سیاه نمایی خانواده و جامعه ایرانی
ساخت فیلم هایی که مروج روابط بی بند و بار و زندگی لاابالی و نافی اخلاق و رفتار ایرانی و اسلامی هستند ، تقریبا از اواسط دهه 70 و خصوصا پس از دوم خرداد 1376 باب شد که بعدا به نام فیلم های دختر و پسری نامیده شدند و در آنها می شد انواع و اقسام روابط عاشقانه مثلثی و مربعی و ذوزنقه ای و ضربدری را پیدا کرد. می توان براساس آمار و اسناد ادعا کرد که از سال 1376 به بعد و همراه به اصطلاح بازشدن جو فرهنگی -هنری جامعه و شکسته شدن بسیاری از خطوط قرمز سالهای قبل ، به جای شکوفا شدن سینما خصوصا در حیطه سوژه ها و مسائل مختلف ، سینمای ایران دچار پس رفتی شد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان این سینما ، پدیده مبتذل و مذموم "فیلمفارسی" را به طور رسمی به عرصه سینمای ایران بازگرداند.
اینکه کرامت خانواده را بوسیله جنگ و جدال های دیرین رقبای عشقی یا روابط نامشروع تحت عنوان فریبنده آزادی همراه انواع و اقسام بی بند و باری و یا عشق های مثلثی و ضربدری زیر علامت سوال بردند، اینکه بنیان خانواده را اغلب به دلیل عشق های به اصطلاح غیر افلاطونی، لرزان و متزلزل نشان دادند ، اینکه هرگونه تعهدات اخلاقی را در روابط اجتماعی کان لم یکن اعلام کردند و اینکه ...
فیلم هایی مثل "علف های هرز" ، "شوکران" ،"مردبارانی " ، " عشق + 2 " ، "سیاوش" ، "تیک" ، "شام آخر" ، "نگین" ، "خانه ای روی آب" ، "دنیا" ، "عروس خوش قدم" ، "واکنش پنجم" ، "خاکستری" ، "زندان زنان" ، "همکلاس" ، "عروسی مهتاب" ، "آب و آتش" ، "مارال" و...از جمله آثاری بودند که به سبک و سیاق آنچه گفته شد ، در ساخت فضای ابتذال آن دوران سینمای ایران موثر واقع شدند.
نکته جالب اینکه در سال 76 و پس از پایان جشنواره فیلم فجر شانزدهم در حالی که مرحوم سیف الله داد(معاونت وقت سینمایی) ، اصحاب رسانه را در سالن اجتماعات ساختمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمع کرده بود ، به آنها صریحا گفت که بر جشنواره فجر آن سال ، ابتذال سایه افکنده بود و سپس همه را دعوت کرد تا با تشریک مساعی ، به مقابله با ابتذال یادشده بنشینند. متاسفانه از آن هم، برخی فیلمسازان با سوء استفاده از فضای ایجاد شده که شکستن هر خط قرمزی را نوعی فضیلت می نمایاند ، هر چه بیشتر در گرداب فیلمفارسی و ابتذال فرو رفتند و این غرق شدن تا آنجا پیش رفت که 3 سال بعد در مراسم اختتامیه جشن خانه سینما ، مجید مجیدی (دبیر جشن) صراحتا از صدای پای ابتذال سخن گفت . مجیدی 8 سال پس از آن نیز در اوایل دی ماه 1387 طی سخنرانی در سمینار "نقد سینمای اجتماعی و سینمای دینی" در دانشگاه علامه طباطبایی ، کلیت سینمای ایران طی دوران موسوم به اصلاحات را مبتذل خواند و گفت :
"...یکی از گلههای من به آقای خاتمی هم همین مساله بود، چرا که علیرغم علاقهای که به شخصیت ایشان دارم، باید بگویم که در دوره ایشان علیرغم فضای آزادی که وجود داشت، چیزی جز ابتذال نصیب سینمای ما نشد."
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر فعلی رژیم صهیونیستی در سالگرد 11 سپتامبر و حادثه انهدام برج های دو قلوی نیویورکی در جمع اعضای یکی از تینک تنک های آمریکایی موسوم به "کمیته اصلاح دولتی" سخنرانی مهمی داشت که در آن به نوعی استراتژی آتی ایالات متحده را تعیین می کرد ، آن هم در شرایطی که در هیچ مقام و منصب سیاسی و یا نظامی نبود و تنها به عنوان یک استراتژییست اسراییلی در آن جمع حضور داشت.
تیتر خبر آن سخنرانی که در تاریخ 12 سپتامبر 2002 توسط خبرگزاری یونایتدپرس مخابره شد این بود:
"نتانیاهو : ایالات متحده باید با تلویزیون به ایران حمله کند!"
