تشدید پروژه صلیبیون صهیونیست
در حالی که مسئولین سینمایی ما مشغول بحث های حاشیه ای و پروژه لاله و گشت ارشاد هستند ، در یک سری طرح و توطئه به هم پیوسته و دنباله دار، کانون های نهان و آشکار صهیونی در غرب ، تشدید "پروژه جنگ صلیبی هزاره سوم"( که در سال 2001 توسط جرج بوش پسر رسما کلید زده شد و علنا نیز بوسیله وی اعلام گردید) را در دستور کار قرار داده اند و بازهم طرح گستاخانه از این پروژه را به مرحله اجرا درآوردند.
فیلمی دیگر در هتک حرمت وجود مقدس پیامبر اسلام (ص) توسط عناصر شناخته شده صهیونیست همچون سام باسیل و جونز به نمایش درآمد و بار دیگر قلب های میلیاردها انسان آزاده را به درد آورد. جنگ نرم صلیبیون صهیونیست ، همچنان با تمام توان در جریان است و ...
نمی توان ننوشت در این هنگامه ای که نه تنها بیگانگان در اهانت به دین خاتم پیامبران از هیچ دنائتی فرو گذار نکرده و نمی کنند، بلکه کسانی که زمانی خود را ایرانی و مسلمان هم می دانستند، مانند طایفه قریش و اشراف و برده داران مکه جاهلی، به کلام الهی و فخر عالم امکان اهانت روامی دارند. کسانی که اینک در دامان اربابان صهیونیست شان لانه گزیده اند و به خاطر تکه نانی که جلویشان می اندازند به هر گونه حقارت و زبونی چنگ می اندازند، همچون ابوجهل و ابوسفیان، وحی الهی را حاصل ذهن پیامبر می دانند و مثل بنی عباس ، امام زمانش را منکر می شوند. اگرچه این لاطائلات، ذره ای از عظمت وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام نمی کاهد ، چنانچه پس از 1400 سال، دین و آیینی که او از سوی خدا و از آن غار کوچک حومه مکه برای جهانیان آورد ، اینک نه تنها عالمی را به تسخیر خود درآورده بلکه پشت همه زورگویان و سلطه طلبان را لرزانده است و امروز متفکران و اندیشمندان غرب همچون ساموئل هانتینگتون و فرانسیس فوکویاما ، به این حقیقت معترفند.
کارشناسان تاریخ براین باورند که مواجهه غرب با جهان اسلام را میتوان به سه دورة مهم تقسیم کرد:
الف ـ دوره جنگهای صلیبی،
ب ـ دورة استعمار،همزمان با انقلاب صنعتی ،
ج ـ از تأسیس دولت اسرائیل تا کنون.
دوره اخیر، دوره غرب جدید است که مختصات اصلی اش ، تفکر آخرالزمانی و اعتقاد به نبرد آرماگدون است که در تضاد آشتی ناپذیر با اسلام و به خصوص تفکر شیعی قرار می گیرد. تفکری که به منجی راستین باور دارد و پیروانش انتظار موعود حقیقی را می کشند.
اگرچه جسارت به قرآن و اهانت مجدد به پیامبر عظیم الشان آن در جایزه ای که سال گذشته از سوی صدراعظم آلمان به طراح کاریکاتورهای موهن علیه رسول اکرم (ص) ، اعطاء گردید، خود نشانگر پشت پرده و حامیان رسمی این گستاخی ها و پرده دری هاست و سالهاست رهبران اوانجلیست (مسیحیان صهیونیست) که سرنخ هیئت حاکمه آمریکا از جمله همین به اصطلاح دمکرات های کنونی را در دست دارند ، از طریق رسانه هایشان به خصوص حدود 1550 کانال رادیویی و تلویزیونی ماهواره ای، اسلام و مقدسات آن را مورد تهاجم قرار داده و همزمان بر طبل جنگ بامسلمانان می کوبند و دم از جنگ آخرالزمان و بمباران اتمی جهان می زنند.
