای ایران جلوی دوربین رفتند ، اگرچه فیلم هایی در خور دفاع عقیدتی و آرمانی مردم ایران در مقابل تهاجم گسترده عراق به شمار نیامدند.
اما خیلی زود با ورود سینماگران جوان و بعضا حاضر در جبهه ها به عرصه سینمای جنگ ، نوع جدیدی از این ژانر به منصه ظهور آمد که حتی در فیلم های جنگی شوروی سابق و کشورهای هم مسلک آن که به باورهای ایدئولوژیک پهلو می زدند نیز سابقه نداشت. در واقع این نوع سینما به لحاظ سوژه و درونمایه و حتی ساختار سینمایی ملهم از نوع نبرد اعتقادی رزمندگان ایرانی به نظر می آمد و از این جنبه اریژینال ترین گونه سینمایی تلقی شد که از فرهنگ دینی و ملی سرزمین ایران منشاء گرفت.
فیلم هایی مثل : "دیار عاشقان" (حسن کاربخش) ، "پیشتازان فتح" (ناصر مهدی پور) و "ما ایستاده ایم" (اکبر حر) علیرغم همه نقاط ضعف ساختاری ، آغازگر سینمای یاد شده بودند و پس از آن فیلمسازانی همچون رسول ملاقلی پور با فیلم "پرواز در شب" و ابراهیم حاتمی کیا با "هویت" و "دیده بان" به آن هویت بخشیدند و به دنبالشان سینماگران دیگری مانند : شهریار بحرانی ، کمال تبریزی ، جمال شورجه ، علی شاه حاتمی ، احمد رضا درویش ، جواد شمقدری ، حسین قاسمی جامی ، احمد مراد پور و ....وارد میدان شدند و ژانر "دفاع مقدس" را تکامل بخشیدند.
ویژگی ژانری که به سینمای دفاع مقدس معروف شد براساس پرداختن به روحیات و درونیات رزمندگان و چالش باورها و اعتقاداتشان با واقعیات، استوار بود. که به تدریج از شکل شعر و شعاری فیلم های اولیه به فرم ویژه سینمایی و بصری این نوع سینما در اواخر دهه 60 و اوائل دهه 70 رسید. فی المثل به جای توصیف لفظی اینکه جنگ ما برپایه اعتقاد است و سلاح و ابزارهای دیگر مادی به عنوان وسیله در سیطره این اعتقاد قرار دارند ( در فیلم هایی مانند "دیار عاشقان") ، ابراهیم حاتمی کیا در "مهاجر" این ویژگی را در قالب هوشمندانه استحاله یک هواپیمای شناسایی بی موتور در باورهای هدایت گران آن، به نمایش گذارده و همه را در آن نمای پایانی که مهاجر ، پلاک های رزمندگان به شهادت رسیده را بر دماغه خویش و میان ابرهای آسمان بی کران پرواز می دهد ، مستتر ساخت که گویی این ارواح شهداست که در اوج آسمان در پرواز می باشند و یا در فیلم "دیده بان" امدادهای غیبی و همراهی سمبلیک فرشتگان براساس آیات قرآنی را در باند صوتی سکانس تنهایی دیده بان در راه محل ماموریتش ، وجهی سینمایی بخشید. همچنین است کاربرد بیان تصویری تفکر و باور "زنده بودن شهدا در طول زمان" در فیلم "سفر به چزابه" که رسول ملاقلی پور آن را بااستفاده از جریان سیال ذهن در ساختار روایتی و سینمایی اثرش گسترانید.
ابراهیم حاتمی کیا در صحنه ای از فیلم "دیده بان" به کارگردانی خودش در سال 1367
سینمای دفاع مقدس که در دهه 60 به خاطر فاصله گیری از سینمای جنگی تجاری ، به حادثه پردازی همچون یک تابو می نگریست ، در اوائل دهه 70 با فیلم هایی مانند :"آخرین شناسایی" ، "حماسه مجنون" و "سجاده آتش" به تلفیقی جذاب از این دو رسید و برای سینمایی که می خواست تصویر اندیشه های فلسفی و عرفانی را در فرم های سمپاتیک ارائه دهد ، نمونه سازی کرد.