و در ادامه آمده بود : "...نخستوزیر سابق اسرائیل [که در آن زمان هنوز مجدداً نخستوزیر نشده بود] از آمریکا خواست تا تغییر رژیم را در دو کشور عراق و ایران پی بگیرد و این کار را در عراق با حمله نظامی و در ایران با پخش برنامههای تلویزیونی ماهوارهای با محتوای هرزگی انجام دهد.
وی گفت: جریان فرهنگ عامیانه غربی به داخل ایران، میتواند منجر به براندازی جمهوری اسلامی شود.
بنیامین نتانیاهو با اشاره به وجود هزاران دیش ماهواره در ایران، به «کمیته اصلاح دولتی» [یک تینک تنک دولتی در آمریکا] گفت که آمریکا میتواند با پخش سریالهای شبکه فاکس که افراد زیباروی جوان را در وضعیتهای متنوعی از برهنگی نشان میدهند که زندگیهای فریبنده و مادیگرایانه دارند و رابطههای بی قید جنسی برقرار میکنند، یک انقلاب را علیه حکومت این کشور برانگیزد..."(متن کامل این سخنرانی هنوز در اینترنت و وب سایت خبرگزاری یونایتد پرس قابل جستجو است)
آمریکا حدود 6 ماه پس از این رهنمود و راهکار صهیونیستی یعنی در اواسط ماه مارس 2003 به عراق حمله نظامی کرد و از همان زمان ، طرح تاسیس شبکه های ویژه فیلم و سریال و شو و موسیقی را در دستور کار خود قرار داد که امثال MBC فارسی ، فارسی وان تا شبکه "من و تو" از آن جمله هستند. قابل ذکر اینکه شبکه هایی همچون فارسی وان از جمله حلقات فاکس به شمار آمده که نتانیاهو سریال های آن را موجب فریب خانواده های ایرانی دانسته بود!!
در واقع ره آورد سریال ها و فیلم های به ظاهر ملودرام و یا برنامه های سرگرمی این شبکه ها برای خانواده مسلمان ایرانی ، چیزی جز تبلیغ و القاء نوعی سبک زندگی و رفتاری بی بندبارانه ، لاابالی گرایانه، سبکسرانه و فارغ از اخلاق و منش اسلامی و ایرانی نبوده و در یک کلام همه هّم و غمّشان را حقنه کردن نوعی سبک زندگی غرب زده ( با همه نابهنجاری های ارتباطی و رفتاری آن ) تشکیل داده و می دهد.
نگاهی اجمالی به انواع و اقسام فیلم ها و سریال ها و حتی برنامه های ظاهرا سرگرم کننده این شبکه ها نشان می دهد که در قریب به اتفاق آنها، این موارد به چشم می خورد :
روابط غیر اخلاقی و نامشروع بین دختران و پسران و زنان و مردان نامحرم ( که در فرهنگ ایرانی و اسلامی به شدت برحرمت آن تاکید شده ) ، نمایش لباس ها و پوشش های نامناسب و در واقع عرضه بی پروای فرهنگ برهنگی ، تبلیغ انواع و اقسام مسکرات و شرب خمر حتی در مهمانی های ساده خانوادگی ، عقب مانده نشان دادن روابط و زندگی سنتی که برپایه اخلاق و رفتارهای مذهبی شکل می گیرد ، مخدوش کردن تمامی حرمت ها و حریم های انسانی ، تبلیغ تجمل گرایی و زندگی های اشرافی به عنوان ایده آل و آرزوهای بشری و ... و بالاخره جلوه دادن روابط و ضوابط دینی به عنوان قوانین و قواعد ارتجاعی و واپس گرا ( که مجموع این موارد همان به اجرا درآمدن رهنمودهای بنیامین نتانیاهو به حساب می آید) ، در واقع موتیف های تکرار شونده ای هستند که در زمینه و پس زمینه و متن و حاشیه هر فیلم و سریال و شو و برنامه نمایشی آنها رویت می شود.
اما به هرحال تکلیف مخاطبین ایرانی با این شبکه ها و فیلم و سریال هایشان روشن است ، چراکه حتی خودباخته ترین افراد در قشر به اصطلاح روشنفکر هم آن را از جانب یک کشور یا نهاد و یا نیروی بیگانه و اجنبی دانسته و خط و مرزهای خود را با آن حفظ می کنند ، از همین روست که برخی از این شبکه ها سعی کردند با به اصطلاح ایرانیزه کردن بخشی از برنامه هایشان ، همذات پنداری بیشتر مخاطب ایرانی را برانگیزانند. چرا که به لحاظ روانی و روحی ، حضور کاراکتر و فرد ایرانی در این گونه برنامه ها ، می تواند تا حدودی آن فاصله گذاری یاد شده را لااقل در همان قشر به ظاهر روشنفکر زائل نماید.
