روحانیت و علماء از نگاه دکتر علی شریعتی
یکی از مواردی که جناح های مختلف سیاسی همواره برای وارونه جلوه دادن آراء و عقاید دکتر علی شریعتی عنوان کرده اند ، ضدیت و مخالفت وی با روحانیت و علمای دینی بوده است و در این باب به نقل قول هایی تکه تکه و پاره پاره نیز از وی مبادرت ورزیده اند. این اتهامات نه در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بلکه در همان سالهای اوج سخنرانی های دکتر شریعتی ، مطرح بود و از همین روی ، یکبار برای همیشه او در جلسه ای به این اتهامات پاسخ گفت. او در آن جلسه به سخنرانی ها و مکتوبات مختلفش اشاره نمود که در موارد بیشمار از علماء و روحانیون اسلام دفاع کرده است.
دکتر شریعتی در جلسه پاسخگویی به سوالات منتقدین به تاریخ روز سه شنبه 23/9/1350 مصادف با سالروز رحلت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام که با شرکت آقایان صدر بلاغی ، سید مرتضی شبستری ، محمد تقی شریعتی ، ناصر میناچی و خود مرحوم دکتر علی شریعتی برگزار شد، در قبال اتهام مخالفتش با روحانیت گفت :
"...این را می خواهم ادعا کنم و دهها قرینه و نمونه عینی براثبات آن دارم که از میان نویسندگان و سخنرانان و حتی علما و فضلای اسلامی معاصر ، هیچکس (البته در حد امکانات و نوع کار و کاراکتر خودش) به اندازه من ، افتخار دفاع جدی و موثر و عملی و فکری از این جامعه گرانقدری که امید بزرگ و سرمایه عزیز ماست ، نداشته است ، دلیل؟
1- در (دروس) اسلام شناسی ...دانشجویان می پرسند پس این علمای مذهبی ما چه نقشی دارند؟ در آنجا پس از تفکیک دو مفهوم رسمیت قانون و ضرورت نیاز ، می گویم این ها مقام هایی علمی هستند که پس از دور شدن مسلمین از صدر اسلام و پیچیده شدن معارف و توسعه فقه و ایجاد فرقه ها و مذاهب و اختلاط با عقاید و سنن انحرافی دیگر ملل و مذاهب و تخصصی شدن رشته های مختلف علمی و صنفی در جوامع پیشرفته اسلامی ، وجود کسانی که عمر را یکسر به کار شناخت و تحقیق در اسلام مشغول باشند ضرورت یافت تا دیگران که ... به سادگی صدر اسلام حقایق را نمی توانند از منبع موثق وحی یعنی پیغمبر و یا از ائمه بیاموزند ...عقاید و احکام مذهب خویش را از این متخصصان فرا گیرند و این یک ضرورت اجتماعی و علمی است...
2- در کتاب "انتظار" ، "طلبه" را به نقل از ونسان مونتی ، "پرولتر فکری" خوانده ام. این مجاهدان پاکباز راه علم و ایمان با پولی که از مخارج یک مرغ آمریکایی کمتر است ، جوانی را فدای آموزش علم دین می کنند و در زمانی که هر دانشجویی ، رشته تحصیلی اش را براساس درآمد آینده اش انتخاب می کند ، وی رشته ای را برگزیده است که دوران طلبگی اش اینچنین به زهدی باورنکردنی می گذرد و پس از فراغ از تحصیل ، کوچکترین تضمینی برای تامین زندگیش وجود ندارد و یکی از امتیازات معمول دانشجویی نیز شامل حالش نیست و با این همه می بینیم که چه وفادارند و پر ایمان و صبور در این راه گام برمی دارند.
3- در یک کنفرانس دانشجویی گفتم که من برای آینده این نهضت ، برای بیداری مردم و احیای روح حقیقی اسلام و برانگیختن روح معترض و عدالتخواه شیعه علوی و رستگاری جامعه ، به طلاب بیشتر از شما امید بسته ام ؛ چه ، عمر روشنفکری شما کوتاه است و چهار تا هفت سال بیشتر نیست و فردا که تصدیق گرفتید و جذب زندگی شدید ، بی درنگ در طبقه بورژوا قرار می گیرید و خیالاتش از سرتان می پرد. اما این طلبه است که عمر مسئولیت اجتماعی اش با عمر حیاتش یکی است و تا مرگ ، مسئول افکار مردم و سرنوشت مردم می ماند..
