Quantcast
Channel: مستغاثی دات کام
Viewing all 1209 articles
Browse latest View live

ایدئولوژی آمریکایی در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 سرگذشت هالیوود

 

 

"ایدئولوژی آمریکایی" عنوان قسمت چهارم از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 و 19/45 سه شنبه 23 خرداد از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت شاهد روایت ادامه سرگذشت هالیوود هستیم. مغولان هالیوود پس از نیویورک برای تاسیس جامعه مورد نظر خویش و به دنبال آن بوجود آوردن استودیوهای  هالیوود ، عازم غرب آمریکا و کالیفرنیا شده و پس از بنای بخش های مختلف کمپانی های خود ، در پای تپه معروف لس آنجلس تابلوی هالیوود را نصب کردند. اما قبل از آن در زیر همان تپه، مکان دیگری بوجود می آید که روی سیاه تابلوی پر زرق و برق و دنیای به ظاهر رویایی هالیوود است که "هالیوود لند" نام می گیرد. مکانی برای بلعیدن دختران و زنان جوان و عاشق بازیگری در منجلاب فساد و فحشاء تا آنان را برای ورود به هرم بردگان ستارگان آماده سازند.

در این باره ، دو فیلم "کوکب آبی" ( جرج مارشال-1946) و "کوکب سیاه" ( برایان دی پالما-2006) ساخته شده که بخش هایی از آنها در همین قسمت از مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان " پخش خواهد شد.

به جز دو فیلم یاد شده، قسمت هایی از فیلم های "اسپارتاکوس"( استنلی کوبریک-1960) ، "شاهین مالت"( جان هیوستون-1941)، "برباد رفته "(ویکتور فلیمینگ -1939) و "لوتر "(اریک تیل-2003) برای ارائه مصادیق مباحث طرح شده ، پخش خواهد شد.

اظهارات سمیر امین ، متفکر معروف مصری / فرانسوی درباره ایدئولوژی آمریکایی از دیگر موضوعاتی است که در این قسمت مورد بازخوانی قرار خواهد گرفت. به جز اظهارات سمیر امین ، نیل گابلر ، پیام فضلی نژاد و سید هاشم میر لوحی نیز از جمله کارشناسانی هستند که به طرح نظرات خود خواهند پرداخت ، ضمن اینکه شاهد بخشی از مصاحبه پخش نشده مرحوم سید ابوالحسن علوی طباطبایی درباره شکل گیری هالیوود نیز هستیم.

مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی ، توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.


به بهانه سالگرد وقایع پس از انتخابات خرداد 88

$
0
0

 

کودتا با رمز  فتنه

 

"کودتا با مز فتنه" عنوان مستندی 30 دقیقه ای بود که به مناسبت اولین سالگرد وقایع انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شد.

در این مستند برای نخستین بار اسناد صریح و تکان دهنده ای درباره زمینه چینی فتنه پس از انتخابات خرداد 88 توسط کانون های صهیونی و ارتباط آن با محافل سیاسی امنیتی غرب به نمایش درآمد. در این روزها که باز به سالگرد آن فتنه رسیده ایم ، بی مناسبت نیست برای آگاهی نسل امروز و دیروز متن آن مستند را انتشار دهیم:

 

سال 1388 سال خاصی در تاریخ معاصر ایران به خصوص دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. چراکه در هیچ دوره ای ، تاریخ ایران زمین به خاطر ندارد که اینچنین تمامی دشمنان تاریخی این کشور با رنگ و لعاب های مختلف به طور علنی شمشیرهای خود را کشیده و در برابر ملت ایران صف بکشند. اگرچه در زمان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 8 ساله نیز تقریبا چنین صف آرایی وجود داشت اما علنی نبود و نظام سلطه جهانی علیرغم همه حمایت ها و پشتیبانی اش از صدام و ایستادن تمام قد در پشت سر رژیم بعثی ، هیچگاه به طور رسمی و آشکارا این حمایت ها و هدایت ها را اعلام نکرد. اما در سال 1388 امپریالیسم جهانی با تمام نیرو و امکانات و با گسترده ترین شکل ، به حمایت و هدایت از جریانی برخاست که فروپاشی ایدئولوژیک انقلاب و سپس سقوط فیزیکال نظام جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود. جریانی که در یک عبارت ، انقلاب یا بهتر بگوییم کودتای مخملی نامیده شد اگرچه گروهی جاهلانه یا عامدانه در صدد نفی و یا به سخره گرفتن آن برآمدند که چون چنین انقلاب یا کودتایی در ایران شانس پیروزی ندارد بنابراین امکان طراحی و اقدام و وقوع نیز برآن متصور نیست. درست مانند آنکه بگوییم شکست دهها کودتا مانند کودتای نوژه علیه انقلاب ، به معنای عدم وجود اصل آنها بوده است!!

اما توطئه کودتای مخملی در ایران یک حقیقت محض بوده و هست.

 در اوج اغتشاشات پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در خرداد و تیرماه 88 ، این گونه از سوی مهمترین بلندگوهای نظام سلطه جهانی و توسط عوامل و عناصر کانون های صهیونی به پروژه انقلاب مخملی در ایران تاکید می شود.

منوچهر ساچمه چی ( منشه امیر ) – گوینده رادیو اسراییل :

"...یکی سبز پوشیده ، یکی زرد پوشیده و یک حال و هوایی مثل جاهایی مثلا جمهوری اوکراین یا لهستان و مانند آن ، پیش از انقلاب مخملی حکمفرماست ..."

داریوش همایون – وزیر اطلاعات رژیم شاه در مصاحبه با رادیو صدای آمریکا ( VOA ):

"...انقلاب مخملی آرزوی ماست ، هدف تظاهر کنندگان است ، هدف این خیزش است..."

عنایت فانی – مجری تلویزیون فارسی بی بی سی:

"...همه اعتراضات بهانه ای است برای یک انقلاب مخملی و تغییر نظام جمهوی اسلامی ..."

علی آلفونه – عضو بنیاد آمریکن اینترپرایز:

"...دولت ایالات متحده آمریکا ، قصدش تغییر نظام جمهوری اسلامی هست..."

کودتای مخملی یک حقیقت محض بود که کلیدش نه از امروز و دیروز بلکه به قول یکی از مهمترین عناصر آن یعنی عبدالکریم سروش از 20 سال قبل خورده بود تا در سال 1388 و همزمان با دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به ثمر بنشیند. شاید نمی توانستیم نقش سروش در این کودتا و در ارتباط با کانون های توطئه گر صهیونیستی همچون سازمان های فراماسونری را با تکیه براسناد متقن ثابت کنیم تا اینکه او در آبان 1383، برلین را به مقصد آمستردام ترک کرد که با حضور در قصر پادشاهى هلند، جایزه «اراسموس» را از دست خاندان سلطنتى پرنس «برنهارد» بگیرد و از اینجا رابطه عبدالکریم سروش به عنوان تئوریسین جریان به اصطلاح اصلاح طلبی با رهبران ماسونی فاش گردید.

در سال 2004 «جایزه اراسموس» که بنیانگذار کلوب سرى و ماسونی «بیلدربرگ» تعیین کننده برنده آن بود به «عبدالکریم سروش» تعلق گرفت تا از یک سو کوشش هاى او براى ترویج "تئورى ماسونى علم" در جامعه دانشگاهى ایران ارج نهاده شود و از دیگر سو تلاش هایش جهت هدایت جریان کودتای مخملی در ایران نادیده گرفته نشده و به کارگزاران این جریان کد و نشانه ای ارائه گردد که از چه کسی بایستی حساب ببرند.

در واقع"عبدالکریم سروش" آخرین کسى بود که در هنگام حیات بنیانگذار  کلوب سرى و ماسونی بیلدربرگ و با تصویب شخص وى «جایزه اراسموس» را دریافت کرد. این در حالی بود که سالها پیش از این ، از «عبدالکریم سروش» به عنوان یکى از امیدهاى انقلاب مخملى در ایران یاد شده بود.

"رالف فوربس "، نویسنده و کارشناس مسایل سیاسی طی مقاله‌ای با عنوان "نخبگان جهانی، سیا در پشت جنگ کثیف علیه ایران " که در هفته‌نامه آمریکن‌فری‌پرس منتشر شد، درباره کلوپ بیلدربرگ نوشت:  "...در حالی که رسانه‌های به اصطلاح آزاد آمریکا سکوت اختیار کرده بودند، منابع خبری نسبت به نقشه‌ای که توسط یک "جامعه مخفی فراماسون‌ها "، مشهور به گروه "بیلدربرگ " برای فرو بردن دنیا به دنیایی سراسر آشوب، طراحی شده است، هشدار دادند. هدف این طرح نیز نابودی تمامی ادیان و ملل مستقل و تاسیس یک دولت جهانی می‌باشد.

بنابراین گزارش طرح مذکور در سال 1999 و طی جلسه سری گروه بیلدربرگ در هتل " پارک سزار " پرتغال، نهایی شد. این گزارش می‌افزاید: در حالی که برخی محققین شجاع آمریکایی، در رابطه با گروه بیلدربرگ نوشتند و هشدار دادند که این گروه در واقع یک "دولت در سایه " است که قدرت عظیمی بر تمامی جهان دارد، دستگاه‌‌های تبلیغاتی آمریکا از گزارش این تحقیقات خودداری کردند..."

اما در مقابل برای پروپاگاندا به نفع عبدالکریم سروش از سال 1373 رسانه هاى آمریکایی، مانند روزنامه «لس آنجلس تایمز» و نشریات ضد انقلابی و صهیونیستی همچون «کیهان لندن» و «نیمروز» ، سروش را «مارتین لوتر اسلام» خواندند و نوشتند که او رهبر پروژه رفرم (اصلاحات دینى و سیاسی) در ایران است. مجله «اکسپرس» در سال 1377 معتقد بود که هنگام وقوع یک انقلاب مخملى در ایران، سروش مانند «ریمون آرون»(تئوریسین براندازی نرم) نقش یک "ناظر متعهد"را بازى خواهد کرد.

سه گزارش استراتژیک ایالات متحده که در سال 1375 توسط «شوراى روابط خارجى آمریکا»، سال 1378 از سوى «سازمان اطلاعات مرکزى آمریکا CIA» و در سال 1382 در «پنتاگون» تهیه شد، پیش بینى مى کرد که تا سال 1389 ساختار اسلام سیاسى و نظام جمهورى اسلامى ایران فرو خواهد ریخت! در هر سه گزارش از "عبدالکریم سروش"، اعضاء «حلقه کیان»- که عنوان «روشنفکران دینی» را براى خود جعل کردند- و «دانشجویان ایرانى لیبرال» به مثابه شرکاء آمریکا در طرح براندازى جمهورى اسلامى نام برده شد."عبدالکریم سروش" همواره براین ارزیابى ها صحه مى گذاشت و سال 1377 به ماهنامه"گئو" گفت که «آینده ایران مذهبى نخواهد بود» و به زودى نظام ایران سکولار مى شود.

البته در همان سال 1383 ، سروش پیش از دریافت «جایزه اراسموس» با وزیر امور خارجه آمریکا در دولت رونالد ریگان یعنی جرج شولتز (همان طراح برنامه معروف صهیونیستی براندازی نظام جمهوری اسلامی موسوم به "استراتژی شولتز")، دیدار کرد و به وی اطمینان داد که اصلاحات سکولار در ایران «برگشت ناپذیر» است و دانشجویان ایرانى امیدهاى پیشبرد این پروژه هستند! همان روز، یک تحلیل گر بلندپایه «پنتاگون» گفت که سروش گزینه ما براى تحقق پروژه رفرم در ایران است و "او در انتظار زمان مناسب به سر مى برد."!

یک فرمول همیشگی

دستورالعمل همیشه همان است. جنبش های دانشجویی و جوانان با ظاهری با نشاط پیش قدم می شوند و طوری دیگران را برای پیوستن به این جنبش جذب می کنند که گویی این حرکت یک مد است و چیزی است که باید انجام شود! آن چه باعث سرنگونی می شود ، فرآیندی است که همیشه یک نماد ، یک رنگ یا یک استراتژی تجاری ، نقطه برجسته آن به شمار می آید. در صربستان با تی شرت ، پوستر و پرچم هایی به خیابان ها ریختند ، در اوکراین ، این نماد به رنگ نارنجی تغییر داده شد. نماد گرجستان ، یک مشت به رنگ گل سرخ بود و در ونزوئلا به جای مشت بسته (برای تنوع هم که بود) دست ها به شکل باز و با رنگ سیاه و سفید به عنوان سمبل و نماد قرار گرفت.

