به میدان آمدن آرتیست های ورزشگاه سینما
از دیگر محصولات سازمان پرورش افکار،تاسیس رادیو محسوب می شود که به قول همایون کاتوزیان همان وسیله ای بود که دولت رضا خانی کم داشت تا در نابودی هرگونه نهاد اجتماعی و مجرای همبستگی و ارتباط عمومی مستقل بکوشد.[1]
رادیو در آن سالها از بلندگوهای متعددی بر سر چهارراه ها و گذرها و میادین اصلی شهر با صدای بلند موسیقی و حرف های حکومت و دولت را به گوش همگان می رساند و کسی از شنیدن بیانیه ها و خطاب ها و عتاب های دولت، گریزی نداشت.
اولین فیلم های برداشته شده از دربار شاه
برخلاف سایر کشورهای صاحب سینما که هنر هفتم در آنها از کارگاههای متخصصین نور و عکاسی و خانه های مخترعان و مکتشفان تصویر و صدا آغاز شد و پا گرفت، در ایران کاخ های شاهی و دربار شاهان، مکان نخستین فیلمبرداری ها بود. به جز آنچه مظفرالدین شاه با دستگاه سینماتوگراف و در محوطه کاخ گلستان انجام داد و از عمله و اکره خود فیلم برداشت، یکی از نخستین فیلمبرداران سینمای ایران، خان بابا معتضدی بود که در واقع از دوران احمد شاه قاجار تا حکومت رضاخان، در دربار حضور داشت و فیلمبردار مخصوص دربار شاه لقب گرفت.
خان بابا معتضدی را می توان سومین فیلمبردار تاریخ سینمای ایران دانست که به خاطر تحصیل در فرانسه با پسر رییس کمپانی گومون آشنا شد و به کمک وی و با استفاده از اوقات فراغتش، فن فیلمبرداری را فراگرفت. او در بازگشت به ایران، هدایای رییس کمپانی گومون که مقداری وسایل فیلمبرداری بود را با خود همراه آورد و در اداره گمرک برای کار نمایش و فیلمبرداری استخدام شد. ابتدا سالن نمایشی برای بانوان بوجود آورد و سپس با اردشیرخان، مدیر سینما خورشید همکاری کرد تا سینمای تعطیل شده اش را مجددا به کار اندازد و پس از آن به کار فیلمبرداری پرداخت و با بوجود آوردن تاریکخانه کوچکی، خود به ظهور و چاپ فیلم هایی که می گرفت، پرداخت.
او از نقاط دیدنی تهران فیلمبرداری می کرد و برخی تجربیات خود رابرای دوستش یعنی پسر رییس گومون در فرانسه می فرستاد. معتضدی سپس به دربار قاجار دعوت شد و از احمد میرزا، ولیعهد فیلمبرداری کرد و در دوران رضا خان هم همچنان در دربار باقی ماند و از مراسم مختلف وی فیلمبرداری نمود. فیلمبرداری نخستین فیلم تاریخ سینمای ایران، یعنی "آبی و رابی" از آثار خان بابا معتضدی به شمار می آید. از جمله فیلم هایی که خان بابا معنضدی با دوربین گومون خود برداشت (که اکثرا از مراسمی است که شاه در آن حضور داشته) و به عنوان اولین فیلمبرداری های سینمای ایران به ثبت رسیده است، می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:
"رضا شاه و مجلس موسسان"، "مدرسه نظام سابق و تکیه دولت" (1304)، "تاجگذاری رضا شاه در کاخ گلستان" (1305)، "افتتاح مجلس شورای ملی" (1305)، "کلنگ نخستین بنای راه آهن تهران" (1306)، "جشن اعطای دیپلم در مدرسه نظام" (1306)، "افتتاح راه آهن شمال" (1306)، "افتتاح بانک ملی ایران" (1306) و فیلم هایی دیگری که از مراسم و جشن ها و برنامه های شخص رضا خان و دربار وی گرفته شده است. [2]