اما متاسفانه افراط در مطرح نمودن برخی شبکه ها و سریال های یاد شده در بعضی نشریات ( البته با نیت نقد و تحلیل) و همچنین ارائه برخی آمارهای غلط از مخاطبین این شبکه ها که در کمال تاسف بعضا از سوی مراکز رسمی ارائه گردید ، باعث شناخته شدن و رواج بیشتر این کانال های مفسده آمیز شد و در بخشی از بدنه رسانه ای و سینمایی کشور اینگونه القاء شد که گویا گروه کثیری از مردم به این قسم برنامه ها و سریال ها و شبکه ها علاقمند هستند! ( از همان نوع تحلیل های غیر واقعی نهادهای استراتژیست غرب که کلیت مردم ایران را برپایه اطلاعاتشان از اقلیت محدود شبه روشنفکر و به اصطلاح متجدد ارزیابی می کنند و از همین رو و پس از گذشت سالها هنوز شناخت درست و واقعی از ملت مسلمان ایران به دست نیاورده اند!!)
یعنی در واقع عناصر رسانه ای همان قشر اقلیت شبه روشنفکر ( که همواره گوش جان به القائات رسانه های معلوم الحال آن سوی آب بسته اند ) براساس همین تصور و توهم ، فکر کردند که اگر به سبک و سیاق برنامه و سریال های شبکه های مزبور ، فیلم بسازند ، مخاطبان بیشتری را به خود جلب کرده و البته احیانا بعضی از شیفته ترین شان هم خواستند که برای زدودن فرهنگ ارتجاعی و سنتی این مردم ! و رواج روابط مترقیانه و زندگی متجدد غربی !! قدمی بردارند!!!
برهمین اساس روند ابتذال گرایی که طی سالهای پس از به اصطلاح دوران اصلاحات ، بعضا با وقفه های کوتاهی مواجه گردیده بود ، مجددا در یکی دو سال اخیر اوج گرفته و به روندی سیستماتیک بدل شده است. چراکه متاسفانه ایجاد برخی خطوط ضد ارزشی به گونه ای جریان وار در دسته ای از آثار تولیدی ( که کم هم نیستند) مشاهده می شود. به نظر می آید ساده انگاری و کج فهمی و عدم درک درست از مخاطب ایرانی باعث شد تا برخی از همین فیلمسازان در سایه تسامح و تساهل بعضی مدیران سینمایی ، همان شبکه های مذموم یاد شده را نصب العین خود قرار داده و خواسته یا ناخواسته به کپی کردن سریال ها و فیلم هایشان بپردازند و با ایرانیزه نمودن آن، کاری را انجام دهند که برنامه سازان و سریال پردازان آن سوی آب با صرف هزینه های هنگفت در صدد انجامش بوده و هستند.
مصداق این مدعا را در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر به عینه می شد رویت کرد که اینک همان فیلم ها به ترتیب بر اکران عمومی سینماهای این مملکت نقش می بندند و فیلم "سعادت آباد " یکی از همان نمونه هاست. فیلمی که با قصه ای از مثلث های عشقی و ارتباطات نامشروع و نمایش شرب خمر و روابط نابهنجار 3 زوج ، در واقع ترجمانی وطنی از همان سریال های معروفه شبکه های ذکر شده را در برابر چشمان مخاطب ایرانی قرار می دهد و البته توجیه آن هم بارها و بارها تکرار شده که :
" ما می خواهیم مخاطب ایرانی را از آن شبکه های بیگانه جدا کرده و خودمان همان خوراکی را که در آن کانال ها می جوید ، در اختیارش بگذاریم. یا همان خوراک های هنری را با فضایی استرلیزه به خوردشان می دهیم!!"
این توجیه هم که فضای نابهنجار طبقه متوسط مرفه یا متجدد و یا روشنفکر را در این فیلم به نمایش گذارده ایم نیز عذر بدتر از گناه است که هم توهینی به طبقه مذکور تلقی شده و هم به دلیل آنکه تصویری مثبت از هیچ خانواده ایرانی در فیلم فوق دیده نمی شود، به آسانی و با تحلیلی ساده می توان آن را به کل جامعه تسری داد! تصویری سیاه از خانواده و جامعه ایرانی که به شدت هویت مردم این مرز و بوم را خدشه دار می سازد.