خانم اوا گولینگر از تحلیل گران برجسته سیاسی درباره ویژگی های کودتای مخملی می نویسد:"...انقلاب های رنگی یا کودتاهای مخملی همیشه در کشورهایی رخ می دهند که به نوعی منافع نظام جهانی سلطه را تهدید کرده اند و جنبش هایی که توسط موسسات و سازمان های وابسته به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در این گونه کشورها سازمان داده می شود ، عموما ضد عدالت و به نفع سرمایه گذاران و سرمایه داران و با شعارهای کلی و مبهم همراه  می شود. اعتراضات و اقدامات تحریمی ، همیشه هنگام مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برنامه ریزی می شوند تا مسائلی همچون تقلب پنهانی و کشمکش ها را افزایش دهند ودر صورت شکست خوردن مخالفان،انتخابات را بی اعتبار و بدنام کنند..."

در تمامی کودتاهای مخملی و رنگینی که تا امروز رخ داده این نقاط مشترک وجود داشته است. در همه آنها انتخابات ریاست جمهوری با انگ تقلب و به اصطلاح صیانت از آراء به چالش کشیده شده ، پیش از پایان رای گیری و حتی بعضا پیش از شروع آن ، کاندیدای مورد نظر خویش را برنده اعلام نموده اند و پس از آن تحت عنوان تقلب در انتخابات ، هواداران خود را به خیابان ها کشیده و درگیری و زد و خورد و خشونت و بعضا ترور و قتل و کشتار به راه انداخته اند تا از آب گل آلود ایجاد شده ، ماهی خویش را صید نمایند!!

در همه این کودتاهای مخملی هم موسسات خاصی برای سرمایه گذاری و آموزش و هدایت حضور داشته اند، مانند: بنیاد ملی برای دمکراسی (NED) ، موسسه آلبرت اینشتین ، مرکز بین المللی مبارزات غیرخشونت آمیز ، خانه آزادی ، موسسه رند ، موسسه وودرو ویلسن و بنیاد جامعه بازمتعلق به جرج سوروس.

اینکه واقعا جرج سوروس و بنیاد صهیونی به اصطلاح جامعه بازش که از مهمترین موسسات و تینک تانک های ایالات متحده به شمار می رود ، نقش اصلی در کودتا یا انقلاب مخملی گرجستان و اوکراین و قرقیزستان و صربستان داشته، برخی از کارشناسان و ناظران سیاسی فعال در خود این کشورها به وضوح برآن تاکید کرده اند:

مثلا یکی از اعضای مجلس گرجستان پس از کودتای مخملی ساکاشویلی گفت :

"...کسی کتمان نمی کند که  این انقلابات در نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا پایه گذاری شده اند. این سیاست دولت آمریکا ، سیاست عجیبی است. یعنی هروقت سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا ، برنامه ریزی یک انقلاب مخملی را می کنند ، توسط همین نهادهای ظاهرا فرهنگی و غیر دولتی مثل بنیاد سوروس آن را انجام می دهند..."

همچنین ادوارد شواردنادزه رییس جمهوری سابق گرجستان نیز پس از به قدرت رسیدن ساکاشویلی در مصاحبه ای گفت :

"...سیاستمداران جوان که در گرجستان به قدرت رسیدند ، از نظر مالی توسط جرج سوروس تامین می شدند. منظورم همان میلیاردر معروف آمریکایی است..."

و یا ادوارد باقروف از فعالان حقوق بشر قرقیزستان  نیز در مصاحبه ای اظهار داشت:

"...گزارشات موثقی نشان می دهد که بنیاد جامعه باز  وابسته به جرج سوروس در روی کارآمدن ساکاشویلی در گرجستان ، نقش اساسی داشت و علاوه بر آن در حوادث قرقیزستان نیز نقش داشته است..."

پیکریا چیخرادزه ، یکی دیگر از اعضای مجلس گرجستان نیز بر نقش جرج سوروس در انقلاب مخملی گرجستان تاکید داشته است :

"...اینکه سوروس در انقلاب مخملی دخالت داشت و نقش کلیدی را ایفا می کرد برای همه روشن است. خود شخص سوروس هم در یک مصاحبه مطبوعاتی به این نکته اشاره می کند که طرح آن در گرجستان موفقیت آمیز بوده است و چنین طرح هایی در کشورهای دیگر هم اجرا خواهد شد. به جز اظهارات سوروس ، شواهد دیگری هم وجود دارد که نقش او را در انقلاب مخملی ثابت می کند. نفوذ سوروس آنقدر گسترده بود که بعد از تشکیل دولت ، او حقوق دولتمردان گرجی را پرداخت می کرد که ما شدیدا مخالف بودیم. چون معتقدیم دولتمردان نباید از بیگانگان حقوق دریافت کنند. وقتی آنها از خارجی ها ، حقوق و پول بگیرند ، ناچارند در خدمت منافع آنها قرار بگیرند در صورتی که دولتمردان بایستی به فکر منافع مردم باشند..."

مدیر بنیاد جامعه باز ( سوروس ) در گرجستان هم به نقش بنیاد جامعه باز در انقلاب مخملی گرجستان اذعان دارد :"...باید بگویم که نقش بنیاد جامعه باز یا همان چیزی که مردم تحت عنوان بنیاد سوروس از آن نام برده اند ، در شکل گیری جامعه مدنی ما بسیار مهم بود و در ابعاد مختلف نقش داشت و امروز نیز فعالیت دارد..."

سخن کرت پینسکی ، از مسئولین دفتر بنیاد جامعه باز (بنیاد سوروس) درباره مبالغی که این بنیاد برای انقلابات مخملی هزینه کرده ، از همه روشن تر است :

"...ما مبلغ کمی دادیم ، فکر می کنم چیزی حدود 30 هزار دلار که توانستند با آن صدها فعال سیاسی را جمع کرده و آموزش بدهند که چگونه فعالیت های غیر نظامی ها را هماهنگ کنند تا به انتخابات منتهی شود..."

همه اینها به جز اظهار نظر صریح خود جرج سوروس است که در مصاحبه ای به روشنی اظهار داشت که با هزینه چند میلیون دلار در گرجستان انقلاب مخملی به راه انداخته و دولت ساکاشویلی را بر سر کار آورده است.

 چنانچه مقام معظم رهبری نیز در خطبه های نماز جمعه مهم خودشان پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم (در 29 خرداد 1388)و افشای طرح و برنامه های کانون های صهیونی برای به اغتشاش کشاندن کشور ، فرمودند :

"...این کاری که در داخل ناشیانه از بعضی سر زد ، اینها را به طمع انداخت. خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایه دار صهیونیست آمریکایی ، طبق ادعای خودش که در رسانه ها ، در بعضی از مطبوعات نقل شد ، گفت من  10 میلیون دلار خرج کردم در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم ، حکومتی را بردم ، حکومتی را آوردم. احمق ها خیال کردند جمهوری اسلامی ...ایران ...این ملت عظیم ...با کجا مقایسه می کنید ایران را ؟ مشکل دشمنان ما این است که ملت ایران را هنوز هم نشناختند..."

 20 سال زمینه چینی

اما روند کودتای مخملی در ایران همچنانکه عبدالکریم سروش فاش ساخت از 20  سال پیش در ایران کلید خورد . درست از زمانی که حضرت امام خمینی (ره) رحلت کردند و دشمنان ایران و اسلام پس از 10 سال نبرد سخت در جبهه های مختلف ترور و کودتا و نبرد مسلحانه و جنگ تحمیلی به این نتیجه رسیدند که از رویارویی مستقیم با نظام جمهوری اسلامی طرفی نخواهند بست. از همان زمان پروژه براندازی نرم و کودتای مخملی در دستور کار کانون های پنهان صهیونی قرار گرفت و عوامل این کودتا تحت عنوان بازگشت نخبگان و مغزها به داخل کشور و در نهادهای فرهنگی و موسسات علمی و هنری  نفوذ کردند.

علیرغم تذکرات و توصیه های مکرر مقام معظم رهبری (که تقریبا از چهارمین ماه ولایت ایشان در مهرماه سال 1368 شروع شد) مبنی بر توجه به این تهاجم فرهنگی که آرام آرام به شبیخون و سپس ناتوی فرهنگی بدل گردید ، در طول دوران سازندگی و اصلاحات، نفوذ فرهنگی عوامل اندیشکده ها و به اصطلاح تینک تانک های آمریکایی/صهیونیستی درون سازمان ها ، موسسات دولتی و دانشگاهها و مدارس عالی ادامه داشت.

اما با به آخر رسیدن دوران فوق و پس از انتخابات هفتم مجلس شورای اسلامی و به ویژه بعد از انتخابات نهم ریاست جمهوری که برخلاف پیش بینی ها و رایزنی ها  ، قدرت قانون گذاری و اجرایی کشور به اصول گرایان منتقل شد و شبکه هایی که در طول 16 سال برای استحاله نظام درون بافت دولت شکل گرفته بودند ، از هم پاشیده شد ، زنگ خطر برای کانون های پنهان صهیونیستی به صدا درآمد. نشانه آن زنگ خطر، تشکیل جلسه فوق العاده یکی از نهادهای تاثیرگذار امنیتی – فرهنگی آمریکا بود تا راه چاره ای برای شرایط جدید اندیشیده شود. 

"کمیته خطر جاری" The committee on the present danger" که اعضای آن را برجسته ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می دهند، در جدیدترین تصمیم خود در مهرماه 1384 با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست دهها استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال های گذشته، جنگ سخت را بی فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم افزاری "براندازی از درون" شدند.

«مارک پالمر»،  از اعضای برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، در گفتگویی با «دبوراسالومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نمود:"ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد»

در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر روی سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت.

در راهکارهای گزارش کمیته خطر جاری تحت عنوان "ایران و آمریکا، رهیافت جدید" ، 15 محور کلی وجود داشت که از مهمترین آنها می توان به "استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و اختلافات درونی " ، " دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی به عنوان ابزار فشار" ، "افزایش فشار سیاسی /اقتصادی در پرونده هسته ای و کشاندن آن به شورای امنیت" ،  " دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک" و" از میان بردن قدرت بسیج و سپاه و ایجاد تغییرات اساسی در وزارت اطلاعات " اشاره نمود.

کودتای صدها میلیون دلاری

وب سایت رادیو زمانه از پایگاههای رسانه ای غرب صهیونی در مقابل نهضت های آزادیبخش و استقلال طلب جهان در تاریخ 3 آذرماه 1385 و در مقاله ای تحت عنوان "انقلاب مخملی در ایران  "در جهت عملی ساختن راهکارهای فوق ، از تلاش های یکی از عوامل شناخته شده ناتوی فرهنگی علیه ایران نام برد و درباره اش نوشت :

"...رامین احمدی سرپرست سازمان آموزشِ مبارزة غیر خشونت آمیز استراتژیک ، برای نخستین بار تلاش کرده است مجموعة به هم پیوسته ای از ادبیات سیاسی را که نام آن «تئوری مبارزة غیرخشونت آمیز» است به فعالان سیاسی ایرانی معرفی کند. نام غیر رسمی این نوع تئوری و پراتیک «انقلاب مخملی» است..."

مقاله رادیو زمانه این گونه ادامه پیدا می کند : "...این هفته روزنامة «نیویورک تایمز» برای نخستین بار فاش کرد که سازمانی غیردولتی به نام «سازمان آموزش مبارزة غیر خشونت آمیز استراتژیک» هر سه ماه یکبار با برگزاری کارگاههای آموزشی در شیخ نشین دوبی ، به ایرانیانِ علاقه مند اصول مقاومت و مبارزة صلح آمیز را می آموزد..."

رادیو زمانه به نقل از نیویورک تایمز می افزاید:"...به گزارش یکی از نشریات معتبر به نام "آسیا تایمز آن لاین"  گروه های به اصطلاح «حقوق بشری» وابسته به سازمان سیا در دوبی پایتخت امارات متحده عربی، چندین سال است به شکار خبرنگاران و ژورنالیست های ایرانی برای تدارک یک انقلاب مخملی اقدام ورزیده اند."