سینمای دفاع مقدس از پرمخاطب ترین ژانرهای سینمایی بعد از انقلاب بوده است ، چنانچه 4 فیلم از لیست ده تایی پربیننده ترین فیلم های سینمای این سالها را آثار ژانر دفاع مقدس تشکیل می دهند و در صدر این لیست به عنوان پرتماشاگرترین فیلم سینمای سالهای پس از پیروزی انقلاب ، فیلم "عقابها" ساخته ساموئل خاچیکیان و پس آن "کانی مانگا" مرحوم سیف الله داد قرار دارد. در ادامه این لیست فیلم های "گذرگاه" شهریار بحرانی و "پلاک" دیده می شوند.
اما متاسفانه آمار نشانگر آن است که از اواسط دهه 70 ، تولید و ساخت فیلم در سینمای دفاع مقدس رو به افول نهاد و به بهانه های مختلف از قبیل اینکه دوران جنگ سپری شده و یا هزینه تولید فیلم جنگی بالاست و تماشاگر هم آن را نمی پسندد ، سال به سال از تعداد اینگونه فیلم ها در چرخه تولید سینمای ایران کاسته شد.
از طرف دیگر وقتی از اواسط دهه 70 بخش مهمی از امور تولید به دست واسطه های بخش خصوصی افتاد و سود جویی محض دردستور کار قرار گرفت،همانگونه که فیلم های کلیشه ای به اصطلاح دختر/ پسری ، سالن های سینما را تسخیر نمودند، سینمای اندیشمند و اصیل از جمله ژانر دفاع مقدس نیز از میدان تولید سینمای ایران رخت بربست. چراکه در محاسبات چرتکه ای آن واسطه ها ، اساسا ژانری همچون دفاع مقدس با ویژگی های خاص جبهه ها و روحیه رزمندگان سپاه اسلام ، جایی نداشت و در قبال این جفای تاریخی هیچیک از مسئولین سینمایی وقت عکس العملی نشان ندادند ! آیا آنها هم بر این تصور بودند که دوران سینمای دفاع مقدس در ایران به پایان رسیده است؟! آیا همه ناگفته های جنگ تحمیلی به تصویر کشیده شده بود؟ آیا تصویر تمامی توطئه های سیاسی پشت پرده تجاوز صدام به میهنمان (که اینک بسیاری از آنها حتی توسط خود روشنفکران آمریکایی هم بازگو می شود)بر پرده سینماهای ایران به نمایش درآمد؟ آیا تصاویر ولو مختصری از نقش آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در مسلح کردن عراق به انواع و اقسام سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی و حمایت از جنایات بی سابقه ای همچون قتل عام حلبچه یا کشتار سردشت ، جلوی دوربین های سینمای ایران رفته است؟
تولید فیلم های سینمای دفاع مقدس که از نیمه دهه 70 ، سال به سال رو به تقلیل گذارده بود، در سال های 1381 و 1382 به پایین ترین حد خود رسید به طوریکه در سال 81 در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم فجر حتی یک فیلم در باب دفاع مقدس حضور نداشت و از همین رو در سال 82 نیز هیچ فیلمی از این نوع به نمایش عمومی در نیامد! این درحالی بود که طی سالهای 1361 تا 1376 ، هر سال بین 7 تا 12 فیلم درباره ابعاد مختلف دفاع مقدس مردم ایران،در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی آمد اما از سال 1377 و هفدهمین جشنواره فیلم فجر، شاهد سیر نزولی چشمگیری در تولید و نمایش اینگونه آثار بودیم، چنانچه رقم 12 فیلم دفاع مقدس در جشنواره شانزدهم(1376) ناگهان در هفدهمین دوره(1377) به 4 فیلم کاهش یافت ، در جشنواره هیجدهم (1378) 3 فیلم شد و در جشنواره های نوزدهم(1379) و بیستم(1380) به 2 فیلم رسید و بالاخره در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر در بهمن 1381 یعنی فقط 14 سال پس از پایان جنگ تحمیلی ، فاتحه سینمای دفاع مقدس توسط مسئولان وقت جشنواره خوانده شد و هیچ فیلمی از این نوع در جشنواره مذکور به نمایش درنیامد. به این ترتیب اکران سال 82 سینمای ایران که نتیجه تولیدات سال 81 و محصول ویترین نمایشی جشنواره بیست و یکم بود ، هیچ فیلم سینمای دفاع مقدس را بر پرده سالن های خود ندید!!