4- در یک تحقیقی که راجع به ریشه طبقاتی حوزه و دانشگاه کرده ام و آن را در کلاس و کنفرانس مطرح نموده ام ، نشان داده ام که ریشه طبقاتی دانشگاه (استادان ، کارمندان ،دانشجویان) بیش از هشتاد درصد ، بورژوازی شهری (بازاری و مدرن) و پنج درصد، مالکان و اربابان روستایی است ولی حوزه علمی (مراجع ، علماء و طلاب) برعکس، پنج تا شش درصد از طبقه متوسط شهری (بورژوازی خرد یا کاسبکاران کوچک) و قریب نود درصد از توده محروم روستایی ، فرزندان دهقانان و یا ملای ده بیرون آمده اند و این تحلیل طبقاتی ، نتایج و ارزیابی های مفصل از نظر جامعه شناسی دارد.
5- در رساله تحقیقی که برای وزارت علوم نوشته ام و نیز در مقاله کویر منتشر کرده ام، برتری های شیوه آموزشی و تربیتی حوزه علمی را بر شیوه دانشگاهی بر شمرده ام : 1- انتخاب رشته علمی بر مبنای ارزش فکری، نه درآمد اقتصادی 2- احساس مسئولیت اجتماعی آمیخته با رشته تحصیلی از لحظه انتخاب 3- انتخاب آزاد استاد براساس لیاقت علمی معلمی و ارزش علمی شخص وی 4- ضرورت حفظ چهره علمی و اخلاقی برای استاد 6- متد تعلیم چند درجه ای 7- سنت مباحثه برای هر درس میان طلاب بعد از هر درس 8- آزادی حضور و عدم تقید به شرایط ظاهری و فرمالیسم پیچیده و خشک اداری در راه کسب علم 9- رایگان بودن تحصیل 10- آزادی مطلق تحصیل برای عموم مردم از هر سنی و هر طبقه ای و با هر شرایطی 11- بورس و تامین مسکن و امکانات تحصیل برای هر داوطلبی 12- قید لاینفک اخلاق با علم به طور طبیعی و در عین حال اجتناب ناپذیر 13- تماس دائمی با توده ها 14- تعهد رهبری فکری و هدایت اجتماعی مردم 15- پیوند ناگسستنی ایدئولوژی و علم 16- وجود یک فرهنگ عمومی و مشترک، جهت واحد و هماهنگی میان رشته های مختلف علمی با وجود تخصص 17- پیوستگی با گذشته تاریخی ، فرهنگی و اعتقادی (آنچه در فرهنگ جدید می گسلد) 18- نبودن فرم های ظاهری و قالبی در ارزیابی درجات شاگردی و استادی (تصدیق ، رتبه) و واگذاری آن به خود مردم و میزان لیاقت شخصی و ارزش و تکامل فکری و علمی استاد یا فارغ التحصیل در جامعه، به جای کارگزینی و مقررات ترفیع های اتوماتیک
6-در "تشیع علوی و صفوی" نشان داده ام که علمای شیعه ، در طول هزار سال تاریخ اسلام همواره مشعل دار قیام علیه ظلم و پاسدار جنبش عدالتخواهی و آزادی اجتماعی و فکر، رهبری علم و تقوی در حکومت های دست نشانده یا وارث خلافت ظلم و غصب بوده اند و پیشاپیش همه نهضت های توده های محروم و تسلیم ناپذیر و نمونه اش : سربداریه در قرن هشتم هجری
7-در "تاریخ ادیان" گفته ام که علمای شیعه پاک ترین گروه یا طبقه روحانی از میان همه ادیان و مذاهب عالم در گذشته و حال به شمار می روند.
8-در مقایسه با دیگر روحانیون، علمای شیعه به علت آنکه از نظر اقتصادی و اجتماعی بر توده تکیه دارند و نه برحکومت ، خصیصه تقوی ، مردم گرایی ، ارتباط با متن جامعه و ایستادن و یا لااقل فاصله گرفتن با قدرت حاکم از خصوصیات طبیعی آنهاست.