در مقاله نیویورک تایمز همچنین آمده است:"...یکی از گروه‌های غیردولتی مستقر در دوبی، "مرکز ایرانی (برخورد) غیرخشونت‌‌آمیز کاربردی" است . این مرکز از ایرانی‌ها دعوت می‌کند تا در کارگاه‌های آموزشی خود، به آنها نشان دهد که چگونه اعتراض‌های مسالمت‌آمیز در گرجستان، فیلیپین و دیگرمناطق دنیا شکل گرفته است.این مرکز امیدوار است با برگزاری کلاس‌هایی درباره نافرمانی مدنی، به شورش‌های مسالمت‌آمیز در ایران دامن بزند..".

گزارش تکان دهنده دیگری در سپتامبر 2006 در یکی از پایگاههای اینترنتی مستقل انتشار یافت که حکایت از تلاش سازمان یافته برای ایجاد کودتای مخملی در ایران می کرد. این گزارش را دو خبرنگار مستقل به اسامی :Thomas Erdbrink و Thalia Verkade منتشر کردند. متن گزارش فوق به شرح زیر است:

"...روتردام/ تهران، 16 سپتامبر 2006

وزارت امور خارجۀ هلند به یک سازمانِ نو محافظه کار آمریکایی یارانه داده است تا از طریق برنامه ای، جابجایی ِ صلح آمیز قدرت را در ایران عملی سازد. سازمان خانۀ آزادی (Freedom House ) که در سال 2003 از حملۀ آمریکا به عراق جانبداری می کرد، امسال حدود 630 هزار یورو از دولت هلند دریافت داشت  روزنامۀ انگلیسی فاینشنال تایمز  می گوید که خانۀ آزادی یکی از سازمانهایی ست که از وزارت امور خارجۀ آمریکا برای عملیات پنهانی و غیرقانونی در ایران، پول دریافت می کند. ایالات متحده 75 میلیون دلار برای به اصطلاح" آوردن دموکراسی و آزادی در ایران" اختصاص داده است. خانۀ آزادی یکی از نیروهای مؤثر در پشتیبانی از "انقلاب نارنجی" طی سالهای 2004 و 2005 در اوکراین و نیز در جنبش دانشجویی Otpor در صربستان بود..."

گزارش توماس اردبرینک و تالیا ورکاد ادامه می دهد: "...زمانی که این سازمان آمریکایی درخواست کرد از هلند یارانه دریافت کند، مدیریت آن را جیمز وولزی رئیس سابق سیا (CIA) بر عهده داشت که از حامیان فراخوانهای ِ تغییر رژیم در ایران بوده است.  پیتر اکرمن  رئیس فعلی خانۀ آزادی، مدیریت مرکز اسناد حقوق بشر ایران را نیز بر عهده دارد. این گروه در مجاورت ایران در دبی همایش هایی را برگزار کرد که تأکید آنها بر درسهایی بود که از قیام مردم در صربستان و اوکراین می توان گرفت..."

در همین رابطه " بریان راس " و "ریچارد اسپزیتو " در 23 ماه می سال 2007 گزارش دادند: " منابع کنونی و سابق اطلاعاتی به شبکه خبری ای‌بی‌سی گفته‌اند که سازمان سیا تاییدیه‌ ریاست جمهوری را برای انجام یک عملیات "سیاه" مخفی برای بی‌ثبات‌سازی دولت ایران، دریافت کرده است. "

همچنین نشریه انگلیسی " لندن تلگراف " در 27 می 2007 گزارش داد: " بوش یک سند رسمی را امضا کرده است که بر طرح سیا برای جنجال تبلیغاتی و اشاعه اطلاعات غلط به منظور بی‌ثبات‌سازی و سرنگونی ناگهانی دولت ایران صحه می‌گذارد."

بنابر آنچه براساس اسناد و مدارک معتبر دیدید و شنیدید ، با تمهیداتی که اندیشیده شده بود و هزینه های کلانی که صرف گردید، دیگر تمامی برنامه ها برای ممانعت از انتخاب مجدد کاندیدای اصول گرایان در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کوک شده بود و هیچ نتیجه ای به جز آن قابل پذیرش نبود. برای صورت گرفتن این مهم ، تاکتیک های عاجل تازه ای در دستور کار قرار گرفت. در همین رابطه روزنامه  صهیونیستی «هاآرتص»، پیش از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران به نقل از گزارش وزارت امور خارجه اسراییل نوشت: «در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، دیپلمات‌ها و نمایندگی‌های اسراییل در سراسر جهان ماموریت یافته‌اند تصویری کدر و سیاه از ایران انتشار دهند.... به طور خلاصه هدف بدنام‌کردن وجهه ایران در سطح بین‌المللی در آستانه انتخابات این کشور است.»

شمشیر از رو بسته شد!

سیاه‌نمایی، القاء ناکارآمدی دولت نهم، بزرگنمایی مشکلات اقتصادی و قریب الوقوع جلوه دادن بروز بحران شدید در ایران، ایجاد تردید در موفقیت‌های علمی و فن‌آوری نوین با اولویت حوزه‌های هسته‌ای و فضایی، زیر سوال بردن سیاست خارجی دولت نهم به ویژه در موضوع اتمی و القاء چند پارگی میان مسئولان ارشد نظام و استحاله فکری، عقیدتی و فرهنگی مخاطبان ایرانی، از جمله اهداف ضد ایرانی و مکتوبی بود که این رسانه‌ها در کنار رسانه‌های به خدمت گرفته شده داخلی موظف بودند تا به طور موازی و در کنار جریان اپوزیسیون خارج از کشور دنبال کنند.

در 29 ژوئن 2008 میلادی، «سیمور هرش» ، تحلیل گر مشهور سیاسی در نشریه «نیویورکر» با اشاره‌ای قابل تامل به کمک مالی ایالات متحده برای ایجاد یک عملیات پنهانی گسترده علیه ایران و درخواست تخصیص 400 میلیون دلار از سوی رییس جمهوری آمریکا به همین منظور می‌نویسد: «جمع‌آوری اطلاعات در رابطه با پرونده هسته‌ای ایران، تحلیل بردن توانایی‌های هسته‌ای و تلاش برای تضعیف دولت ایران از طریق کار بر روی گروه‌های مخالف و ارایه پول به آن‌ها به منظور تغییر رژیم در ایران از جمله اقدامات تصویب شده در دولت بوش بود.»

بدین ترتیب وزارت خارجه کشورهای آمریکا، هلند و رژیم صهیونیستی، شورای روابط خارجی ایالات متحده، کنگره آمریکا، بنیاد سوروس و موسسه خانه آزادی، مسئول مدیریت تخصیص این بودجه به موسسات هدف شناسایی شدند. تعدادی از این موسسات هدف که با جذب این بودجه، وظیفه شناسایی و پشتیبانی مالی از دانشجویان، روزنامه‌نگاران و راه اندازی و توسعه رسانه‌های مکتوب و دیجیتالی و حمایت از وبلاگ‌نویسان مخالف نظام جمهوری اسلامی و فعالان بالقوه سیاسی در ایران را عهده دار شدند، عبارت بودند از:

موسسه هلندی «هیفوس» (Hivos) و سایت «روزآنلاین» ؛ موسسه هلندی «پرس نو»(Press Now) تحت عنوان کمک به سایت و رادیو اینترنتی «زمانه» ؛ موسسه آمریکایی «خانه آزادی» (Freedom House) تحت عنوان کمک به سایت و پروژه "گذار" ؛ موسسه انگلیسی «بی.بی.سی ورد سرویس تراست»BBC World) Service Trust)  تحت عنوان کمک به سایت «زیگزاگ» ؛ بنیاد «دخترک» در قالب کمک به سایت «شهرزاد نیوز» ؛ موسسات و سایت‌های «راهی» ؛ «کنشگران داوطلب» و «کارورزی سازمان های جامعه مدنی» ؛ «ورد پرس فوتو» (world press photo)، «نیو مدیا» (New Media) و ارتباطات برای توسعه (CFD).

بخش عمده‌ای از این بودجه به منظور «جنگ رسانه‌ای در درون نظام» به صورت محرمانه در اختیار گروههای اصلاح‌طلب ایرانی داخل کشور قرار گرفت تا در رقابت‌های انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری(22 خرداد 1388) و از طریق مدیریت و تقسیم این بودجه بین برخی رسانه‌ها و روزنامه‌های مخالف با دولت نهم قرار گیرد.

بدین ترتیب علاوه بر ایجاد برخی نشریات، وبلاگ‌ها و سایت‌های خبری در فاصله چند ماه پیش از آغاز انتخابات ریاست جمهوری، شناسایی، اجاره و بعضا انتقال تیم رسانه‌ای در تعدادی از روزنامه‌‌های سراسری برای جنگ رسانه‌ای در اولویت دست اندرکاران پروژه قرار گرفت و مقرر گردید تا به مرور زمان برخی روزنامه‌های دیگر نیز به طور غیرمستقیم و از طرق مختلف درگیر این برنامه شوند.

در خارج از کشور نیز جریانی موازی ماموریت یافت با هدایت مستقیم وزارت امور خارجه اسراییل، تلاش‌های گسترده‌ای را برای راه‌اندازی یک جنگ تمام عیار رسانه‌ای علیه ایران با محوریت موضوعی «سیاه‌نمایی از ایران و مخابره تصویری سیاه از ایران به سراسر جهان» آغاز کند.

اما با توجه با نظرخواهی های مکرر برخی اندیشکده های معتبر آمریکایی مانند موسسه "فردای عاری از وحشت" یا موسسه"توسعه انسانی" که نتایج آن پیش از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در نشریاتی همچون واشینگتن پست و گاردین هم درج گردید ، حتی سازمان های اطلاعاتی غرب نیز از پیروزی کاندیدای اصول گرایان اطمینان حاصل کرده بودند.

از همین روی برای مقابله با عواقب آن استراتژی جدیدی را برروی میز قرار دادند که مراحل مستقلی را دربرمی گرفت ، از جمله:.

"تشکیک در سلامت انتخابات و القاء تقلب در آن "، " اعلام پیروزی در انتخابات قبل از آغاز یا پیش از پایان آن "، "‌زمینه‌سازی برای اعتراض به نتیجه انتخابات، " " بازی با رنگها "‌و... از جمله مراحل اجرائی و عملیاتی نمودن استراتژی فوق بود که در کودتاهای مخملی گرجستان ، پاسخ لازم را داده بود.

پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه داری آمریکا در مصاحبه اختصاصی با مجله آمریکایی "فارین پالیسی " گفت: ... همه آشوب های ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بی اعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو درآورد.  چرا که به عنوان مثال "کنت تیمرمن " که یک نومحافظه کار است و ریاست بنیاد ملی برای دمکراسی(NED) را برعهده دارد ، روز 11 ژوئن یعنی پیش از برگزاری انتخابات در ایران نوشت : "صحبت از یک انقلاب سبز در ایران است."

اگرچه انقلاب سبز مورد نظر آقای تیمرمن تقریبا یک سال پیش از این زمینه سازی شده بود. از همان زمانی که در تابستان سال 1387 اعلام شد ،  همین بنیاد ملی برای دمکراسی(NED) برای تعدادی از روزنامه نگاران و خبرنگاران ایرانی  دوره آموزشى برگزار می نماید . در واقع بنیاد ملی برای دمکراسی  NED طرح پروژه هاى براندازى مخملین را با همکارى برخى کشورهاى اتحادیه اروپا از 10 سپتامبر سال 2008 در جمهورى مولداوى با برگزارى کلاس هاى خبرنگارى و روزنامه نگارى به مرحله اجرا درآورد. اهداف این کلاس ها آشنایى با دموکراسى و روزنامه نگارى به شیوه آمریکایى عنوان شده بود و به نوشته سایت رسمى این سازمان 150 نفر از کشورهاى مختلف دنیا براى حضور در این کلاس ها ثبت نام کردند که 22 نفر از این تعداد، روزنامه نگاران ایرانى بودند.