اما آنچه از این گونه تحرکات مذبوحانه و دیوانه وار بیش از هر نتیجه ای مستفاد می گردد ، همانا عصبانیت ، وحشت و هراس شبکه ها و کانون های صهیونیستی از نفوذ روزافزون اسلام در مناطق حساس دنیا است. چنانچه در خبرها آمده بود، پس از پخش فیلم موهن "فتنه"( در سال 2008) ، گرایش مردم هلند به مطالعه قرآن مجید به طرز شگفت انگیزی افزایش یافت ، چنانچه نشریة المحیط براساس گزارش مطبوعات هلندی خبر داد که انتشار فیلم "فتنه" ، نتایج معکوس در مقایسه با اهداف سازندگان آن داشته و باعث شده تا مردم آمستردام به کتابخانههایی که کتب اسلامی از جمله قرآن الکترونیکی ارائه میکند، روی آورند. طیّ همین خبر آمده بود که در مدّت دو روز این محصول در بازار هلند نایاب شد.
به نظر می آید این اساس انگیزه کانون های پنهان و مرموز صهیونیستی باشد که امثال "ویلدرس" و "باسیل" را به تهیه فیلم هایی بر علیه اعتقادات مسلمانان گماردند و مزدور دیگری را به کشیدن کاریکاتورهای موهن و به بهانه سالگرد 11 سپتامبر،دیوانه ای همچون جونز را هم به سوزاندن کلام الله مجید واداشتند. وحشت این کانون های دسیسه گر از گسترش روزافزون اسلام در قلب اروپا ، دیگر موضوعی پنهان کردنی نیست. در بخشی از فیلم "فتنه" براساس آمار نشان داده می شود که رشد اسلام در اروپا و به خصوص هلند چه رشد خارق العاده و شگفت آوری داشته است.
همچنانکه در سال 1997، دکتر پیتربریولی، مدیر اجرایی مؤسسة تحقیقاتی مسیحیت در انگلستان از طریق نشریة ساندیتایمز اعلام کرد که "براساس ارقام و آمار، اسلام سریعترین مذهبِ در حالِ رشد در جهان بوده است."
"ماسینگر ویتوری فورمنتی" از رهبران کاتولیک در واتیکان سال گذشته در مصاحبه با روزنامه "ال اسرواتور رومانو" ، نشریه رسمی کلیسای واتیکان گفت:
"...برای نخستین بار در تاریخ، ما دیگر در صدر نیستیم، مسلمانان از ما گوی سبقت را ربودهاند. .."
سایت IRIC به نقل از وی در روزنامه واتیکان، که گزارش سالانه واتیکان را گردآوری میکند، نوشت: "...کاتولیکها هماکنون 4/17 درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، درصدی ثابت، در حالی که جمعیت مسلمانان 2/19 درصد از جمعیت کل جهان است..."
مجلة العالم هم در سال 1996 از قول رئیس دانشگاه آریزونا، دی مایکل برادین، اعلام کرد که: "اسلام آوردم به علّت آنکه تنها راه حل مسائل امروز آمریکا و جهان است. آنچه در قرن بیست و یکم و پس از آن برای باقی ماندن بدان نیازمندیم، اسلام است. بدون اسلام آیندهای تیره و تار خواهیم داشت."
و در آوریل سال 2009 روزنامه معتبر "لوفیگارو" براساس آماری حیرت انگیز ، فاش ساخت که تا 20 سال آینده ، اسلام ، مذهب اول بلژیک خواهد شد.
در سال 2008 هم یک نماینده در پارلمان انگلیس درخواست کرد فقه اسلامی را باید در قوانین اجتماعی انگلستان وارد ساخت . در وقایع سالهای اخیر ترکیه نیز شاهد بودیم که پس از گذشت حدود 85 سال تبلیغات لاییک برعلیه اسلام ، چگونه در میان تهدیدات ارتش و پروپاگاندای رسانه های صهیونیستی ، مردم خواستار بازگشت به اسلام هستند و تنها برای رسمیت بخشیدن به حجاب اسلامی ، چگونه با تظاهرات و اعتراضاتشان تمامی محاسبات غربی ها را به هم ریخته اند.