اگرچه با حضور معاونت جدید سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 83 و تغییر و تحولاتی در زمینه سیاست های سینمایی ، مجددا برخی فیلمسازان باسابقه در ژانر مذکور به ساخت فیلم درباره دفاع مقدس مردم ایران روی آوردند ، اما تاثیر دوران به اصطلاح اصلاحات در بنیاد این سینما رسوخ کرد و حتی همان فیلمسازان با سابقه دچار نوعی شبه آوانگاردیسم روشنفکری شدند. به هر حال سینمای دفاع مقدس علیرغم تجارب گذشته و امکانات بیشتر امروزی، به سالهای پررونق قبل بازنگشت. سال بعد و سال بعدتر همچنان با سینمای دفاع مقدس به طور کجدار و مریض رفتار شد تا اینکه در نیمه دهه 80 و برای بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر ، 10 فیلم درباره دفاع مقدس ملت ایران به تولید رسید و اتفاق مهم دیگر این که فیلمی از این ژانر ، بار دیگر توفیق سالهای پیشین این سینما را تکرار کرد و سینمای ایران را به استقبال افسانه ای سالهای دهه 1360 رساند. فیلم "اخراجی ها" ساخته مسعود ده نمکی(روزنامه نگار جنجالی سالهای قبل) به عنوان یک پدیده، علاوه برآنکه با رای تماشاگران، سیمرغ بلورین فیلم تماشاگران جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر را دریافت نمود ، سینمای ایران را به فروش میلیاردی رساند.
در واقع این اتفاق خجسته را می توان با روی کارآمدن دولت نهم و مسئولین جدید سینمایی مرتبط دانست که حداقل توجه بیشتری نسبت به سینمای دفاع مقدس مبذول داشتند. اما این نگاه، یک نگرش استراتژیک نبود و ساخت فیلم هایی مانند "اخراجی ها" نیز نتیجه ترسیم یک چشم انداز روشن برای سینمای ایران به نظر نمی رسید بلکه صرفا برای ایجاد تحولی مقطعی در روند تولید این سینما ، با مساعدت بنیاد سینمایی فارابی ، ساخت یک سری آثار ارزشی و دفاع مقدس در دستور کار قرار گرفت که نتیجه اش فیلم هایی مانند "روز سوم" و "اخراجی ها" بود. بنابراین در سال بعد دیگر موفقیت های یاد شده تکرار نشد و بازهم تولید فیلم دفاع مقدس کاهش یافت و همچنان جرقه ها بود که این ژانر را حفظ می کرد.
"اخراجی ها 2" در نوروز 1388 موفقیت قسمت اول را در حد و حدود بسیار بالاتری تکرار کرد و برای نخستین بار فروش 7 میلیاردی را در کارنامه این سینما به ثبت رسانید اما اخراجی های 3 علیرغم تلاش هایی که برای افزایش کیفیت آن شده بود ، آشکار نوعی عقب گرد در این سه گانه محسوب شد ، چه به لحاظ مخاطب و چه از نظر محتوی و ساختار.
