فیلم هایی که دیده نشدند
مرد خانه
Homesman
دومین تجربه بلند سینمایی تامی لی جونز ، یک ضد وسترن قابل توجه است که به فیلم های مهم این گونه در طول تاریخ سینما مانند پاییز قبیله شاین جان فورد تنه می زند و از نابخشوده کلینت ایستوود سرتر به نظر می رسد. ماجرای زنی خیر و نیکوکار به نام مری کدی (بابازی هیلاری سوانک) که متعهد می شود 3 زن روانپریش را به نواخانه کلیسایی در شهری دوردست منتقل کند و در این راه مردی به نام جرج بریگز ( با بازی تامی لی جونز) که یاغی بوده و او جانش را نجات داده بوده همراهش می شود. آنها سختی ها و فراز و نشیب های زیادی را پشت سر می گذارند که در یکی از این مراحل ، مری کدی خود را به دار می کشد اما سرانجام بریگز که طی مسیر دچار تغییر و تحولات روحی شده ، آن 3 زن را به کلیسای یاد شده می رساند.
سفر ادیسه وار مری کدی و جرج بریگز همراه 3 زن دیوانه از میان دشت ها و صحراهای خشک و بی آب و علف آمریکا در فیلم مرد خانه ، فراتر از فیلم هایی همچون 3 پدر خوانده (جان فورد) و جویندگان (جان فورد) و رود سرخ (هاوارد هاکز) است. آنها در این سفر نه فقط خودواقعی شان را بلکه هویتی گمشده را می یابند که هر یک از این کاراکترها را به وادی دیگری کشانده بوده است. شاید از همین روی مری که نمی تواند این شرایط را تحمل کند ، خود را دار می زند.
شاید بتوان همه آن پوچی که طی سالها در آن زندگی ظاهری همراهشان بوده و پس از این هم علیرغم شناخت تازه جرج بریگز اما همراهش هست را در آن آواز و رقص کابوی وار جرج بریگز نظاره کرد که در وصف شخصیتی به نام چارلی می خواند
منطقی است فیلمی که در این حد و اندازه، سبک زندگی و ایدئولوژی آمریکایی مستتر در زندگی وسترنی را مایه از دست دادن هویت معرفی می کند ، اساسا از سوی آکادمی اسکار در نظر گرفته نشود.
تیمارستان استون هرست
Stonehearst Asylum
براد اندرسون که با سازنده فیلم ها و سریال های تلویزیونی معروف است این بار براساس داستانی از ادگار آلن پو به نام تیمارستان استون هرست ، ماجرای یک بیمارستان روانی را به تصویر می کشد که در آن مدام جای بیماران و پزشکان عوض می شود. در ابتدا پزشکی جوان برای گذراندن دوره حرفه ای خود عازم آنجا می شود و گروهی را در مقام مدیر و پزشکان بیمارستان می بیند که بعد متوجه می شود آنان در واقع بیمارانی بوده اند که برعلیه مدیریت و پزشکان قبلی شورش کرده و کنترل بیمارستان را در دست گرفته و حالا پزشکان و مدیریت قبلی ، درون سردابه ای نگهداری می شوند. ادامه ماجراها و کش و قوس های آن به آنجا می رسد که متوجه می شویم روش درمانی پزشکان اصلی دیوانه وارتر از رفتار خود بیماران بوده و این ماجرا به آنجا ختم می شود که متوجه می شویم پزشک جوان ( که با یکی از بیماران اسم و رسم دار می گریزد) در واقع خود یک بیمار روانی بوده است!!
فیلم در بسیاری مواقع آثار مهم و قوی قبلی که بر اساس داستان های آلن پو ساخته شدند را به خاطر می آورد ، به خصوص فیلم "پاندول و سردابه" با شرکت وینسنت پرایس. از همین روی می توان گفت که براد اندرسون کاملا به دنیای آلن پو وفادار بوده است.
کنایه ای آشکار از جابجایی های سیاسی اجتماعی تاریخی در جهان امروز که موقعیت پزشک و بیمار ، حاکم و قربانی ، مظلوم و ظالم در آن عوض شده است و اعمال روش ها و عملکردی که خود از شیوه های مورد انتقاد و اعتراض و به اصطلاح کهنه و قدیمی ، بیشتر قابل انتقاد و اعتراض می نمایاند.
منطقی است در چنین اثری که به کلی سبک زندگی آمریکایی به چالشی اساسی کشیده می شود ( ازدانشگاه تا زندگی سرمایه داران تا پزشکی و درمان و تا...) دست رد اعضای آکادمی اسکار نیز دیده شود!!