خانم "ممسن" که در حال حاضر استاد دانشگاه استانفورد کالیفرنیاست در مورد نفوذ اسلام و برخوردهای هتاکانه و بی شرمانه غرب صلیبی / صهیونی با آن و پیامبر عظیم الشانش طی یک سخنرانی پس از انتشار کاریکاتورهای هتاکانه گفت :
"...ظهور اسلام در پرتو مجاهدت های نبی اکرم(ص) و اهلبیت علیهم السلام نقطه عطف تاریخ بشری است،به گونه ای که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدن هایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بی شمار است. یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را هم اکنون پیش رو دارید. متأسفانه جامعه به ظاهر پیشرفته غرب صهیونیزم زده برای مقابله با تعالیم ادیان آسمانی خصوصاً اسلام عزیز جنگ روانی گسترده ای را آغاز نموده که پیشقراولان آن سردمداران شناخته شده آمریکا و اسرائیل هستند. با کمال تعجب داعیه داران دروغین تمدن و حقوق بشر به علت ضعف و زبونی در مصاف با نورانیت آفتاب عالمگیر محمدی(ص) عقده گشایی نموده، بی ادبی پیشه کرده و به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشان اسلام اسائه ادب نموده اند. خوشبختانه دانشمندان بنام این جوامع برخلاف تلاش های مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی می دانند بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام بعلت مزایای بی شمار آن اقرار نموده اند. دقیقاً همین نکته مهم است که خاطر توهین کنندگان را به درد آورده و آنها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است. از سوی دیگر در پوشش این اسائه ادب به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) درصددند واکنش جهان اسلام را مورد ارزیابی قرار داده تا با سناریوهای جدید فشارهای بیشتری را بر مسلمانان جهان به ویژه جمهوری اسلامی ایران وارد کنند..."
اما حکایت دیگر این پرده دری ، از پرده برافتادن بسیاری از ادعاها و سرو صداهای دمکراسی طلبی و آزادیخواهی حضرات غرب نشین و شیفتگان داخلی شان است که به خواست خدا هر زمان بیشتر و بیشتر کوس رسوایی خود را به صدا در می آورند. نکته قابل تامل اینجاست که در نظر این مدعیان دمکراسی ، اهانت و توهین به یک کتاب آسمانی و پیامبر الهی ، آن هم کتاب و پیامبری که بیش از 5/1 میلیارد پیرو دارد و در میان 5/4 میلیارد دیگر ساکنان کره خاکی نیز مورد احترام و اقتدای بسیاری است ، از تبعات دمکراسی محسوب شده و باید آن را تحمل کرد ولی حتی تحقیق درباره واقعه ای تحت عنوان کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی ، با تلقی شدن جریحه دار کردن احساسات نهایتا چند میلیون یهودی (که بسیاری از آنها اساسا موضعی دربرابر واقعه فوق ندارند) جرم است و اگر کسی بگوید مثلا به جای 6 میلیون یهودی ، 5/5 میلیون در آن جنگ کشته شدند ، بایستی محاکمه شده و به زندان محکوم شود!! با این وصف که در اینجا هیچ توهینی حتی به آنها که واقعه هلوکاست را صحیح می دانند ، نشده بلکه فقط باب بحث و تحقیق درباره یک واقعه تاریخی باز شده است.
این درحالی است که در دین اسلام نه تنها کوچکترین اسائه ادب به ساحت هیچیک از پیامبران الهی جایز نیست ، بلکه گناهی بزرگ برشمرده می شود و احترام و تکریم همه پیغمبران خدا براساس نص صریح قرآن کریم ، واجب به شمار می آید. یعنی در روش آزادیخواهی مورد ادعای آقایان، جریحه دار کردن قلب 5/1 میلیارد مسلمان و صدها میلیون موحد و آزادیخواه دنیا ، عین دمکراسی است ولی سوال کردن درباره یک واقعه تاریخی که مورد نظر چند میلیون یهودی است ، جرم بوده و حکم زندان دارد.
جالب اینکه دیوید ایروینگ ، مورخ سرشناس بریتانیایی که در سال 2006 به جرم "انکار اتاق های گاز در آشویتس" طی سخنرانی 17 سال قبلش (در سال 1989) در حالی در انگلیس محکوم به 3 سال زندان شد که ابراز داشت در سال 1991 حرفش را پس گرفته و دیگر به آنچه درباره هلوکاست گفته ، معتقد نیست!!(به یاد انگیزاسیون قرون وسطی نمی افتید؟ خصوصا که در مورد کسانی که خواستار تحقیق راجع به قضیه هلوکاست شده اند، واژه قرون وسطایی "منکر" و "انکار کننده" به کار برده می شود!!)