اما پس از این انزوای مظلومانه سینمای دفاع مقدس ، در سالهای ابتدایی دهه 80 ، باز به لطف الهی و تلاش هنرمندان متعهد و مسلمان ، این نوع سینما از محاق درآمد و می رفت روزهای طلایی خود را در سینمای ایران تکرار نماید.
مهندسی صحیح فوکویاما در سینما
اما در اینجا بود که طرح دوم کانون های صهیونی برای فروپاشی ایدئولوژیک جامعه مسلمان ایرانی در دستور کار قرار گرفت. در سال 1986 میلادی یعنی سال 1365 که فرانسیس فوکویاما در کنفرانس "بازشناسی هویت شیعه" در اورشلیم سخنانی را درباره مقابله با شیعه و انقلاب اسلامی ذکر کرد و مهندسی معکوس را در این رابطه تشریح نمود ، طرح مهندسی صحیح درباره سیاست هایی که بایستی از سوی کانون های فرهنگی و هنری استعمار به درون ایران تزریق شود را هم ذکر کرد.
فوکویاما از جمله این سیاست ها را بی اعتبار کردن اسطوره ها و قهرمان های انقلاب و جنگ ذکر کرد و گفت که به هر شکل بایستی در سخنرانی ها ، کتاب ها ، داستان ها و فیلم ها ، از پدیده های انقلاب اسلامی به ویژه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس اسطوره زدایی شود و براین نکته تاکید کرد که بایستی ماهیت دفاع مقدس از طریق زیر علامت سوال بردن آرمان ها و اهداف آن ، وارونه جلوه داده شود و به خصوص ارزش ها و اسطوره های آن که همواره این دفاع را به عنوان پتانسیل عملیاتی انقلاب زنده نگه می دارد ، مورد هتک و بی حرمتی قرار گیرد.
در این جا بود که متاسفانه سینمای دفاع مقدس دچار یک نوع آسیب و بهتر بگوییم آفت شد. نگاه ضد جنگ اگرچه در سینمای جنگ دنیا باب است (ارزشمندترین فیلم های جنگی تاریخ سینما در نوع ضد جنگ ساخته شد) اما در سینمای دفاع مقدس معنی و مفهومی نمی توانست داشته باشد. چراکه دفاع مقدس مردم ایران اساسا با جنگ های متعارف و رایج ، تفاوت ماهوی داشت.
دفاع مقدسی که اصلا ضدجنگ بود ولی در مقابل تجاوز، آن را از هر تکلیفی واجب تر می دانست چراکه این دفاع با ایدئولوژی ، تفکر، باور و اعتقادات دینی و ملی مردم ، ارتباطی تنگاتنگ داشت و در واقع برآمده از همان اعتقادات و باورها بود.
اگرچه از میانه دهه 80 فیلم هایی ظاهرا در حیطه سینمای دفاع مقدس ساخته شدند، اما متاسفانه برخی از آنها در خدشه دار نمودن ارزش ها و آرمان های دفاع مقدس تا آنجا پیش رفتند که حتی اصل آن را نیز زیر علامت سوال بردند. این بارزترین حضور جنگ نرم نظام سلطه در دل سینمای دفاع مقدس بود که به منصه ظهور رسید.
به بهانه اینکه قهرمانان و اسطوره های دفاع مقدس را بایستی برای نسل امروز ملموس تر و عینی تر به تصویر کشید ، همه آن ویژگی ها و خصوصیاتی را که در برخی فیلم های ضد جنگ هالیوودی و اروپایی دیده بودند از سربازان و مزدوران آمریکایی عینا کپی کرده و به قد و قامت سردارانی دوختند که یک دنیا را مات و مبهوت خود کردند و به راستی در یک جنگ جهانی حقیقی(که در واقع همه جهان استکبار و اعوان و انصارش را در مقابل ملت ایران و پشت سر صدام قرار داده بود)، حسرت حتی ربودن یک ریگ از خاک میهن را بر دل دشمنان تاریخی این آب و خاک گذاردند.