میهمان
The Guest
آدام وینگارد و سایمون برت، که پیش از این هم کارهای مشترکی داشته اند فیلمی ساخته اند درباره یک مامور ویژه ارتش ایالات متحده به نام دیوید که پس از یک سری آزمایشات و تزریق دارو (برای قوی ساختن وی) و بعد از کشته شدن دوستش به سراغ خانواده وی می رود تا بتواند انتقام خود را بگیرد. این درحالی است که کاملا از کنترل خارج شده و هر گونه تحریکاتی که اثرات داروهای فوق را برانگیزد ، او را به یک ترمیناتور بدل می سازد. از همین روی در طی عملیات خود پدر و مادر دوستش را نیز می کشد.
ماجرای اعمال آزمایشات دارویی مختلف برای ارتقاء قدرت نیروهای ارتش آمریکا یا ساختن سلاح های مخرب و کنترل ناشدنی که نتایج فاجعه آمیز داشته تاکنون در داستان ها و فیلم های مختلفی به تصویر کشیده شده ؛ از "مه" نوشته استیفن کینگ و ساخته فرانک دارابانت گرفته تا "شیوع" ساخته استیون سودربرگ و تا "مظنون صفر" و "هالک" و ....
پر واضح است که این دسته فیلم ها حتی اکران محدودی پیدا می کنند چه برسد که بخواهند در اسکار راه پیدا کنند. اگرچه در اغلب این آثار اشتباه از جانب یک شخص یا گروه مشخصی منجر به ایجاد فاجعه شده که از سوی کلیت سیستم هم پاکسازی و رفع می شود.
نقشه ستارگان
Maps of Stars
فیلم جدید دیوید کراننبرگ که در جشنواره کن امسال هم جایزه ای گرفت درباره هالیوود و زندگی ستارگانش است. یک خانواده هالیوودی در فیلم نقشه ستارگان در کادر دوربین دیوید کراننبرگ قرار می گیرند که علیرغم ظاهر متین و مطلوب اما درون درهم ریخته و آشفته ای دارند. تصویر آدم هایی روان پریش و شارلاتان و فریب کار که حتی با سوء استفاده به شهرت می رسند. شاید بتوان گفت پس از فیلم معروف و سیاه بیلی وایلدر درباره تغییر و تحولات هالیوود یعنی "سانست بولوار" و دو فیلم هجو آمیز دیوید لینچ در این باره یعنی "جاده مالهالند" و گاینلند امپایر" فیلم "نقشه ستارگان" کراننبرگ به خوبی توانسته سبک زندگی در هالیوود یعنی مرکز اصلی هنر و فرهنگ در آمریکا را زیر ذره بین ببرد و خشم بسیاری را برانگیزد. با این تفاوت که کراننبرگ برخلاف روایت کلاسیک بیلی وایدر و ساختار سوررئالیستی دیوید لینچ در فضایی کاملا رئال و با روایت جزییات واقعی از یک خانواده معمولی در هالیوود به پشت صحنه این کارخانه رویا سازی پرداخته و بازهم منطقی است علیرغم ساختار تماشایی آن ، نه در فهرست اسکاری ها و نه در هیچ یک از حلقات پیرامونی آن قرار نگیرد.
فیوری
Fury
یک فیلم خوش ساخت جنگی از یک دسته زرهی تانک به نام فیوری در اواخر جنگ دوم جهانی که نیروهای آمریکایی درون خاک آلمان به پاکسازی مشغول هستند. دیوید آیر کارگردان فیلم فیوری که پیش از این فیلمنامه های مهمی مانند : یو-571 ، روز تمرین و S.W.A.T را نوشته است ، این بار پس از چند تجربه کارگردانی ، یک جنگی دیدنی ساخته از درگیری های یک تانک جنگی آمریکایی که گروهی بر آن سوارند به فرماندهی دان کالیر (با بازی براد پیت) که او را بابا جنگی صدا می کنند. شخصیت پردازی هر یک از این افراد به خصوص خود دان کالیر ، پرداخت صحنه های دوئل تانک ها (که انصافا برخی از این صحنه ها نفس گیر از کار درآمده) و صحنه پایانی که یک جنگ تمام عیار و نا متعادل است ، فیلم فیوری را از یک جنگی ساده فراتر برده است. یک فیلم جنگی که از لحاظ ساختاری فی المثل نسبت به فیلم "تک تیرانداز آمریکایی" چند سر و گردن بالاتر است.
همچنان در کلیت فیلم و در میان روابط دسته نظامی فیوری ، همان سبک زندگی آمریکایی به شدت دیده می شود. فرد گرایی ، بی خیالی و فرهنگ Cool که از کابوی ها و وسترنر ها می آید ، مصلحت طلبی و بالاخره نوعی جنگیدن که نه آن را وطن پرستانه بلکه یک شغل و حرفه مانند گاو چرانی یا جایزه بگیری وسترنرها به نظر می آید.