بهنام تائبی، نمایندهی سابق شورای شهر دلفت هلند ، روز یازدهم فروردین ماه 1387در گفت و گویی با یکی از ایستگاههای رادیویی هلند گزارشی ارائه کرد که تاییدی دیگر بر مدعای حضور دست های پنهان صهیونیست ها در پس پرده وقایعی همچون ساخت فیلم "فتنه" است. او گفت :
"... در هفتهی گذشته روز شنبه در شهر آمستردام تظاهراتی بود علیه راسیسم در هلند و یکی از چهرههای مشخص که در این زمینه نقش ایفا میکردند یا میکنند، آقای ویلدرس هستند. بنابراین این تظاهرات به نوعی هم به ایشان ارتباط داشت، علیه صحبتهای ایشان بود. در این تظاهرات یکی از تظاهرکنندگان صحبت آقای ویلدرس را، کاملاً همان صحبتها را، کپی کرده بود روی پلاکارد چسبانده بودند. هرجا که ایشان گفته بودند اسلام، یهودیت را گذاشته بودند. هرجا که ایشان گفته بودند مسلمان، یهودی گذاشته بودند. این شخص بلافاصله دستگیر شد در تظاهرات. چرا؟ چون پلیس معتقد بود صحبتهای ایشان اهانت به یک مذهب و اهانت به یک ملت هست..."!!!
ملاحظه می فرمایید که همان توهین ها و به کارگیری عبارات و تصاویر موهن نسبت به دین یهود در آن جامعه به اصطلاح آزاد هلند چه عواقبی درپی دارد!!
اینک وظیفه مسلمانان چیست؟ آیا سکوت در برابر این جسارت ها و گستاخی ها ، دشمن هار شده را جری تر نمی سازد؟ آیا فقر رسانه ای ما در زمینه گسترش دین و آیین پیامبر رحمت (ص) ، رسانه های غربی را در لجن پراکنی علیه اسلام و قرآن و فریب افکار جاهلانه ، مصرتر نساخته است؟ دریغ که پس از به اصطلاح 110 سالی که گویا از تاریخ سینمای ایران سپری می شود و در 32 سالگی سینمای انقلاب اسلامی ، آن هم در سرزمینی که ام القرای جهان اسلام می خوانندش و امتی یک ونیم میلیاردی به آن دل بسته اند ، هنوز یک فیلم یا سریال درباره پیامبر اکرم(ص) یا دوران ایشان و یا از زندگی یارانشان ، ساخته نشده است! این درحالی است که زندگی دیگر پیامبران الهی از جمله حضرت عیسی (ع) و حضرت ایوب و پیامبران بنی اسراییل از جمله حضرت یوسف و حضرت سلیمان و به زودی حضرت موسی(ع) و حتی ماجرای اصحاب کهف در فیلم ها و سریال های متعدد به نمایش در آمده و می آید!! اگرچه در تاریخ سینما دهها فیلم و سریال راجع پیامبران یاد شده جلوی دوربین رفته و به نمایش درآمده است ولی همه ارجاع ما در سینما و تلویزیون برای تصویری از دوران پیامبر خاتم (ص) تنها به یک فیلم ارزشمند مصطفی عقاد محدود می شود و بس!
کشتی اسلام به راه خود می رود و فرمانده خود را هم دارد و با قدرت و عنایت خداوند سرانجام به ساحل دولت کریمه حضرت حجت (ع) خواهد رسید. این وعده الهی است و سرنوشت محتوم تاریخ است. (این حقیقت را امروز دیگر تئوریسین ها و نظریه پردازان غربی نیز با زبان بی زبانی اعتراف می کنند) دعا کنیم خداوند این عنایت را در حق این بندگانش بنماید که حداقل بتوانند به دنبال این کشتی بروند و بلکه خود را به آن آویزان کنند. انشاالله.