این به اصطلاح جنگی سازها ، بعضا دو طرف جنگ تحمیلی یعنی هم متجاوزین صدامی و هم ملتی را که فقط از آب و خاک و دین و کشورش دفاع می کرد را در یک ترازو قرار دادند و با یک میزان سنجیدند ، یا سرداران و فرماندهان جنگ را به استهزاء و سخره گرفتند و خلوت های عرفانی و الهی شان را با معیارهای دنیوی و مادی سنجیدند و یا در فیلم هایشان ساحت مقدس جبهه ها و سنگرهای پاک رزمندگان اسلام را به هر آنچه که سلائق بیگانه با دفاع مقدس می پسندید و شیفتگان وخود باختگان فرهنگ غرب می خواستند ، آلوده کردند تا به خیال خام خود ، غرب زده ها و از خود بیگانه ها را خوش بیایند و در خوش بینانه ترین نگاه به سینمای به اصطلاح دفاع مقدس جلب کرده و یا با سوء استفاده از نام و عنوان دفاع مقدس ، پول های هنگفت به جیب بزنند و در مقابل به قیمت خشنودی بیگانگان و دشمنان این ملت ، ارزش ها و مقدسات او را لگدمال کنند.
ایده ای که فرانسیس فوکویاما در سال 1986 ارائه داد و پس از آن هم توسط مجموعه ای از نهادها و مراکز فکری و اندیشکده ها و تینک تانک های غرب به صورت جزیی تر و با تدوین مانیفست ویژه ، تئوریزه شد و در راس دکترین جنگ نرم کانون های صهیونی قرار گرفت ، این بود که با بی اعتبار نمودن ارزش ها و اسطوره های اسلام و انقلاب و جنگ تحمیلی و بی تفاوت نمودن نسل جدید نسبت به آنها ، زمینه های فروپاشی ایدئولوژیک جامعه و پس از آن فروپاشی فیزیکال نظام جمهوری اسلامی را فراهم آورده و یا آن را دچار استحاله از درون گردانند. آنچه که در جریان فتنه سال 88 با تمام قوا و نیرو از سوی جبهه گسترده امپریالیسم جهانی دنبال گردید و متاسفانه در حیطه سینمای دفاع مقدس نیز خواسته یا ناخواسته برخی از فیلمسازان در دام آن گرفتار آمدند به خیال اینکه نگاهی نو نسبت به دفاع مقدس عرضه می دارند،غافل از آنکه همان ایده فوکویاما وتئوری های پژوهشکده های صهیونی را به مرحله اجرا در می آورند. از جمله فیلم های یاد شده می توان به فیلم "به نام پدر" ابراهیم حاتمی کیا اشاره نمود که اساس دفاع مقدس را بدون اجازه نسل سوم انقلاب نادرست دانسته ! و آنها را قربانیان اصلی دفاع معرفی می کرد ، بدون آنکه خود خواسته باشند یا در این دفاع سهیم بوده باشند!!
همچنین نگاه کمدی و فانتزی و انتقادی نسبت به این نوع سینما اگرچه در سینمای جنگ دنیا بسیار باب است، اما سینمای دفاع مقدس با احتیاط قدم به حیطه آن گذارد. چراکه دفاع مقدس مردم ایران اساسا با جنگ های متعارف و رایج ، تفاوت ماهوی داشت. بنابراین سینماگران دفاع مقدس با حفظ احترام به شان و منزلت آن ایمان و باور اسلامی ، روی به انتقاد و طنز و شوخی با دفاع مقدس آوردند ، البته در همان سطح و اندازه ای که خود رزمندگان به آن عادت داشتند و در جبهه ها انجام می دادند.