خود خان بابا معتضدی در مطلبی به نام "در جنوب شهر هم سینما بسازید"، در مورد چگونگی دعوت برای ساخت این فیلم ها می نویسد:
"...روزی امیر طهماسبی، وزیر جنگ مرا احضار کرد و تکلیف کرد که از مراسم تشریف فرمایی اعلیحضرت رضا شاه کبیر به مجلس موسسان، فیلمبرداری کنم که فیلم، بعد از ظهور بسیار خوب شده بود و مورد تشویق قرار گرفتم. بعد از آن به دستور وزیر جنگ ، تعدادی فیلم نیز وارد شد که بنده افتخار نمایش آنها را در حضور اعلیحضرت و پادگان های قشون داشتم. در روز تاجگذاری باز بنده مامور بودم که مراسم را برروی نوار سلولویید ضبط نمایم و از آن روز تاریخی حدود بیست دقیقه فیلم برداشتم... بعد از آن به دستور وزیر جنگ در تمام مراسم مثل اولین کلنگ بانک ملی، افتتاح آن، افتتاح راه آهن، فیلمبرداری از کلیه پل های راه آهن شمال، کلیه اسب دوانی ها و رژه های قشون شرکت وفیلمبرداری می کردم..." [3]
ملاحظه می شود که حتی زمانی که سالن های سینما در شهر تاسیس شده و نمایش فیلم برای عموم مردم، آغاز شد، بازهم فیلمبرداران و سینماگران، به خدمت در دربار مستبدین و دیکتاتورهایی مانند رضاخان به کار مشغول بودند و تبلیغات آنها را در وجه تصویری برعهده داشتند. مانند خان بابا معتضدی و عنایت الله فمین که در روسیه تعلیم دیده و به دربار رضاخان آمدند.
ژرژ لیچنسکی، از دیگر فیلمبرداران اولیه تاریخ سینمای ایران که یهودی الاصل بود، از اسراییل به ایران آمد و تا پایان عمر که به بیماری سرطان درگذشت، در تهران به سر برد. وی فیلم هایی همچون :"چهارراه حوادث"، "ماجرای زندگی" و "خون و شرف " ( هر 3 فیلم از ساخته های ساموئل خاچیکیان) را فیلمبرداری کرد.
دوره اول سینمای ایران و مهاجری از روسیه
اگرچه پس از میرزا ابراهیم خان عکاسباشی ، فیلمبرداران دیگری مثل روسی خان و خان بابا معتضدی هم به برداشتن فیلم از مراسم و اتفاقات گوناگون پرداختند، اما گروهی دیگر آغاز تاریخ سینمای ایران را مربوط به ساخته شدن و اکران عمومی نخستین فیلم ایرانی یعنی "آبی و رابی" توسط آوانس اوگانیانس می دانند که روز جمعه 12 دی ماه 1309 در سینما مایاک تهران بر پرده رفت.
"آوانس اوگانیانس"به عنوان اولین فیلمساز تاریخ سینمای ایران در سال 1308 از ترکمنستان به ایران آمد و خیلی سریع به عضویت انجمنی مشکوک به نام "فدراسیون بین المللی مجمع تحقیقات علمی "(که بنا به تصریح بولتن رسمی آن تقریبا با روی کار آمدن رضا خان فعالیتش را در ایران رسمیت بخشیده بود) درآمد [4]و بدون هیچ گونه پیش درآمدی در جمع هیئت عالیرتبه آن قرار گرفت.[5]