اما همه ماجرای جشنواره 29 فجر و اکران امسال به فیلم "سعادت آباد" ختم نمی شود و این قصه سر دراز دارد که تنها بخشی از آن را به اجمال مرور می نماییم. این در حالی است که پیش از برگزاری جشنواره یاد شده معاونت محترم سینمایی با قطعیت ، به خانواده های ایرانی اطمینان داده بود که از جهت سالم بودن فضای سینما با خیال راحت به تماشای آثار جشنواره فیلم فجر بروند. گویا متاسفانه ایشان اغلب این فیلم ها را مشاهده نکرده و یا به نظر و توصیه مشاوران بسنده نموده بودند، چراکه حداقل بسیاری از آثار ایرانی به نمایش درآمده در جشنواره مذکور ، فضای سالمی برای خانواده های مسلمان ایرانی به همراه نداشتند و در این دسته فیلم ها به شدت روابط غیراخلاقی و نامشروع مابین زن و مرد و دختر و پسر و همچنین کاربرد کلام و عبارات مبتذل و مستهجن جنسی(که زبان از بازگویی بعضی آنها شرم دارد) جاری بود!
از جمله مصادیق مورد بحث ما می توان به موارد زیر اشاره کرد :
-ارتباط عشقی و غیر شرعی دختری با یک مرد میانسال از یک سو و جوانی احساساتی از سوی دیگر که منجر به خلوت ایشان با نامحرم در منزل شخصی نامبرده می شود در فیلم "پرتقال خونی" ،
-عادی جلوه دادن روابط غیر اخلاقی و خلوت با نامحرم و رواج اباحه گری در فیلم "یکی از ما دو نفر"، اینکه برخلاف دستورات دینی می توان با یک مرد نامحرم روابط نزدیک و خصوصی و آزاد داشت و به اصطلاح آلوده هم نشد!! ( زیر علامت سوال بردن محرمات دین )
-ارتباط نامشروع یک راننده آژانس با دو زن از مشتریانش ( که یکی از آنها گویا رابطه ای مشروع یا نامشروع با مرد دیگری دارد) در فیلم "چیزهایی هست که نمی دانی" ،
-رابطه نامشروع مالک یک آموزشگاه هنری با منشی خود و خلوت کردن با وی در محیط آموزشگاه، در حالی که همسر معتادش به اعتراض آمده و سپس همراه شدن با جماعتی مست و سرخوش و خیابانی همراه یک پلیس قلابی برای سرکیسه کردن مردم در فیلم "اسب حیوان نجیبی است" که سرشار از شوخی ها و دیالوگ های مستهجن جنسی بوده و فضایی از فساد و فحشاء را در شکلی مثبت به نمایش می گذارد ،
-نمایش فضایی بی بند و بار همراه شوخی های مبتذل و جنسی در فیلم "ورود آقایان ممنوع" همراه با استهزاء برخی محدودیت های شرعی و عرفی ، فضایی که چند سالی است در محصولات کمپانی دیزنی با رویکرد نمایش روابط بی بندبارانه و لاابالی گرایانه در مدارس ، غالب شده است.
-نمایش فساد و فحشاء دختران و پسران فراری و پااندازی های نامشروع و طرح نوعی از تعلیم و تربیت مغایر با آموزش و پرورش سنتی و اسلامی در فیلم "مرهم" که اگرچه در انتها نشان می دهد سر دختر فراری به سنگ می خورد ولی نزد خانواده اش برنگشته بلکه به مادربزرگی پناه می آورد که علاوه بر اعمال نوعی روش تربیتی لیبرالی، خود نیز از یک زندگی سنتی به مصالحه با دوست طاغوتی اش(به گفته خود او) روی می آورد،
-عشقی که از درون یک سری اعمال و رفتارهای ساختارشکنانه اجتماعی سربرمی آورد در فیلم "آفریقا" ،
-روابط غیراخلاقی در یک داستان شبه رابین هودی با پایانی سیاه و تلخ در فیلم "ندارها" ،
-شبیه این نوع رابطه غیراخلاقی و ساختارشکنانه اجتماعی همراه با روابط نامشروع پنهانی دیگر در فیلم "شش نفر زیر باران" ،
-روابط نامشروع دختری با پولداری عیاش در فیلم "آقا یوسف" که بدون اطلاع پدرش با وی خلوت دارد - برهم زدن سنت های اسلامی و شرعی خواستگاری و ازدواج در فیلم "گزارش یک جشن" و اختلاط غیر مشروع دختران و پسران جوان به بهانه آشنایی ،
-شوخی های سکسی زن های یک خانواده سنتی در فیلم "یه حبه قند" که افت اخلاقی را به خانواده های سنتی ایرانی نیز می کشاند و ...
...و اینها تنها بخشی از فضای اباحه گری این دسته از فیلم های نمایش داده شده در جشنواره بیست و نهم ( یعنی تولیدات سال 1389 و اکران سال 1390 سینمای ایران ) بود بدانگونه که برخی به طنز و مطایبه می گفتند ، دیگر نیازی به شبکه فارسی وان نیست و گردانندگان آن شبکه مبتذل می توانند نمونه های ایرانی سریالهای کلمبیایی و کره ای خود را در سینمای ایران پیدا نمایند!!