پال رابرتس ادامه می دهد:"...به عبارت دیگر قبل از رأی گیری چیزی آماده شده بود که باعث می شود به خودجوش بودن اعتراضات شک کنیم. چون تیمرمن در ادامه نوشته بود: NED در طول دهه گذشته میلیون ها دلار را صرف گسترش انقلاب "رنگی " در کشورهایی همچون اوکراین و صربستان کرده و تکنیک های ارتباطی و سازمانی مدرن را به کارگران آموزش داده است. بخشی از این پول به دست حامیان موسوی ، رسیده است البته از طریق ارتباط با  سازمان های غیردولتی در خارج از ایران که NED بودجه آنها را تامین می کند...."

این ادعا را سخنان «لرد بالتیمور» تحلیل‌گر ارشد غربی در پایگاه خبری «خانه شفاف‌سازی اطلاعات» پیرامون نحوه تامین مالی ایجاد اغتشاش و انقلاب رنگی در ایران نیز تایید کرد.

در واقع زمینه های کودتای مخملی در ایران از سالها پیش توسط موسسات و سازمان های وابسته به کانون های صهیونیستی طراحی وبه مرحله اجرا درآمده بود."سباستین ابت"و"کاترینا کراتوراک"، نویسندگان وخبرنگاران"آسوشیتدپرس" در ابتدای گزارشی که در این خبرگزاری منتشر شد با اذغان به این واقعیت و همچنین دخالت مستقیم آمریکا در آموزش برخی فعالین سیاسی ایرانی جهت سازماندهی برای  کودتای مخملی علیه نظام جمهوری اسلامی ، اظهار داشتند: " پیتر آکرمن بنیانگذار " مرکز بین‌المللی مبارزات بدون خشونت " در واشنگتن کسی است که سال 2005، دو کارگاه فوق محرمانه را با همین کاربرد در دبی برای فعالین ایرانی برگزار کرد ... "

اما هدایت معترضان به انتخابات ایران از سوی منابع خارجی به حدی واضح و آشکار بود که " پاپوویک"، از رهبران انقلاب مخملی صربستان و از همکاران جین شارپ و رابرت هلوی در انستیتو آلبرت اینشتین (که هدایت برخی کودتاهای مخملی را برعهده داشت) با راهنمایی گروه‌های معترض در سایت تویتر ، از آنها می‌خواست تا چراغ‌های اتومبیل‌های خود را روشن کرده و در حالی که قرآن بدست دارند در برابر نیروهای امنیتی بایستند. وی همچنین از برخی روش‌های دیگر این معترضان نیز تمجید کرد و تاکید نمود که استفاده از پوشش سبز به عنوان رنگ نمادین اسلام و فریاد زدن شعارهای انقلاب اسلامی سال 79 ایران، روش‌های مناسبی هستند.

" جیمز کاربت "، صاحب‌نظر مسایل سیاسی در یادداشتی که در پایگاه خبری " ویلی‌لومن "، منتشر شد با رمزگشایی اقدامات سازمان‌یافته اینترنتی برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و با اشاره به نقش رژیم صهیونیستی در این وقایع سازمان‌یافته ر نوشت: "...نشریه صهیونیستی " جروزالم‌پست " نیز تنها ساعتی پس از آغاز پدیده تویتری ایرانیان،‌ اقدام به انتشار مقاله‌ای در این رابطه کرد که نقش موساد در این قضیه را قطعی‌تر می‌کند..."

این تحلیل گر مسایل سیاسی تمامی اقدامات اخیر در حمایت از اغتشاش‌گران ایران را برنامه‌ریزی شده و در راستای برنامه جدیدی با نام " بی‌ثبات‌سازی 2 " دانست و اظهار داشت: "...بی‌ثبات‌سازی2، آخرین نسخه از برنامه قدرت‌های غربی است که برای چند دهه و با هدف سرنگونی دولت‌های خارجی منتخب مردم ، اجرا می‌شود؛ دولت‌هایی که در برابر هوس‌رانی دولت‌های غربی و شرکت‌های چند ملیتی تسلیم نشده‌اند..."

جیمز کاربت با بیان رویکرد غرب در استفاده از برخی گروه‌های مدعی دموکراسی برای رسیدن به اهداف خود، نوشت: "...برنامه بی‌ثبات‌سازی 1 با مشارکت گروه‌های به اصطلاح مردم‌نهادی که هدف خود را ارتقای سطح دموکراسی اعلام می‌کردند و نام‌هایی از قبیل " بنیاد جامعه باز "، " خانه آزادی " و " بنیاد ملی برای دموکراسی "، داشتند، انجام شد. بطوریکه غرب اقدام به تامین مالی، آموزش، پشتیبانی و تجهیز و تحریک جنبش‌های مخالف در کشورهای هدف ‌می‌کرد که اغلب این موارد نیز در زمان انتخابات و با ایجاد یک نماد رنگی، صورت می‌گرفت..."

دکتر الکساندر کنیازوف – فعال سیاسی در این باره اظهار می دارد:

"...بین حوادثی که در کشورهای قرقیزستان ، اوکراین ، گرجستان و صربستان اتفاق افتاده و از آنها به عنوان انقلابات مخملی یاد می شود، وجه شباهت زیادی وجود دارد. حتی اتفاقاتی که پس از انتخابات بین دولت و مخالفان در اوکراین و قرقیزستان روی داد، خیلی به هم شبیه هستند. البته هر کشور نسبت به حوادث خود، ویژگی های خاص خودش را دارد. اما وجه مشترک بین آنها، حمایت مالی بنیادهای غربی از آنهاست. سازمان هایی که این انقلابات را تامین مالی می کنند، در حوادث مختلف بسیار فعال بوده اند و در بیشتر اوقات این سازمان های به مفهوم شخصیت کلیدی انقلاب مخملی هستند..."

جیمز کاربت با اشاره به موج انقلاب‌های رنگی مورد حمایت غرب در دهه اخیر نوشت: "...غرب با استفاده از " انقلاب‌های رنگی " موفق به بی‌ثبات‌سازی دولت‌های اوکراین ، گرجستان، قرقیزستان و برخی کشورهای دیگر شد و نقطه اشتراک این انقلاب‌ها نیز نقش " جورج سوروس "، یک شخصیت میلیاردر بود..."

این تحلیل گر غربی با اشاره به این مطلب که آغاز برنامه‌ بی‌ثبات‌سازی 2 در قضایای اخیر ایران مشهود است ، نوشت: "...اکنون به برنامه بی‌ثبات‌سازی2 رسیده‌ایم که چیز خیلی بیشتری از بی‌ثبات‌سازی 1 ندارد و تنها فرق آن استفاده از سایت‌های اینترنتی "تویتر "، "فیس‌بوک " [Facebook]، "یوتیوب " و دیگر رسانه‌های اجتماعی است که با هدف وسعت دادن به تاثیر اعتراضات داخلی به کار گرفته شده‌اند..."

همچنین اریک والبرگ " (Eric Walberg)، تحلیلگر سایت خبری "ربل " (The rebel) به تحلیل پشت پرده سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران پرداخت و نوشت "...تظاهرات در ایران مبتنی بر الگوهای انقلاب‌های رنگین بود..."

کدام راه به سوی ایران؟!

در ژوئن 2009 ،  مرکز تحقیقات پیشرفته ضد تروریسم در پایگاه اطلاع رسانی خود بخش‌‌ها و ابعادی از پروژه موسوم به "کدام راه به سمت ایران ؟" را منتشر کرد که نشان می‌داد، کودتای مخملی سال 2009 ایران در اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» طراحی شده بود.

قابل ذکر اینکه «انستیتو بروکینگز» همان نقشی را در تصمیم‌‌سازی استراتژیک برای حزب دموکرات به ریاست جمهوری اوباما ایفا می‌‌کند، که «انستیتو امریکن اینترپرایز» برای دولت جمهوری خواهان به رهبری «جرج بوش» برعهده داشت. بر اساس اخبار موجود در پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز تحقیقات پیشرفته‌ی ضد تروریسم، مرکز سابان وابسته به اندیشکده‌ آمریکایی «بروکینگز» در گزارش مفصل خود، راهکارهای لازم برای کودتای مخملی در ایران و حمایت از مخالفان نظام را قبل از انتخابات طراحی کرده بود.

این مرکز که توسط میلیاردر صهیونیست به نام «حییم سابان» راه‌‌اندازی شده است، در محوریابی ذیل گزارش 60 صفحه‌‌ای خود، «کار ویژه‌ی» اغتشاش عمومی، و گسترش و سپس استمرار آن تا مرحله‌ فروپاشی را ارائه کرده است.

مرکز سابان در این گزارش، گزینه‌های استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران را بررسی و با واکاوی سناریوهای مختلف علیه ایران، در کنار گزینه‌‌های مطرح دیپلماتیک و نظامی، موضوع تغییر حکومت را از طریق کودتای مخملی، با ایجاد اغتشاش و هدایت آن توسط اپوزیسیون، تا مرحله فروپاشی و سپس حمله‌ نظامی و اشغال کشور، در شرایط فعلی مناسب‌‌ترین گزینه تشخیص داده است. این گزارش توسط شش تن از استراتژیست‌های وابسته انستیتو بروکینگز به نام‌های «کنت ام پولاک»، مدیر سابان؛ «مارتین ایندایک»، سفیر اسبق آمریکا در سرزمین‌های اشغالی؛ «دانیل ال بای من »؛ «سوزان مالونی»؛ «مایکل. ای. اُ .هانلون » و «بروس ریدل» تهیه شده است.

فصل ششم این گزارش به عنوان «انقلاب مخملی»، مناسب‌ترین راه برای تغییر حکومت را حمایت گسترده از انقلاب مخملی در ایران دانسته که در ادامه نیز آن را بهترین راه حل مشکلات آمریکا با ایران معرفی کرده که کم‌ترین هزینه را در بر دارد.

نویسندگان این گزارش هدف اصلی گزینه‌ی انقلاب مخملی را براندازی حکومت ایران و ایجاد حکومتی که بیشترین همراهی را با منافع آمریکا داشته باشد، عنوان کرده‌اند و گفته‌اند که تعامل با اپوزیسیون داخلی جمهوری اسلامی، برگ برنده‌ای در دست آمریکاست که از طریق آن به ایران فشار وارد ساخته و رفتار حکومت ایران را تغییر دهد. در ادامه این گزارش چهارچوب زمانی این سناریو شده و آمده است:

«انقلاب مخملی نیازمند وجود رهبران محلی در صحنه است و لذا چارچوب زمانی آن منوط به شرایط حادث شده و پیدایش این رهبران محلی، در آن شرایط خاص است که ممکن است در چند هفته یا چند سال پدید آید.»

 

هالیوود در جنگ در "...و اینک آخرالزمان "

$
0
0

 

غریبه هایی که خودی نشان دادند !

 

"هالیوود در جنگ" عنوان قسمت ششم از مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 و 19/45 پنجشنبه 25 خرداد و احتمالا جمعه 26 خرداد از شبکه خبر سیما پخش می شود.

در این قسمت ، به تلاش مغول های هالیوود برای القاء سبک و آیین و باورهای اقلیت اشراف یهود مهاجر به جامعه آمریکا از طریق سینما ، پرداخته می شود. آنها اگرچه سعی می کردند تا هویت یهودی خویش را حتی از فرزندان خود مخفی گردانند اما از سوی دیگر تلاش داشتند که غریبگی خود را به نحوی در جامعه ای نوپای آمریکا به صورت آشنا تحمیل نمایند.

در این مسیر ساخت فیلم هایی که غریبه ها را به عنوان دوستان قابل اعتماد و اتکاء جامعه نشان می داد ، در دستور کار قرار گرفت. غریبه هایی که از سرزمین دیگری آمده و متعلق به جامعه و شهر و دیار دیگری بودند، اما باعث نجات یا بهبود زندگی اجتماع جدید می شدند. فیلم هایی مانند "در یک شب اتفاق افتاد"(فرانک کاپرا-1934) و "بانوی زیبای من "(جرج کیوکر- 1964) از جمله همین آثار بودند که بخش هایی از این فیلم ها ، در قسمت ششم  مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان " به نمایش درمی آید.