9-در کتاب "انتظار مذهب اعتراض" گفته ام عناصر نادرستی که با توطئه ها و زمینه سازی های قدرت های ضد مردم ، با سوء استفاده از دوران غیبت و اصل مترقی "نیابت امام" ، خود را به لباس روحانیت جا می زنند و با دست همان دست های پیدا و پنهان و بهره برداری از جهل عموم ، نفوذ و اعتباری مصنوعی و مقام روحانیت و مرجعیتی کاذب پیدا می کنند و چنان ظهور و نمودی برای خود فراهم می کنند که "چهره های علی واری را که اگر باشد ، باز درمیان همین علمای مذهبی و در همین حوزه های علمی هست" به محاق برند و یا لااقل همچون یکی در میان دیگران!
10-آغاز درس اسلام شناسی (حسینیه ارشاد) درس هفدهم ، متن سخنی که پیش از درس به دانشجویان گفتم ، ممکن است انتقاداتی به شیوه تبلیغ مذهبی یا به شیوه تحلیل بعضی از مسائل اعتقادی (وجود) داشته باشد ، ممکن است با روحانی یا روحانیت ، در بعضی از مسائل اختلاف عقیده داشته باشیم و ممکن است من با فلان عالم مذهبی ( روحانی که عالم جدی مذهبی است و روحانی واقعی دین است ) اختلافات فراوانی داشته باشم، او به شدت به من بتازد و من به شدت به او حمله کنم، اما اختلاف من و او ، اختلاف پسر و پدری است در داخل خانواده و وقتی به همسایه و بیگانه می رسد، ما یک خانواده هستیم ...این است که هرگز برای یک لحظه، گریبان نسل قدیم و گریبان کسانی را که به عنوان مقام علمی مسئول مذهب هستند، رها نمی کنیم، انتقاد می کینم، پیشنهاد می کنیم، اما در برابر بیگانه تسلیم محض آنها هستیم.
11-در درس اسلام شناسی (حسینه ارشاد) نقل کردم که در سال 1338 ، انجمن دانشجویان ایرانی فرانسه ( که در آن ایام دست دست هایی بود ) جلسه ای داشت با حضور آقای جهانگیر تفضلی و آقای رزم آرا سخنرانی می فرمود و تعبیراتی از این قبیل که "...من هر وقت در ایران ، از جلوی مسجدی می گذشتم و صدای واعظی را می شنیدم ، حالم به هم می خورد ، عقم می گرفت ! من این مذهب را دوست ندارم ، متنفرم ، این آخوندها عامل بدبختی مملکت و پایگاه استعمار بوده اند ..." من برخاستم و هر چه جز و پر زدم ، اجازه حرف زدن ندادند، نوبت گرفتم، نوبتم نمی شد تا با داد و قال ، خودم را بر جلسه تحمیل کردم و گفتم : "...من از این آقای ... تعجب می کنم . امروز به دورترین قبیله آفریقایی هم اگر سر بزنید ، این اصل بدیهی اخلاق و تمدن را آموخته اند که به عقیده دیگران ظاهرا احترام بگذارند. شما تا چه حد "امیر مآبل" هستید که سالها در مرکز تمدن و آزادی عقیده و احترام به عقاید دیگران زندگی می کرده اید و هنوز نم رطوبتی از مدنیت به درزتان نرفته است؟ شما که از همه دعوت کرده اید، احتمال می دهید که کسانی چون من ، هنوز خیلی روشنفکر نشده باشند که بتوانند فرمایش های شما را تحمل کنند، چگونه بدون رعایت حرمت عقیده امثال من، اینچنین هتاکی و اهانت می کنید؟ ثانیا آقاجان، مذهب که کلوچه قندی نیست که با ادا و اطوار خاص زنان آبستنی که ویار کرده اند و برای شوهرانشان ناز می کنند بگویید من مذهب را اصلا دوست ندارم ! ثالثا گفتید آخوندها پایگاه استعمار بوده اند. این یک مسأله ذوقی نیست که بگویید من آخوند دوست دارم, من آخوند دوست ندارم, این یک مسأله عینی و تاریخی است; باید سند نشان دهید و مدرک. تا آن جا که من می دانم, زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضاء گذاشته اند, همگی از میان ما تحصیل کرده های دکتر و مهندس و لیسانسیه بوده اند و همین ما از فرنگ برگشته ها. یک آخوند, یک از نجف برگشته, اگر امضایش بود, من هم مثل شما اعلام می کنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف, پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی, چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن می بینم. از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه و…"
12- در مدت قریب به شش سال در اروپا ، از 1338 تا 1343 در برابر سیل اتهامات ریشه دار و مجهزی که نثار جامعه علمای مذهبی و نقش اجتماعیشان می شد و پیداست در این راه ، بسیاری از جناح های متضاد با هم متفق بودند، در میان روشنفکران اروپایی، دانشجویان ایرانی و حتی در شکل کنفرانس ها و گزارش ها و تحقیق های علمی در رشته جامعه شناسی مذهبی، میان استادان و دانشجویان دانشگاه، من دفاعیاتی از اصالت آنان و نقش اجتماعی آگاه آنان کرده ام و آثاری که در قضاوت قشرهای وسیعی داشته است ، حقیقتی است که تفصیل آن حاکی از خود نمایی است و هرگز از آن سخن نگفته ام و اینجا فقط برای اثبات ارادتی که به این جبهه می ورزم ، بدان اشاره کردم...