اما صحنه پایانی فیلم ، تمام این رشته ها را پنبه می کند و ناگهان فرمانده از این رو به رو شده و همه فرهنگ و ایدئولوژی مصلحت جویانه و وسترنی خود را کنار می گذارد و به یک نبرد انتحاری و نابرابر دست می زند. یعنی با اینکه می داند دسته قلیل آنها در مقابل گردان آلمان ها که در مقابلشان قرار دارد نمی تواند عرض اندام کند اما برخلاف دستورات قبلی و حتی توصیه دوستانش ، می ماند و تا مرگ مقاومت می کند.
به نظر می آید این نوع فرهنگ جهادی که از فرهنگ شرق و به خصوص اسلامی می آید( ومعلوم نیست چه خیال و توهمی باعث شده تا سازندگان فیلم آن را در داستان خود قرار دهند ) همه سبک زندگی آمریکایی و فرهنگ کابوی و وسترنی را نابود ساخته و تناقضی آشکار در فضای فیلم ایجاد می کند که کمتر در آثار سینمایی هالیوود آن هم با این نوع قصه که تا اواخر فیلم پیش می رود ، مسبوق به سابقه است.
بازهم منطقی است که چنین نمایشی از جهاد شرقی و اسلامی به هیچوجه به ذائقه آکادمی نشینان هالیوود خوش نیامده و عطای خوش ساختی فیلم را به لقایش ببخشند!
خلاصه :
و خلاصه باید به طور اختصار از فیلم های خوش ساخت و قابل توجهی نام برد که به همین دلائلی که در بالا ذکر شد و تنها به خاطر عدم رعایت دقیق فرمول های امسال هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا در هیچکدام از صدها لیست برگزیدگان و منتخبین اتحادیه ها و انجمن های منتقدین و مراسم اسکار و بافتا و سزار و گلدن گلوب و ... قرار نگرفتند. شاید وقتی دیگر دباره آنها به تفصیل نوشتیم:
در بند
The Captive
ساخته اتوم اگویان درباره حادثه دزیده شدن دختری نوجوان در روز روشن و از داخل اتومبیل پدرش توسط یک بیمار روانی که فیلم "زندانیان" دنیس ویلنو در سال گذشته را به خاطر می آورد.
محله گادز پاکت
God's Pocket
یک فیلم خوب اجتماعی از جان اسلیتری که از آخرین بازی های فیلیپ سیمور هافمن قبل از مرگش به شمار می رود. ماجرای درگیری ها و مشکلات یک محله فقیر نشین در یانکرز نیویورک .
معجزه در مهتاب
Magic in the Moonlight
تازه ترین فیلم وودی آلن بازهم نادیده گرفته می شود. ماجرای حقه بازی شعبده بازان و کف بین ها و مدیوم های احضار ارواح که دستشان توسط یکدیگر رو می شود و از این یک ماجرای عاشقانه همه این دغل بازی ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
پسران جرسی
Jersey Boys
دومین فیلم 2014 کلینت ایستوود که در سایه فیلم سفارشی "تک تیرانداز آمریکایی" ساخت به یکی از علائق دیرین او درباره گروههای موسیقی دهه 60 میلادی باز می گردد. فیلم "پسران جرسی" درباره گروه "4 سیزنز" از لحظه تولد تا شکل گیری و رشد و توسعه و آدم های مشهوری که برای آن تلاش کردند ملنند تامی دو ویتو و فرانک ولی و ...و فراز و نشیب های زندگی انها که آسیب های فراوانی برای خود و خانواده شان به همراه دارد مانند مرگ دختر نوجوان فرانکی و از هم پاشیدن خانواده هایشان و ...و مسائلی که معمولا گریبانگیر گروههای موسیقی بوده است. آنچه که حتی در فیلم اسکاری "ویپلش" نیز اجازه نمایش نمی یابد!
تقصیر ستاره های بخت ما
The Fault in Our Stars
فیلم تین ایجری جاش بوم ، اثری احساسات برانگیز درباره دو نوجوان بیمار سرطانی که علائق و دغدغه های زندگی دارند ولی مرگ در کنارشان حرکت می کند. فیلم علیرغم نظرات مثبت بسیار ، اساسا در هیچ مراسم اهدای جوایز سینمایی سال دیده نشد. اگرچه در یکی از نقاط کلیدی فیلم این دو نوجوان در مسافرتشان به هلند برای ملاقات نویسنده مورد علاقه شان از مکان اختفای آن فرانک و خانواده اش طی جنگ دوم جهانی بازدید کرده و زندگی و مقاومت او برایش از زندگی تفسیر دیگری بدستش می دهد اما زندگی و سرنوشت تلخ و روحیات مازوخیستی نویسنده ای که آثارش آنها را به زندگی امیدوار ساخته ، همه و همه فیلم را در تریبون های رسمی از سکه انداخت.
برتری
Transcendence
ساخته ولی فیشر و درباره ترکیب مغز انسان و ماشین های الکترونیکی
تقدیر
Predestination
به کارگردانی برادران اسپریگ و درباره ماجراهای پیچیده زندگی در طول زمان .