اما آغاز جنگ جهانی دوم ، فرصت مناسبی بود برای جامعه اشراف یهود مهاجر آمریکا تا برادری خویش را اگرچه به صورت ظاهر اثبات نمایند. پس مغولان هالیوود دست به ساخت یک سری آثار به اصطلاح مستند و غیر مستند زدند و آنگونه وانمود کردند که گویا حمله آلمان هیتلری و شروع جنگ دوم جهانی به دلیل مقابله با یهودیان و قتل و غارت آنها بوده است. در این رابطه در همان اوایل جنگ، طوماری هم توسط صاحبان استودیوهای هالیوود در اعتراض به فشارهای مختلف بر یهودیان اروپا امضاء شد. پس از آن خیل فیلم هایی که در رابطه با جنگ جهانی دوم توسط استودیوهای مختلف هالیوود ساخته شد ، این شبهه را در جامعه آمریکا بوجود آورد که همین فیلم ها باعث پیروزی ارتش آمریکا در جنگ گردید، چراکه خود مردم آمریکا هزاران مایل از میادین جنگ دور بودند و تنها از راه همین آثار سینمایی ( چه داستانی و چه مستند ) بود که در جریان جنگ قرار می گرفتند.

از همین رو بود که در پایان جنگ ، جک وارنر ( از صاحبان کمپانی برادران وارنر ) از جمله افرادی بود که مدل قهرمان جنگ را دریافت نمود. بخش هایی از فیلم مستند اعطای مدال افتخار به جک وارنر ، در همین قسمت "هالیوود در جنگ" از مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان" پخش خواهد شد.

پس از آن مغولان هالیوود، جامعه اشراف مهاجر یهود آمریکا را ناجی جنگ جلوه داده و در این رابطه فیلم های متعددی را برپرده سینما بردند. فیلم های حماسی که  در ژانرهای  مختلف ، یهودیان مهاجر را اسطوره های جنگ نشان می داد و مخالفت با آنها را ضدیت با ایالات متحده آمریکا محسوب می کردند. در این رابطه ، قسمتی از فیلم های " هفتم دسامبر"(جان فورد – 1943) و "قول مردانه" یا "معاهده شرافتمندانه"(الیا کازان-1947) به نمایش در می آید.

همچنین به این مناسبت در مراسم اسکار هم به خود جایزه دادند که تصاویر مستندی از اهدای جایزه اسکار به لویی بی مه یر، از جمله مصادیق این موضع است که در این بخش از قسمت ششم مجموعه مستند"...و اینک آخرالزمان" نمایش داده می شود.

اظهارات دکتر مجید شاه حسینی ، نیل گابلر و سید هاشم میرلوحی ازدیگر فصل های این قسمت است.

مجموعه مستند"...واینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی در 30 قسمت توسط رضا جعفذیان برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

تلقین سبک زندگی در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 

ترویج راه و رسم کابوی در دنیا

 

"تلقین سبک زندگی" عنوان قسمت هفتم مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان " است که در ساعات 12/45 و 19/45 روز جمعه 26 خرداد از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت به آداب و رسومی که طی بیش از یک قرن توسط فیلم های غربی و هالیوودی در سراسر جهان ترویج شده ، پرداخته می شود. آیین و سبکی که از فرهنگ و ایدئولوژی آمریکایی برآمد و رسوم و سنت های ملل و سرزمین های دیگر را تحت الشعاع قرار  داد. ریک آلتمن ، استاد دانشگاه پرینستن آمریکا ، به خوبی رواج فرهنگ وسترنرها و کابوی ها در دنیا را مورد توجه قرار داده و فیلم و سینما را در این جهت ، عامل نخست معرفی می کند.

فیلم های هالیوودی به جز آداب و رسوم کابوی ها و وسترنرها ، تفکرات و اندیشه های مادی گرایانه غرب را نیز در میان دیگر ملت ها ، بسط دادند ، تفکرات و اندیشه هایی که برپایه اومانیسم (انسان محوری) ، سکولاریسم (جدایی دین از زندگی) و سیستم سیاسی منتج از آن یعنی لیبرال سرمایه داری استوار بود و به تقدیس و تجلیل اسطوره ها و افسانه های صهیونی می پرداخت.

رضا علیپور ، دکتر مجید شاه حسینی ، سعید کریمی و مرحوم سید ابوالحسن علوی طباطبایی ، کارشناسانی هستند که در این قسمت از مجموعه "...و اینک آخرالزمان" به بحث درباره ترویج سبک زندگی غربی  از طریق فیلم های هالیوودی می پردازند.

برای مصداق صحبت های اساتید یاد شده و سایر موضوعاتی که در این قسمت مطرح می شود ، بخش هایی از فیلم های "تولد یک ملت "(دیوید وارک گریفیث- 1915) ، "بن هور" ( ویلیام وایلر – 1959) ، "ده فرمان "( سیسیل ب دومیل- 1956) ، "دوستان عبرانی من"( فیلم صامت کوتاه) ، "آقای اسمیت به واشنگتن می رود ( فرانک کاپرا-1939 )، "خوشه های خشم" (جان فورد-1941) ، "سیمارون" (وسلی راگلز-1930 )، "خانم مینیور"(ویلیام وایلر-1942 ) و "برباد رفته"(ویکتور فلیمینگ-1939) به نمایش درمی آید.

مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی در30 قسمت توسط رضا جعفریان برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

آثار فوق سری جان فورد در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 

آموزش جاسوسی و خرابکاری در هالیوود

 

"آثار فوق سری فورد" عنوان چهاردهمین قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 جمعه 2 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

آنچه در قسمت پیشین هم از سوی فرانسیس ساندرس ، نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهشگر معروف آمریکایی ، هم در اسناد منتشره سازمان CIA و هم از قول خود جان فورد ، روشن شد ، ساخت یک سری فیلم های محرمانه و فوق سری توسط این فیلمساز معروف تاریخ سینما برای سرویس جاسوسی OSS بود. فیلم هایی که اسم و رسم آنها در هیچ کتاب و تاریخ سینمایی نیامده است. فیلم هایی که براساس اسناد افشاء شده آرشیو OSS به عنوان یکی سری فیلم های آموزشی – جاسوسی ، تهیه اش از سوی OSS به جان فورد محول شده بود. 4 فیلم از این سری از آرشیو OSS بیرون آمده که عبارتند از :

1-     حمله با بمب ( آموزش روش های خرابکاری)

2-     چگونه از زندانیان بازجویی کنیم ؟

3-     زندگی جاسوسی در خاک دشمن

4-     چگونه در پشت جبهه دشمن عملیات کنیم؟

 

و این علاوه بر فیلم های مستند پرخرجی بود(مثل "نبرد میدوی" ، "گروه اژدر" ، "هفتم دسامبر" و ...) که فورد برای ارتش و نیروی دریایی ایالات متحده ساخت و برای آنها جایزه اسکار هم هدیه گرفت!

به دنبال این فیلمسازی آموزشی / اطلاعاتی بود که فورد،  کمپانی سینمایی خود به نام "آرگوسی" را در سال 1946 با مشارکت عده ای از مسئولین سازمان OSS ( که در آن زمان از سوی ترومن منحل شده بود ) همچون ویلیام داناوان ، مریان سی کوپر ، اولی دورینگ و ویلیام وندر بیلت تاسیس کرد که هدفش تزریق تئوری امپریالیستی "جنگ صلیبی برای آزادی" بود.

فرانسیس ساندرس در کتاب "جنگ سرد فرهنگی: سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر "درباره این استودیوی فیلمسازی فورد می نویسد :

"... فورد کاملا با این ایده موافق بود که سرویس های اطلاعاتی همچون OSS یا CIA باید برای مخاطبان هالیوود پیام القاء نمایند و از آنها خواست تا تعداد متنابهی  نسخه از کتابچه "جنگ صلیبی برای آزادی" را در اختیارش قرار دهند تا بتواند آنها را به فیلمنامه نویس ها بدهد و آنان را با اصطلاحات و مفاهیم مورد نظر سرویس های اطلاعاتی آشنا نمایند. علاوه براین وی پیشنهاد کرد که نماینده ای از ستاد مشترک ارتش سر صحنه فیلم "بال های عقاب "حاضر باشد تا عناصر و اجزای تئوری"جنگ صلیبی برای آزادی" را با کمک آنها در فیلم ها وارد نمایند..."

علاوه بر فیلم های اطلاعاتی – جاسوسی ( که از آنها نام برده شد ) نخستین فیلم های درباره افسانه جعلی هلوکاست مانند "کارخانه های جنگ " نیز از درون همین کمپانی سینمایی / اطلاعاتی بیرون آمد که بعدا کلیت تبلیغات صهیونی درباره افسانه هلوکاست براساس یافته های جعلی همین فیلم استوار گردید.

بخش هایی از برخی فیلم های یاد شده همچون "نبرد میدوی" ، "گروه اژدر" ، "هفتم دسامبر" و تصاویری از سایر فیلم های تبلیغاتی جان فورد برای ارتش آمریکا مانند "نیمه شب سفر می کنیم" ، "آنها قابل چشم پوشی بودند" ، "اینجا کره است" در این قسمت از مجموعه نمایش داده می شود.

همچنین فیلم دیدار جان فورد جوان با کاپیتان سیمارد ، فرمانده نیروهای آمریکایی در جزیره میدوی و در شب 3 ژوئن 1942 و در آستانه حمله ژاپنی ها که براساس اسناد و مدارک موجود در آرشیو پنتاگون،بازسازی شده است،از دیگر تصاویر منحصر به فردی است که در قسمت چهاردهم از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" مشاهده خواهید نمود.

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

 

ماموران CIA هالیوود در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

جنگ صلیبی برای آزادی

 

 

"جنگ صلیبی برای آزادی " عنوان پانزدهمین قسمت از مجموعه مستند "... و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 شنبه 3 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

جنگ صلیبی برای آزادی  یا Crusade for Freedom ، فرمولی بود که از سوی مراکز امنیتی و سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی برای تولیدات هالیوود طراحی و از سالهای پس از خاتمه جنگ جهانی دوم به اجرا درآمد.

در یک گزارش فوق محرمانه از ستاد مشترک ارتش آمریکا به فرماندهی عملیات دریایی در معرفی "آزاداندیشی نظامی" که در 16 دسامبر 1955 ارائه شده بود، "جنگ صلیبی برای آزادی" چنین تعریف شده بود:

"... جنگ صلیبی برای آزادی برای این منظور طراحی شده بود تا اصولی را روش زندگی آمریکایی براساس آن در مقابل سیستم ضدآمریکایی قرار می گیرد را توضیح دهد و غربی ها را برای فهم و درک مخاطره ای که دنیای آنان را تهدید می کند ، بیدار نماید و انگیزه و محرکی برای مبارزه با این تهدید در آنها ایجاد نماید..."

در ادامه این گزارش فوق محرمانه آمده بود که برای چنین ایده ای یک شعار طراحی کردند : "جنگ صلیبی برای آزادی".

سرانجام در ژوئن و ژوییه 1956 نمایندگان ستاد مشترک ارتش آمریکا در کالیفرنیا با گروهی از شخصیت های هالیوود ، چندین نشست تحت عنوان "کنفرانس کالیفرنیا" برگزار کردند . نمایندگان هالیوود در این نشست ها عبارت بودند از :

جان فورد(کارگردان)، مریان سی کوپر(تهیه کننده)، جان وین(بازیگر) ، وارد باند(بازیگر)  و کورنلیوس وندر بیلت.

کورنلیوس وندربیلت ویتنی که گزارش فوق را ترتیب داده بود ، خود از تهیه کنندگان مشهور بود که در دهه 1930 با دیوید سلزنیک کارهای مشترک متعددی داشت از جمله فیلم های "ستاره ای متولد می شود"، "ربکا"و "برباد رفته" و در سال 1954 موسسه سینمایی ویتنی C.V. را دایر نمود و اظهار داشت برای آنچه که باید به عنوان یک سری فیلم آمریکایی با ایده "جنگ صلیبی برای آزادی" تهیه کنم  ، قصد دارم  ویژگی های آمریکا را به مردم نشان دهم تا مخاطبان ما در سراسر جهان تحت تاثیر این ویژگی ها قرار بگیرند و آن را تنها راه وصول به آزادی بینگارند.

تاسیس بخشی به نام "دفتر ارتباط با صنایع سرگرمی ساز"در CIA به ریاست جان فورد از دیگر فعالیت های اطلاعاتی-امنیتی در  هالیوود بود که بعدها و در دهه 1990 پژوهشگران روزنامه گاردین تاریخچه این دفتر را افشاء نموده و نتایج جالب توجهی از آن تاریخچه حاصل کردند. دفتری که بسیاری از نهادهای هالیوودی از جمله آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا و مراسم اسکار را تحت تاثیر خود قرار داد.