در بخشی از مجموعه مستند "از غدیر تا موعود" (به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی) که چندی است از شبکه خبر تلویزیون پخش می شود ، به این موضع گیری های مرحوم شریعتی پرداخته شده و در قسمت هفتم این مجموعه که تحت عنوان "یک سند تاریخی" به نمایش درآمد ، قسمت هایی از اظهار نظرات دکتر شریعتی درباره روحانیت و علماء ارائه گردید. اظهار نظراتی که اگرچه متعلق به بیش از 40 سال قبل هستند اما گویا برای امروز گفته شده اند و انگار شرایط کنونی این سرزمین و انقلاب و دشمنان آن را ترسیم می کند.
مرحوم شریعتی در کتاب "ما و اقبال" هم با لحنی کنایه آمیز درباره علماء و روحانیون می نویسد:
"... اگر یکی از میان این علما می خواسته خود را بفروشد و پای قراردادی استعماری را امضاء کند, اول عمامه و قبا و عبا را می کنده و ریش می تراشیده و فکل می بسته و یک سفری به فرنگ می رفته است و در رودخانه تایمز غسل تعمیدش می داده اند و بعد برمی گشته و می شد آلت فعل. و بالاخره به نام یک شخصیت متجدد و مترقی اروپایی مآب غیر مذهبی امضا می کرده است..."
شریعتی ادامه می دهد:
"... این رهبران و متفکران اسلامی بودند که بیش از همه خودشان و همچنین با زبان معنوی و مذهبی خودشان, که با توده مردم و نسل خودشان (برخلاف روشنفکران فرنگی مآب امروز) تفاهم و تبادل فکری داشتند, اعلام خطر کردند که اروپاییان نیامدند که فقط غارت مس و طاس و نفت و پنبه و کتان کنند و منابع زیرزمینی و معادن گران بها را به یغما ببرند, بلکه در عین حال, همه منابع و ثروت انسانی و سرمایه فرهنگی و فضایل اخلاقی و ریشه های سنتی مذهب و معنی و شخصیت و تاریخ و هرچه موجودیت ملی ما را می سازد نیز, غارت می کنند و به لجن می کشند. اولین بار اینها بودند که در برابر امپریالیسم می ایستادند, برخلاف رهبران ملی نهضتهای ضد استعماری, مبارزه ضد استعماری شان را تنها در بعد اقتصادی و سیاسی محدود نکردند, بلکه یک زیربنا و پشتیبان فکری و ایدئولوژی و معنوی هم داشتند و استعمار را در همه چهره هایش شناختند, بخصوص در پنهانی ترین و مهیب ترین جناح هجوم و نفوذش, یعنی جناح فکری و معنوی و اخلاقی و علمی یعنی فرهنگی اش, با او درگیر شدند. اینان با یک سلاح فرهنگ و فکر در برابر غرب ایستادند..."
لازم یه ذکر است که مجموعه مستند " از غدیر تا موعود " که به بررسی زمینه های تاریخی و اجتماعی روحانیت و علمای اسلام و همچنین حوزه های علمیه در طول تاریخ می پردازد ، هر روز ساعات 15/14 ، 05/21 از شبکه خبر پخش شده و روز بعد در ساعات 30/00 نیمه شب ، 15/06 و 45/11 تکرار می شود.