در توضیح ماهیت فدراسیون مزبور همین کافی است که اشاره شود در هیئت عالیه آن، نام عناصر مشهوری مانند سعید نفیسی آمده[6]و همکاران آن، موسساتی همچون بنیاد صهیونیستی کارنگی و از مهمترین اعضای افتخاری اش، سیسیل. ب. دومیل (از سرکرده های یهودی الاصل هالیوود) و آدولف زوکر (موسس کمپانی آمریکایی پارامونت) ذکر شده اند.[7]اگرچه برخی مورخان سینمای ایران مانند محمد تهامی نژاد، اساسا وجود چنین نهادی را در تاریخ سینمای ایران، به واقعیت نزدیک ندانستند چراکه در هیچ یک از کتب تاریخ فرهنگی یا سیاسی ایران، اسم و رسمی از آن به میان نیامده است و همچنین نام آن در هیچ یک از اسناد موسسات ثبت شده در تاریخ ایران و ایضا در تاریخ سینمای جهان و حتی در سرگذشت و زندگینامه و خاطرات امثال "دو میل" و "زوکر" نیامده است[8]اما گویا همین فدراسیون بوده که اوگانیانس را به تاسیس "مدرسه آرتیستی سینما" (برای آموزش علاقمندان به سینما و بازیگری) و به فاصله کوتاهی پس از آن به ساخت اولین فیلم ایرانی وادار کرد. این در شرایطی بود که هنوز تعداد مدارس عالی در شهرها از انگشتان دست فراتر نمی رفت!! در مدرسه آرتیستی سینما، افرادی مانند علی وکیلی (فارغ التحصیل مدارس اتحادیه جهانی اسراییلیت موسوم به آلیانس و عضو فعال کلوپ های روتاری فراماسونی)به همراه عباس مسعودی(عضو فعال لژهای فراماسونری) شریک و یار اوگانیانس بودند و بعدا علی وکیلی ریاست مدرسه را برعهده گرفت.
آوانس اوگانیانس فکر تاًسیس مدرسهً سینمائی و فیلمسازی در ایران را با یکی دیگر از مهاجران روسی به نام "ساکوار لیدزه"صاحب سینما مایاک در میان گذارد و با تشویق و یاریهای اولیه وی، کارش را آغاز کرد. نخستین اعلان گشایش مدرسه سینمائی به این شرح بود :
آگهی مدرسه آرتیستی سینما
مدرسهً آرتیستی سینما واقع در خیابان علاءالدوله از روز 26فروردین مطابق با 15آوریل به توسط معلمین و معلمه های متخصص افتتاح خواهد شد و جهت خواتین کلاس مخصوص دایر است، داوطلبین می توانند هر روزه از ساعت 3بعدازظهر تا 8خود را به دفتر مدرسه معرفی نمایند.
اوگانیانس در پی اعلان فوق، کلاس هایی برای موسیقی و بازیگری، ورزش، فیلمبرداری، ژیمناستیک و رقص و ... ایجاد کرد. کلاس هایی که محتوا و ساختار آنها از همان آغاز با تفکرات و ارزش های دینی و مذهبی مغایر بود. اختلاط تدریجی دختر و پسر در این کلاس ها (به بهانه کمبود استاد)، خصوصا در برنامه هایی مانند ژیمناستیک و رقص و مانند آن، بیش از هر موضوعی، عقاید و باورهای شرکت کنندگان را هدف قرار می داد. هر چند شاگردان بتدریج طی ماه نخست تحلیل رفتند، اما اوگانیانس به تعداد باقیماندهً شاگردانش که فقط هجده نفر بودند، رضایت داد. سرانجام دوازده نفر دورهً نخست مدرسهً آرتیستی سینما را به پایان رساندند.
آوانس اوگانیانس در نامه ای به تاریخ 4 تیرماه 1309 در روزنامه "ستاره جهان" ، برنامه آموزشی مدرسه آرتیستی که در آن زمان به نام "ورزشگاه آرتیستی سینما" نامیده می شد را به شرح زیر اعلام کرد:
"...1- صنعت آکتری مطابق آخرین سیستم آمریکا 2-عکاسی 3-تکنیک سینما 4-آکرباتیک 5- ورزش سوئدی 6- بوکس 7- شمشیربازی 8- بالت 9- رقص شرقی 10- رقص اروپایی و شنا که توسط اشخاص بصیر و متخصصین تعلیم داده می شود..."
لازم به ذکر است که افرادی همچون احمد دهقان و محمد علی قطبی از اعضای "سازمان پرورش افکار" از جمله 12 نفر نخست فارغ التحصیلان این مدرسه بودند، همان کسانی که اوگانیانس را در ساخت اولین فیلمش یعنی "آبی و رابی" یاری دادند.