در این قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" ، همچنین گزارشات محرمانه ماموران CIA در هالیوود از جلسات مشترک سینماگران هالیوودی با کمیته های سرویس اطلاعاتی جاسوسی CIA نشان داده می شود و برخی آثار که براساس فرمول "جنگ صلیبی برای آزادی" تولید شدند مانند فیلم "جویندگان" جان فورد ، مورد بررسی قرار می گیرند.

مجموعه " ... و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

فرمول CIA برای هالیوود در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 پیچیده ترین سیستم پروپاگاندای جهان

 

"فرمول CIA  برای هالیوود" عنوان شانزدهمین قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 یکشنبه 4 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت به تماشای ادامه اسناد و تصاویر و فیلم های مستندی می نشینیم که حکایت از تسلط سیستم اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده بر کلیت هالیوود دارد. تاسیس مراکزی همچون MPS توسط سیسیل ب دومیل ( فیلمساز معروف تاریخ سینما و سازنده فیلم هایی همچون "سامسون و دلیله " و دو نسخه "ده فرمان" در سال های 1919 و 1956 ) که آوریل 1953 به عنوان مشاور مخصوص دولت در هالیوود منصوب شده بود، از نمونه تسلط یاد شده است. مرکز MPS با امکانات 135 پست خدماتی در 87 کشور جهان ، شبکه توزیع عظیمی برای فیلم و سینمای آمریکا ایجاد کرد تا آثار مطلوب نظر پنتاگون و CIA در سراسر جهان برپرده سینماها نقش ببندد.

گزارشات مخفی منتشر شده از سوی ماموران برجسته ای همچون سی دی جکسون ، کارلتون آلسوپ و ترنر شلتون  به خوبی نشان می دهد که CIA علیرغم همه ادعاهای دمکراسی آمریکایی و سینمای سرگرمی، تا چه اندازه نفوذ خود را بر صنعت فیلم و سینمای آمریکا گسترانده بود . این گزارشات حکایت از آن دارد که چگونه کار پیچیده ای دنبال شد تا تهیه کنندگان و استودیوها وادار شوند ، فرمولی را که سازمان CIA آن را "فرمول هالیوود" می خواند، بپذیرند. امروز این فرمول و نحوه القاء آن به کمپانی ها و تهیه کنندگان هالیوودی از اسناد افشاء شده بخش "ارجاع به نقشه هالیوود سازمان CIA"  و  براساس یادداشت های به عمل آمده سی دی جکسون در تاریخ 15 مه 1953 بدست آمده است. علیرغم سانسورهای شدیدی که کارشناسان طبقه بندی CIA در این مورد اعمال  کرده اند ، این مدخل تنها مدرک مستند شناخته شده ای است که نشان می دهد سازمان CIA برای رخنه در صنعت سینما، طرحی جامع و حساب شده ای در دست داشته است.

نقل قول هایی از کتاب فرانسیس ساندرس و دیوید ال راب ، نویسندگان و پژوهشگران معروف آمریکایی درباره هالیوود و سیستم کنترل آن از سوی مراکز اطلاعاتی و جاسوسی و نمایش اسناد مربوط به آن از دیگر بخش های قسمت شانزدهم از مجموعه "...و اینک آخرالزمان" است.

مجموعه "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای شبکه خبر تهیه شده است.

سینمای آپوکالیپتیک در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 تبلور هالیوود دیروز و امروز

 

"سینمای آپوکالیپتیک" عنوان هفدهمین قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان " است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 دوشنبه 5 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت به عصاره و تبلور همه آنچه از ابتدا در هالیوود انجام گرفت و اساسا از آغاز طراحی شده بود ، یعنی سینمای آخرالزمانی پرداخته می شود.

عوامل مشترک روایتی ، عناصر ساختاری ، نشانه های تصویری ، کاراکترهای آرمانی و ...این نوع سینما با توجه به مصادیق و نمونه های مهم آن در طی سالهای گذشته خصوصا در یکی دو دهه اخیر توسط کارشناسان برنامه همچون حجت الاسلام سعید ارجمند فر ، سید محمد حسینی ، سید هاشم قاسمی ، پیام فضلی نژاد ، مجید شاه حسینی و مرحوم سید ابوالحسن علوی طباطبایی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد . نمونه هایی مانند : " امگاکد 2 : مگی دو " ، " جنگ های ستاره ای " ، "اسپایدرمن " ، "متروپلیس " ، " جنگ دنیاها" ، "10 هزار سال قبل از میلاد " ، "ترمیناتور 2 : روز داوری" ، "2012" ، "جن گیر" و ... از مصادیقی هستند که بخش هایی از آنها در این قسمت از مجموعه مستند " ... واینک آخرالزمان " به نمایش درمی آید.

5 گونه سینمای آخرالزمانی با عناوین "آخرالزمان تکنولوژیک" ، "آخرالزمان طبیعی" ، "آخرالزمان شبه دینی" و "آخرالزمان علمی – تخیلی " انواع این سینما هستند که با نمایش بخش هایی از فیلم های مربوطه معرفی می شوند. محتوای تمام این فیلم‌ها برگرفته از آموزه های مسیحیت صهیونی است و در آن‌ها نشانه‌های فراوان از این آموزه ها به چشم می‌خورد. در ۹۵ درصد این فیلم‌ها منجی یک آمریکایی خوب است که یا مسیحی است یا یهودی. آدم‌های بد یا بدمن های ماجرا هم یا شرقی هستند یا مسلمان، یا یک شرقی مسلمان و عمدتاً هم از نژاد عرب. 

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.


تاریخچه فیلم های آخرالزمانی در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 

هراس از پایان دنیا

 

"هراس از پایان دنیا" عنوان هجدهمین قسمت از مجموعه "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 سه شنبه 6 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت ، شاهد سیری در تاریخچه ساخت فیلم های آخرالزمانی در هالیوود از آغاز هستیم. به این مفهوم که اگرچه سینمای آخرالزمانی ماحصل همه آن طراحی کمپانی ها و ژانرها و فیلم هایی است  که در طی این بیش از 100 سال در هالیوود تولید شده اما خود موضوعات آخرالزمانی از همان دوران سینمای صامت با همین ویژگی ها و خصوصیات امروزی در فیلم ها به تصویر کشیده شد و برپرده سینماها رفت.

به‌طور مشخص اولین داستان آخرالزمانی در سال 1910 و در فیلمی به نام "ستاره دنباله دار"  نمود پیدا کرد  که قسمت دوم آن در سال 1916 ساخته شد . در سال 1913 فیلم "پایان دنیا" به روی پرده رفت و آثار دیگری درباره پایان دنیا در سال های 1916 و 1922 ساخته شدند ، مثل فیلم تجربی "مرگ خورشید" ساخته ژرمن دولاک در سال 1920 یا "کشتی نوح" به کارگردانی مایکل کورتیز در سال 1929 و یا فیلم "حبرئیل برفراز کاخ سفید" در سال 1933 که در آن جبرییل به کمک رییس جمهوری آمریکا می شتافت.

نسخه ای هم در باره پایان دنیا و آخرالزمان به کارگردانی "ابل گانس" (فیلمساز مشهور فرانسوی) در سال 1931 تولید گردید. در همان سالها سریال های سینمایی مانند "فلاش گوردون "یا "صاعقه" ، "شزم" و یا "باک راجرز " و مانند آن  به مقوله تهدیدهای جهانی از سوی موجودات شرور زمینی و غیر زمینی پرداختند و جنگی که توسط یک قهرمان یا منجی در مقابل آنها برپا می شد را در کادر دوربین خود قرار دادند.

البته در آن سالها ، بیشتر سینمای آخرالزمانی علمی تخیلی رواج داشت که در آنها یا از حملات بیگانه های فضایی گفته می شد یا از جنگ هسته ای و آزمایشات اتمی که طبیعت را برعلیه انسان می شوراند و یا از آدم های خبیثی که بوسیله تکنولوژی مهیب خود قصد تصرف یا نابودی دنیا را داشتند. یکی از مهمترین فیلم های این  دوران "متروپلیس" ساخته فریتس لانگ بود و پس از آن "چیزهای آینده" به کارگردانی ویلیام کامرون منزیه و تهیه کنندگی الکساندر کوردا براساس کتاب از هربرت جرج ولز که در سال 1936 برپرده سینماها نقش بست.

در این قسمت از مجموعه مستند"...و اینک آخرالزمان"شاهد پخش، بخش ها یا تصاویری از فیلم های زیر هستیم:

قسمت اول و دوم "ستاره دنباله دار" ( 1910- 1916) ، "پایان دنیا "(1913) ، "جبرییل برفراز کاخ سفید" (1933) ، "شزم" ، "فلاش گوردون" ، "متروپلیس" "چیزهای آینده" ، "پنج" ( 1951) ، "وقتی دنیاها با هم تصادف می کنند"(1951) ، " آنها" ( 1954) ، "هیولایی از عمق 36 هزار متری" (1954) ، "روزی که دنیا به پایان می رسد"(1955) ، "بیست و هفت روز"(1957) ، " درساحل" (1959) ، "موجودی از مرداب سیاه" ، "گودزیلا" ، "سفر به قعر دریا" (1961) ، "موشک های به آمریکا حمله می کنند"(1961) ، "روزی که دنیا آتش گرفت" (1961) ، "وحشت در سال صفر" (1962) ، "نبرد: لس آنجلس" (2011) ، "دکتر استرنج لاو" ( 1962) ، "پرندگان" ( 1963) و دو نسخه "سیاره میمون ها" ساخته فرانکلین جی شافنر به سال 1968 و تیم برتن تولید سال 2001 .

مجموعه مستند"...واینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

آخرالزمان شبه دینی در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

شیطان پرستی زیر پوست هالیوود

 

رومن پولانسکی ومیافارو پشت صحنه فیلم "بچه رزماری"

 

"آخرالزمان شبه دینی" عنوان نوزدهمین قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 چهارشنبه 7 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت سابقه ورود فیلم های شیطان پرستانه به هالیوود و تولیداتی که به جن گیری و نمایش ارواح می پرداختند ، مورد بررسی و بازنگری قرار می گیرد.

هنگامی در سال 1969 فیلم "بچه رزماری" رومن پولانسکی برپرده سینماها رفت ، در واقع به نوعی نیمه پنهان ماه نمایان شد! یعنی در حالی که تا آن تاریخ کسی از شیطان پرستی و شیطان پرستان و فرقه منسوب به آنها خبری نداشت ، ناگهان جامعه آمریکا و هالیوود با پدیده ای تکان دهنده مواجه شدند که مثل موجود سری فیلم های "بیگانه" درون آنها رشد کرده و بزرگ شده بود و حالا با شکل و شمایلی کریه ، خود را نشان داده و از درون آن جامعه بیرون می زد. هالیوودی که تا آن روز به حضور اخلاقیات و نمادهای مذهبی در آثارش  تظاهر می کرد و به عنوان ویترین جامعه دینی آمریکا، خود را در مقابل سینمای ضد اخلاقی اروپا ، حافظ معنویت و کرامت انسانی می دانست ، اینک در برابر یک پرده دری ضد دینی قرار گرفته بود. اما به راستی در سال 1969 چه اتفاقی افتاده بود که موضوع شیطان پرستی و شیطان پرستان را به سینمای هالیوود آورد و درواقع پرده از یک سری مکنونات جامعه آمریکایی برداشت؟

واقعیت این بود که سال 1969 در تقویم ماسونی آمریکا ، یک سال سرنوشت (قرن) محسوب شده بود ، مثل 1999 یا 1966 (که رمان شیطانی "طالع نحس" در همین تاریخ نوشته شد) که همگی از اعداد و نمادهای عددی شیطان پرستانه و فراماسونی استفاده کرده بودند. در همین سال 1969 فیلمی به نام "هگزان" ساخته  بنیامین کریستن سن به نمایش درآمد که تاریخچه مصوری از رشد و توسعه علوم غریبه ارائه می داد. جالب اینکه تولید فیلم مذکور در سال 1919 آغاز شد ولی پس از مدتی به دلائل نامشخص به آرشیو رفته و نمایش آن در همان سال 1969 رونمایی گردید که فیلم "بچه رزماری" ، شیطان پرستی را به هالیوود آورد!!در واقع از این تاریخ ، ساخت نوعی از فیلم های آخرالزمانی در دستور کار کمپانی های هالیوود قرار گرفت(یا درواقع نوزایی شد) که بعدا به فیلم های آخرالزمانی دینی مشهور شدند.