"لیلی با من است" اولین گام بود که در سال 1375 به روی پرده رفت. اما در دهه 80 این روند سیر شتابداری به خود گرفت و بعضا به ورطه افراط افتاد تا آنجا که اصل دفاع مقدس را نیز زیر علامت سوال برد. فیلم هایی همچون "پیک نیک در میدان جنگ" ، "طبل بزرگ زیر پای چپ" و "آن سوی رودخانه" (که اساسا فیلمی ضد دفاع مقدس بود) و ...از آن جمله بودند. دو قسمت اول فیلم "اخراجی ها" نقطه عطفی در این سری فیلم ها بود که با رعایت شئونات و منزلت اعتقادی ساخته شد و نگاهی تازه به مایه های طنز در دفاع مقدس داشت.
اما همچنانکه همواره در تاریخ سینمای ایران ، موفقیت ها ، سودجویان را به فکر تقلید و کپی نمودن انداخته ، فیلم "اخراجی ها" نیز به همین سودجویی دچار شد. متاسفانه در این راه ، صداقت و سادگی برخی ازفیلمسازان نیز مورد سوء استفاده قرار گرفت و با صرف هزینه ای هنگفت، فیلم هایی سراپا توهین و تحقیر ارزش ها و باورهای دفاع مقدس مانند "زمهریر" جلوی دوربین رفت که سیاست های نامشخص و به قولی شبه لیبرالی مسئولین سینمایی دولت دهم نیز در شکل گیری اش بی تاثیر نبود. اما گستاخی فیلم "زمهریر" آنچنان بود که در همان بدو ارائه برای نمایش در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر ، از سوی همان مسئولین توقیف شد و پس از نمایش محدود در این جشنواره برای رسانه ها و در حین برگزاری جلسه مطبوعاتی مربوطه ، به شدت مورد اعتراض و انتقاد منتقدین حاضر در جلسه قرار گرفت و پس از آن اعتراض اقشار مختلف مردم وحتی بعضی از علمای حوزه علمیه قم را به همراه داشت. همین برخورد قاطع ، موجب شد تا تصمیمات الاکلنگی معاونت سینمایی در مورد این فیلم (که حتی در هنگام کلید زدن فیلمبرداری آن نیز حاضر شده بود) به سوی عدم نمایش همیشگی فیلم مذکور جهت بگیرد و شخص معاون سینمایی در مصاحبه ای بگوید هرگز فیلم "زمهریر" اجازه نمایش نخواهد گرفت. بنابراین یکی از انحرافات فاجعه بار در عرصه سینمای دفاع مقدس که می رفت به سختی گریبان این ژانر را بگیرد( و به قول یکی از منتقدین به صورت ویروسی آن را مبتلا سازد) با عکس العمل مناسب منتقدین و روزنامه نگاران و مساعدت معاونت سینمایی ، عجالتا به کنار رانده شد اگرچه هنوز پرونده اش باز است و خود سازندگان فیلم با تغافل و تجاهل ، همچنان براین باورند که فیلم مثبتی برای دفاع مقدس ساخته اند!!
در اینجا برای فیلمسازان سینمای دفاع مقدس لزوم همان بصیرتی مطرح می شود که مقام معظم رهبری در جریان فتنه سال 88 ، به کررات از آن سخن گفتند. اینکه اگرچه با نیت خیر و درست اما بدون بصیرت خدای ناکرده در زمین دشمن بازی خواهیم کرد و به جبهه خودی شلیک می نماییم و بر این تصوریم که دشمن را هدف گرفته ایم!
مقام معظم رهبری در سخنانی که به تاریخ 5 مرداد 1388 ایراد فرمودند ، مقوله بصیرت را مورد اشاره قرار داده و گفتند :
"... اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهائى که بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بىبصیرتى است..."
ایشان سپس در تشریح مقوله بصیرت ، مثال جبهه های جنگ را آورده و فرمودند:
"... بنده بارها این جبهههاى سیاسى و صحنههاى سیاسى را مثال میزنم به جبهه جنگ. اگر شما تو جبهه جنگ نظامى، هندسه زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همین هم هست که شناسائى می روند. یکى از کارهاى مهم در عمل نظامى، شناسائى است؛ شناسائى از نزدیک، که زمین را بروند ببینند: دشمن کجاست، چه جورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسى این شناسائى را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت مىبینید که دارد خمپارهاش را، توپخانهاش را آتش میکند به طرفى، که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نمیداند دیگر. عرصه سیاسى عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت مىبینید آتش توپخانه تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است..."