روزنامه اطلاعات به تاریخ 13 آبان 1309 درباره "مدرسه آرتیستی سینما" نوشت:
"...از چندماه پیش به این طرف، مدرسه ای برای تربیت آرتیست های سینما به مدیریت آقای آ. اوگانیانس در تهران تشکیل گردیده و عده ای شاگرد در مدرسه مزبور مشغول تحصیل فنون آرتیستی و بازی های مختلفه اکتری سینما شده اند. دیشب از طرف مدیر مدرسه دعوتی از عده ای از نمایندگان مجلس و مدیران جراید و محترمین شده بود که در جلسه امتحانی برای مشاهده عملیات شاگردهای مدرسه حضور یابند. ساعت 7بعد از ظهر مدعوین در محل مدرسه حضور یافتند و پس از پذیرایی، در سالونی که برای نمایش تهیه گردیده بود، قرار گرفتند.در پرده اول زندگی سه نفر فقیر بی بضاعت را نشان می داد که از گرسنگی و سرما در شرف مرگ بودند. این پرده ، منظره خیلی رقت انگیزی را نشان می داد و ... در پرده دوم مجلس و فرار یک نفر حبسی را نشان می داد و پرده سوم، سه نفر رفیق دزد را مجسم می کرد. بعد از چند دقیقه تنفس ، پرده های دیگر شروع شد. در پرده اول، محکمه دندانساز و طرز اعمال و رفتار یک دندانساز بی سواد و بی اطلاع را نشان می داد که کمدی جالب توجهی بود. پرده های بعدی عملیات ورزشی و ژیمناستیکی به معرض تماشا گذارده شد که مخصوصا عملیات آقای مینویی که شاگرد اول مدرسه شده است بسیاری قابل توجه بود. این مدرسه اولین مدرسه ای است که در ایران برای تربیت آرتیستی فیلمبرداری سینما باز شده است. آقای وکیلی موسس سینما سپه نیز چندی قبل به این کار دست زدند ولی گویا عدم وسایل کافی ایشان را دلسرد کرد. زیرا در صورتی می توان از این مدرسه و آرتیست های آن که تربیت می شوند، استفاده نمود که وسایل مکفی فراهم باشد و تا یک کمپانی یا شرکتی برای فیلمبرداری که سرمایه لازم را داشته باشد تشکیل نگردد، پیشرفت این قبیل امور صنعتی مشکل به نظر می آید. ولی در عین حال امیدواری می رود که پس از تربیت شدن یکدسته آرتیست قابل سینما ، کمپانی و یا اشخاصی پیدا شوند که از وجود آنها استفاده نموده، در مملکت فیلمبردارند. بالاخره دیر یا زود فیلمبرداری در مملکت ما رواج خواهد یافت و بنابراین تاسیس این مدرسه خیلی مفید و جای مسرت است که در این مدت کم پیشرفت های قابل توجهی شده است..."[9]
[1] - دکتر همایون کاتوزیان- اقتصاد سیاسی ایران- صفحه 139
[2] - تاریخ سینمای ایران (1357-1279) – جلد اول – جمال امید – انتشارات روزنه
[3] - خان بابا معتضدی- در جنوب شهر هم سینما بسازید- روزنامه رستاخیز – 1354
[4] - نشریه "فدراسیون بین المللی مجمع تحقیقات علمی "- دسامبر 1941 – بمبئی
[5] - همان
[6] - بنا به تصریح مئیر عزری (نخستین سفیر اسراییل در ایران) ، سعید نفیسی از دلدادگان و شیفتگان رژیم صهیونیستی بود که اشعار و مکتوبات متعددی از وی در این زمینه برجای مانده که عزری بخشی از آنها را در کتاب خاطرات خود آورده است.
[7] - نشریه "فدراسیون بین المللی مجمع تحقیقات علمی "- پیشین
[8] - محمد تهامی نژاد – فیلمنامه تاریخ سینمای ایران – انتشارات مجله هفتگی سینما