در این گونه فیلم ها ، یک مفهوم ظاهرا دینی در جدال دیرپای خیر و شر ، سر برمی داشت و در این نبرد کهن ، فرجامی شبه دینی را برای بشریت رقم می زد. فرجامی که در کتب تحریف شده عهد عتیق آمده ، به مسیحیت پروتستانی سرایت نموده و به خصوص در کتب فرقه های منشعب از آن مانند پیوریتن ها و اوانجلیست ها  تحت عناوینی همچون مکاشفات یوحنا به منصه ظهور رسیده است.

نمونه هایی از سینمای آخرالزمانی شبه دینی که در این قسمت از مجموعه "...و اینک آخرالزمان" شاهد بخش هایی از آن هستیم ، عبارتند از :

"بچه رزماری" ( رومن پولانسکی- 1969) ، "دره من چه سرسبز بود" ( جان فورد – 1941) ، "به راه خود می روم"( لئو مک کاری) ، " تعطیلات از دست رفته"( بیلی وایلدر ) ، "بهترین سالهای زندگی ما" ( ویلیام وایلر-1946) ، "هملت" ( سر لارنس اولیویه – 1948) ، "همه مردان شاه" ، "طالع نحس:666" ، "هگزان" ، "پایان روزها "( پیتر هایمز-1999) ، "نشان هفتم" ، " دروازه نهم"( رومن پولانسکی-1999) ، "آیین مذهبی" و ...

مجموعه مستند"...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

 

تدارک برای هزاره سوم در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

هالیوود بر آستانه قرن بیست و یکم

 

 

"تدارک برای هزاره سوم" عنوان بیستمین قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 پنجشنبه 8 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت تدارک کمپانی های هالیوود برای ورود به هزاره سوم مورد توجه قرار می گیرد، با این توضیح که پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم برای آنها معنی و مفهوم دیگری داشت. معنی و مفهومی که از باورها و اعتقادات پیوریتن ها و اوانجلیست ها یعنی فاتحان قاره آمریکا می آمد. همان باورهای آخرالزمانی و آرماگدونی .

هانا راسین پژوهشگر، ژورنالیست و یکی از نویسندگان معروف واشینگتن پست،مدت ها برروی کتابی درباره نخبگان اوانجلیست(همان  صهیونیست های مسیحی که خاستگاه آیینی حاکمان امروز آمریکا هستند)کار می‌کرد. او در مقاله ای که در دسامبر 2005 در  ماهنامه آتلانتیس، شماره296 به چاپ رساند، تدارک هزاره سومی  بنیادگرایان انجیلی برای  سینما و فیلمسازی را به تفضیل توضیح داد .اگرچه در واقع نگرش اوانجلیستی از خیلی پیشتر در ساختارهای سیاسی حاکم و بافت سنت‌گرای جامعه آمریکا و در نتیجه فقرات نظام سینمایی غرب حضوری پرقدرت داشته، اما مقاله راسین علاوه براینکه دیدگاه یک نویسنده و کارشناس یهودی غربی را به این مسئله بیان می سازد، حکایت از آن دارد که امروزه این رابطه در هالیوود و سینمای آمریکا تا چه حد روشن و ملموس است.

بسیاری از کارشناسان سینما در غرب براین باور بودند که کلیسای انجیلی با رویکردهای صهیونی نومحافظه‌کاران در حال دامن‌زدن به موج جدیدی از تهاجمات عقیدتی است که در نهایت به همان نبرد آرماگدون ختم می شود . نبردی که براساس باورهای اوانجلیست ها یا صهیونیست های مسیحی ، بیش از دو سوم مردم جهان را نابود ساخته و دنیا را برای حکومت هزار ساله مسیح موعودشان و یهودیانی که به وی می گروند ، آماده می سازد. در واقع هدف نهایی باورها و اعتقادات آنان ، برچنین فاجعه ای استوار است و آن را تقریبا بدون کم و کاست در تمامی عملکردشان نمایش می دهند.

تاسیس استودیوها و کمپانی هایی برای ساخت فیلم ها و سریال هایی در خصوص همین وقایع آخرالزمانی، از جمله برنامه های هالیوود برای آغاز هزاره سوم بود. از جمله کمپانی های فوق می توان به "Act One" اشاره کرد که توسط راهبه ای به نام باربارا نیکولاسی تاسیس شد(بخش هایی از نظرات وی را در همین قسمت مشاهده خواهید کرد) و در کنار آن مراکز آموزش فیلمنامه نویسی و کارگردانی و تهیه کنندگی  برای تربیت فیلمسازانی شکل گرفت که بتوانند فیلم هایی در جهت همان آرمان های آخرالزمانی هالیوود بسازند. مراکزی مانند دانشگاه پت رابرتسون و پروژه هایی مثل مجموعه فیلم های نارنیا.

تصاویر یا بخش هایی از  فیلم های زیر برای ارائه مصادیق بحث های فوق در این قسمت از مجموعه "...و اینک آخرالزمان" ارائه می شود:

"فرشتگان چارلی" ، "ماموریت :غیرممکن" ، "جعبه سیاه" ، "گلادیاتور" ، "ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه" ، "محبوب میلیون دلاری" ، "مردگان" ، "کشیش" ، "بافی ؛ قاتل خون آشام" ، "افسونگر" ، "هالک" ، "امگا کد 2: مگی دو" ، "طالع نحس : 666" ، "وقایع نگاری نارنیا : شاهزاده کاسپین" ، "مردان ایکس" ، "چهار شگفت انگیز" ، " بروس قدرتمند" ، "پچ آدامز" ، " جن گیری امیلی رز" و ...

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای شبکه خبر تهیه شده است.

فیلم های کابالایی در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

پایان روزها در سینمای هالیوود

 

"پایان روزها در سینمای هالیوود" عنوان قسمت 21 از مجموعه مستند "... و. اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 جمعه 9 تیرماه از شبکه خبرپخش می شود.

در این قسمت به بروز تفکرات کابالایی در سینمای آخرالزمانی و فیلم های شاخص آن پرداخته می شود. مهمترین ظهور تفکرات آخرالزمانی کابالایی را در دو فیلم رمز داوینچی (2005) و فرشتگان و شیاطین (2009) هر دو نوشته دن براون با فیلمنامه هایی از آکیوا گلدزمن و دیوید کوئپ و با کارگردانی ران هاوارد می توان رویت کرد. در فیلم "رمز داوینچی" در واقع کد رمز بسیاری از تولیدات هالیوود برای مخاطب گشوده می شود. در این فیلم ضمن روایت تحریف گرانه و مظلوم نمایانه ای از چگونگی رخداد جنگ های صلیبی و ماجرای شوالیه های معبد و شکل گیری فرقه های مخوف کابالا و فراماسونری ، خانقاه صهیون و انجمن برادری فراماسونی را حافظ جام مقدس و نسل عیسی مسیح و مریم مجدلیه دانسته که از همان نسل، منجی آخرالزمان بیرون خواهد آمد. منجی که درفیلم "رمز داوینچی" همان سوفی دخترخوانده سونیه، از مسئولین موزه لوور پاریس بود.

در این نوع تفکر که امروزه بر اندیشه های آخرالزمانی غرب صلیبی/صهیونی غالب است، منجی آخرالزمان و مسیح موعود، لزوما حضرت عیسی بن مریم (ع) نیست . چنانچه آن حضرت را در این تفکر عیسای بشارت دهنده خوانده اند و عیسی مسیح یا همان مسیح موعود را عیسی بن داوود می دانند که از نسل عیسی بن مریم و مریم مجدلیه است که این نگرش را به آثار آخرالزمانی سینمای غرب نیز منتقل کرده اند، از همین رو در برخی فیلم ها، مسیح موعود یک زن(مثل فیلم"رمز داوینچی") است یا مانند فیلم "قطب نمای طلایی" دختری نوجوان است یا امثال هری پاتر یا فرودو ( در فیلم"ارباب حلقه ها") یا لوک اسکای واکر ( در فیلم"جنگ های ستاره ای") و یا اصلان ( در سری فیلم های "نارنیا") است و یا اصلا این منجی ، خود رییس جمهور آمریکا است آنچنان که در فیلم " امگا کد2: مگیدو" با آنتی کرایست یا ضد مسیح (دجال) می جنگد و پیروز می شود.

تولید این گونه فیلم ها هرچه که به پایان قرن بیستم و انتهای هزاره دوم میلادی نزدیک شدیم ، روند افزون تری به خود گرفت و به شکل صریح تر و روشن تر موضوع خویش را به نمایش گذارد. از جمله اینکه مستقیما به ماجرایی تحت عنوان "پایان روزها" پرداخت که پایان هزاره را مصادف با وقایعی تعیین کننده در سرنوشت بشریت می دانست. وقایعی که در آستانه غلبه شر بر کلیت جهان ، ناگهان توسط یک منجی تغییر جهت پیدا کرده و به نابودی شر و حاکمیت خیر می انجامید. فیلم هایی همچون "ماتریکس"(برادران واچفسکی-1999)که انسان را به حس تکنولوژی تبدیل می نمود، یعنی یک نیمه انسان / نیمه ربات بایستی بر علیه حاکمیت شبکه ضد بشری اقدام کرده و جهان را به مرکزیت تنها مکان باقیمانده برای بشر آزادیخواه (که در فیلم صهیون نام داشت!) نجات می بخشید .

در این قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان " شاهد تصاویر و بخش هایی از فیلم های ذیل هستیم:

"رمز داوینچی"، "فرشتگان و شیاطین"، "ترمیناتور 2: روز داوری"، "ماتریکس"، "جنگ های ستاره ای"، "نارنیا"، "قطب نمای طلایی"،"هری پاتر"،"ارباب حلقه ها"،"امگا کد 2: مگی دو"،"لوتر"،" روز استقلال" ، " مریخ حمله می کند" ، "هل بوی" ، "بت من" ، "اسپایدرمن" ، "نبرد: لس آنجلس" ، "تایتانیک". همچنین بخشی از مصاحبه جیمز کامرون پس از نمایش فیلم "تایتانیک" پخش می شود که کامرون در آن ، صراحتا فیلم خود را یک فیلم آخرالزمانی خوانده است.

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

(بدون عنوان)

$
0
0

 

فراخوان هالیوود برای همه فیلمسازان

 

صحنه ای از فیلم "رمز داوینچی"

"برآستانه هزاره" عنوان قسمت 22 از مجموعه "...واینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 شنبه 10 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت به شتاب فزاینده روند ساخت فیلم های آخرالزمانی در هالیوود و در آستانه هزاره سوم پرداخته می شود و علت آن در باورها و اعتقادات جعلی صهیونیست های مسیحی جستجو می گردد.

در کتب و اسناد منتشره آمده است که بنا بر اعتقاد اوانجلیست ها (اخلاف همان پیوریتن های مهاجر که امروزه عمده مراکز سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی آمریکا را در دست دارند)، با آغاز هزاره جدید و عبور از برج حوت (ماهی) به برج حمل (سطل) ، زمان اقدام برای فراهم آوردن زمینه های ظهور مسیح موعودشان فراهم آمده است. این اعتقاد، صریح و بی پرده در صحنه ای از کتاب و فیلم "رمز داوینچی"نیز به وضوح از جانب سر لی تیبینگ انگلیسی خطاب به پرفسور لنگدون و سوفی بیان می شود، در حالیکه آنها را برای گشودن کریپتکس حاوی راز مکان دفن جام مقدس به گروگان گرفته است ، از عدم افشای راز کلیسا توسط خانقاه صهیون متعجب است.

به عبارت دیگر اوانجلیست ها(که در فرهنگ سیاسی امروز مسیحیان صهیونیست خوانده می شوند)براین باورند که جهان به آرماگدون وآخرالزمان مورد نظر مسیحیان و یهودیان صهیونست بسیار نزدیک شده و حالا نوبت عمل فرا رسیده است.