نگرش شبه روشنفکری در سینمای دفاع مقدس
نوعی دیگر از همان نگاه شبه روشنفکری به سینمای دفاع مقدس ، در فیلم هایی متبلور می شوند که جنگ تحمیلی را تنها در خسارات آن خلاصه می کنند. در این دسته از فیلم ها ، دفاع مقدس 8 ساله ملت ایران ، حاصلی جز شهید و جانباز و اسیر و خرابی و ویرانی و در کنارش سوء استفاده مالی و مادی عده ای رانت خوار نداشته است. در این فیلم ها تنها برای بازماندگان جنگ چه از نوع رزمنده و چه جانباز و یا خانواده شهید ، دلسوزی و ترحم نشان داده می شود و دلسوزی به شکلی القاء می شود که اصل جنگ را زیر علامت سوال می برد. جنگی که به قول حضرت امام (ره) برای این ملت رحمت بود. اگرچه این خط به صورت کم رنگ از فیلم "از کرخه تا راین" شروع شد اما در آن فیلم اصل دفاع مقدس زیر علامت سوال نمی رفت و پاسخ های مناسب سعید در مقابل جانبازی که قصد پناهندگی داشت ، به خوبی ماهیت مثبت دفاع را جلوه گر می ساخت اما در سالهای بعد فیلم هایی همچون "گیلانه" یا "پاداش سکوت" و یا "سیزده 59" به نام سینمای دفاع مقدس به جز بازماندگانی دربه داغان و ویران شده یا رانت خوار و شارلاتان از دفاع 8 ساله مردم مسلمان ایران ، تصویری دیگر در قاب دوربین خود ننشاندند. در واقع در این سالها این نوع سینمای به اصطلاح دفاع مقدس ، نقطه گریزی شد برای عده ای که نمی خواهند یا نمی توانند دفاع مقدس امروز ملت ایران را ببینند. دفاعی که بیش از 20 سال است در عرصه های فرهنگی و در میدان جنگ نرم جریان دارد ، سرداران و بسیجیان خود را دارد اگرچه بسیاری از بازماندگان و رزمندگان سالهای دفاع مقدس ( برخلاف آنچه فیلم های شبه روشنفکری نشان می دهند ) در این میدان دفاع جدید نیز در صف اول قرار دارند ، با قدرت و ایمان می جنگند و همچنان معتقد به آرمان های انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری ذره ای از اصول نظام مقدس جمهوری اسلامی کوتاه نمی آیند.
بنابراین سینمای دفاع مقدس امروز ایران اگرچه به یاد رشادت ها و دلاوری ها و ناگفته های 8 سال دفاع مقدس محکم و قوی تداوم می یابد اما بایستی برمحور دفاع مقدس امروز در عرصه تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم شکل تازه ای بیابد. دفاع مقدس امروز در جبهه رسانه ها و سینما و مطبوعات و کتاب و فضای سایبر و اینترنت و در مقابل اندیشه و تفکر صلیبیون نوین غرب و ایدئولوژی اومانیستی و سکولاریستی آنها در مدارس و دانشگاهها و مراکز فکری و علمی و به اصطلاح تینک تانک ها صف آرایی می شود. دفاع مقدس امروز سربازان و بسیجیانی از جنس دانشجو و دانش آموز و طلبه و شاعر و نویسنده و فیلمساز و بلاگر و .. دارد و سرداران و فرماندهانی از جنس عالم و استاد حوزه و دانشگاه . سلاح این دفاع نوین ، کتاب است و علم و فیلم و رمان و اینترنت و ...