از همین روست که از سال 2001 تولید آثار عظیم تاریخی که تقریبا از دهه 60 تعطیل شده بود ، مجددا رونق گرفت. فیلم های شبه مذهبی باردیگر با رویکرد تاریخ اسطوره های یهود جلوی دوربین رفتند. دیگر از فیلم های رئال کمتر نشانی به چشم خورد. از فیلم های مکتب نیویورک و آثار معترض دهه 70 چه خبر؟!  فیلم های افشاگر اجتماعی کجا رفتند؟!!

در این مسیربسیاری ازفیلمسازان ظاهرا سرگرمی ساز وحتی مولف و شبه مولف غرب(که اساسا مدعی بودند به هیچوجه با فیلم های ایدئولوژیک سازگاری ندارد) هم به ساخت آثار آخرالزمانی کشانده شدند. از لارس فن تریر دانمارکی و از مبدعان نظریه هنری دگما 95 که فیلم آخرالزمانی"ضد مسیح" را در سال 2009 ساخت تا  متیو کاسوویتس از سینمای فرانسه که پس از ساخت آثار شبه هنری همچون"نفرت" و "رودخانه های سرخ"، در سال 2008 به ساخت فیلم آخرالزمانی"بابل پس از میلاد" وادار شد یا برادران هیوز (سازنده فیلم هایی مانند "از جهنم" و "رییس جمهور مرده" ) در سال 2010 فیلم "کتاب ایلای" را جلوی دوربین بردند یا جان هلیکوت کارگردان وسترن "پیشنهاد" که در سال 2010، یک فیلم پست آپوکالیپتکی ساخت به نام "جاده" درباره شرایط طاقت فرسای پدر و پسری پس از جنگ آخرالزمان درحالی که پسر نشانه هایی از منجی دارد و پدر تا پای جان از وی محافظت می نماید ویا  الکساندر پرویاس، کارگردان فیلم "من، روبات"، فیلمی درباره مسیحیان نوتولد یافته آخرالزمان ساخت به نام "آگاهی"(2009) که براساس اخبار منتشره، ریچارد کلی(سازنده فیلم های آخرالزمانی مانند "دانی دارکو" و "قصه های سرزمین جنوبی") اصل آن را نوشته و کارگردانی کرده بود.

بخش هایی از فیلم های "رمز داوینچی" ، "کنستانتین" ، "تحت تعقیب" ، "هل بوی" ، "کوانتوم آرامش" ، "بابل پس از میلاد" ، "کتاب ایلای" ، " جاده" ، "آگاهی" و "آواتار"  از جمله نمونه هایی هستند که برای ارائه مصادیق بحث های مطرح شده ، در این قسمت از مجموعه مستند "... و اینک آخرالزمان" پخش می شوند.

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

منجی های آخرالزمانی در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

آخرالزمان در هالیوود جدید

 

"منجی های آخرالزمانی" عنوان قسمت بیست و سوم از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 یکشنبه 11 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت به کاراکترها و قصه ها و ماجراهایی پرداخته می شود که دستمایه هالیوود  پس از آغاز هزاره سوم ، برای عرضه در عرصه سینمای آخرالزمانی قرار گرفت..

در واقع روند ساخت فیلم های متعلق به  سینمای آخرالزمانی با ورود به قرن بیست و یکم و هزاره سوم میلادی بخش اعظم تولیدات سینمای غرب و به خصوص هالیوود را در برگرفت.خیل عظیمی از فیلم ها در ژانرها و سبک های مختلف اعم از علمی/تخیلی، ملودرام، هراس، حادثه ای، پلیسی و حتی انیمیشن به نمایش آخرالزمان و آپوکالیپس پرداختند.

برخی از این کاراکترها و داستان ها در سالهای پیش از شروع هزاره ، در قالب فیلم ها و محصولاتی برپرده سینماها رفته بودند ، همچون ماتریکس ، جنگ های ستاره ای ، ترمیناتور ، مومیایی و ...که قسمت های بعدی آنها به صورت مسلسل وار جلوی دوربین رفت و پرده سینماها را به اشغال خود درآورد. اما دراین غوغای سینمای آخرالزمانی، مجموعه ها وکاراکترهای تازه ای نیز به میدان آمدند که در سطح وسیعی  سالن های سینما را در طول دهه نخست هزاره سوم میلادی اشغال کردند و اندیشه های آخرالزمانی و منجی گرایی غرب را در سطح وسیعی بسط دادند ، مانند "هری پاتر " ، "ارباب حلقه ها" ، "نارنیا" و ...

در این قسمت از مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان" شاهد نمایش بخش هایی از فیلم های "ماتریکس" ، "جنگ های ستاره ای" ، ترمیناتور 4" ، "مومیایی 3" ، "بیگانه" ، "هرکول" ، "ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین" ، "هالک" ، " اسپایدرمن" ، "ارباب حلقه ها" ، سری "هری پاتر" و "نارنیا" خواهیم بود و کارشناسانی مثل نصرت الله تابش ، فرانچسکو کاندونی ، پیام فضلی نژاد ، سید محمد حسینی ، محمد حسین فرج نژاد و دکتر مجید شاه حسینی به اظهار نظر خواهند پرداخت.

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

 

وعده های هزاره سوم در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

آرایش آخرالزمانی هالیوود

 

صحنه ای از فیلم "اسپایدرمن" که در آن شخصیت اصلی برای تارتنیدن ، دست های خود را به صورت علامت فراماسونری و شیطان پرستی ( کله شاخدار ) در آورده است

 

"آرایش آخرالزمانی هالیوود" عنوان قسمت 24 از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 دوشنبه 12 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

 آغاز هزاره سوم برای تئوری پردازان غرب صلیبی/صهیونی از اهمیت خاصی برخوردار بود. قرار بود آغاز این هزاره با تحولات مهم و اساسی برای امپراتوری جهانی صهیونیسم همراه باشد ، قرار بود جنگ آخرالزمانی که حدود 10 قرن برایش برنامه ریزی شده بود ، در این آغاز اتفاق بیفتد ، قرار بود ارتش صلیبی برسپاهیان ضد مسیح ( که در واقع همان مسلمانان معرفی شده بودند) پیروز شده و هزاره به اصطلاح خوشبختی آنها با ظهور مسیح موعودشان شروع شود ، قرار بود ...

اما نشد آنچه می خواستند ، چرا که خواست و تقدیر الهی نبود ، چرا که اراده الهی بر پیروزی مستضعفان و ظهور امام عصر (عج) و برقراری دولت کریمه استوار است. اما به هرحال کانون های صهیونی همه تلاش خود را به کار بستند و در راس آنها این هالیوود بودکه درعرصه آماده سازی اذهان برای نبرد آرماگدون می تاخت و پی در پی اقسام رنگارنگی از منجی را در قالب قهرمان و مسیح و کرایست در فیلم هایش به مخاطبان خود القاء می نمود.

این سیر شگفت انگیز تولید آثار آخرالزمانی در هالیوود بدان حد بود که در همان سالها یکی از منتقدین سینمایی این تعبیر را به کار گرفت که : "سینمای غرب آرایش اخرالزمانی گرفته است" و فیلمساز شناخته شده ای مانند تیم برتن به عنوان تهیه کننده انیمیشن "9" در مصاحبه ای به مناسبت نمایش عمومی آن به طعنه گفت که این فیلم از صدهزار فیلم آخرالزمانی که در هالیوود ساخته شده، بهتراست! این طعنه تیم برتن بیش از هر موضوعی به خیل آثار آخرالزمانی اشاره داشت که محصولات کمپانی های هالیوودی را دربرگرفته است بدان حد که دیگر نمی توان به سان برخی ، چشم های خود را بست و همه چیز را به سرگرمی و اقتصاد و گیشه و فروش این فیلم ها نسبت داد، در حالی که براساس آمار موجود ، کمتر از 10 درصد این گونه فیلم ها از فروش قابل توجهی در جدول اکران آمریکا برخوردارند!!

تصاویر یابخش هایی ازفیلم های"مردان ایکس"،"بچه های جاسوس"،"قطب نمای طلایی"، "ترانسفورمرز"، "دزدان دریای کاراییب"،"هل بوی" ،"شیطان ساکن"، "اسپایدرمن"، "مرد آهنی"، "4 شگفت انگیز" ،"سوپرمن"، "بتمن آغاز می کند"، "شوالیه تاریکی" ،"کازینو رویال"،"کوانتوم آرامش"، "سرباز جهانی" ، "دروازه ستاره ای"، "روز استقلال"، "گودزیلا" ، "روز بعد از فردا" ، "10000 سال قبل از میلاد"  و بالاخره "2012" همچنین انیمیشن های "وال ای"، "9"، "هورتون"،"پاندای کونگ فو کار"، "ماداگاسکار" و ...در این قسمت از مجموعه "...و اینک آخرالزمان" به عنوان مصداق بحث های انجام شده ، پخش می شود و سید محمد حسینی ، سید هاشم قاسمی و پیام فضلی نژاد هم به اظهار نظر می پردازند.

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.


زمینه سازی عملیات بزرگ در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

 

 هالیوود در تدارک 11 سپتامبر

 

هشدار 11 سپتامبر ( 9/11) در صحنه ای از فیلم "ترمیناتور2: روز داوری" ساخته جیمز کامرون در سال 1991(یعنی 10 سال پیش از حادثه 11 سپتامبر!)

 

"زمینه سازی عملیات بزرگ" عنوان قسمت 25 از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 سه شنبه 13 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

در این قسمت به عملیات زمینه سازی حادثه 11 سپتامبر در هالیوود پرداخته می شود که امروزه براساس تحقیقات مستقل و اسناد منتشر شده ، یکی از اقدامات محوری غرب صلیبی / صهیونی جهت تدارک جنگ آخرالزمان یا آرماگدون ارزیابی شده است.

کانون های پنهان صهیونی برای آغاز هزاره سوم برنامه ریزی های مفصلی انجام داده بودند. برنامه ریزی هایی که از حدود 10 قرن پیش شروع شده بود و قرار بود در انتهای هزاره دوم ، با تئوری هایی همچون پایان روزها یا پایان دوران، جنگ آخرالزمان بین ارتش مسیح از غرب و سپاه ضد مسیح از شرق دربگیرد و پس از کشتار و خونریزی و خرابی های بسیار ، مسیح موعود این کانون ها نزول اجلال فرموده و حکومت جهانی خویش را به مرکزیت اسراییل برپاسازد. اما به خواست و اراده الهی این اتفاق نیفتاد و همه طرح و نقشه های 10 قرنی سردمداران غرب صلیبی/صهیونی نقش برآب دیده شد. پس لازم بود که کاری صورت بگیرد ، یک عملیات کاتالیزور گونه که به اجرای نقشه های یاد شده کمک نماید. به نظر می آید کانون های پنهان صهیونی از قبل پیش بینی چنین روزهایی را نموده و تمهیدات جایگزین را درنظر گرفته بودند. به هرحال همواره در طرح های نظامی و سیاسی ، تمهیدات جایگزین ضرورت پشتیبانی برای اجرای عملیات بزرگ محسوب شده است.

هنوز زمان زیادی از آغاز قرن بیست و یکم و هزاره سوم میلادی نگذشته بود که در یازدهمین روز از نهمین ماه سال 2001 حادثه ای در نیویورک اتفاق افتاد که گویی همه آنچه در فیلم های آخرالزمانی تا آن هنگام تصویر شده بود را عینیت می بخشید. گویی عملیات تروریستی فیلم هایی همچون "محاصره" ساخته ادوارد زوییک در سال1998 و"جاده ارلینگتن" به کارگردانی مارک پلینگتن در سال 1999 تحقق عینی پیدا کرده بود ، انگار پیش بینی های فیلم "مردی که فردا را می دید" از رابرت ژونه محصول 1981 درباره پیش گویی های نوسترآداموس جامه عمل می پوشانید. فیلمی که 2 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر روی پرده رفت و در آن به وضوح نشان داده می شد که موشک مسلمانان ، برج های دوقلوی نیویورکی را به دو نیم می سازد!!

به جز این ها طی سالهای پیش از 2001 ، حداقل در بیش از 18 فیلم دیگر به نوعی نابودی برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک به تصویر کشیده شد و در واقع نیویورک (که در فرهنگ پیوریتن ها و اوانجلیست ها "یهودیه" هم نامیده شده) یک شهر آخرالزمانی نمایش داده شد.

در حقیقت حادثه 11 سپتامبر 2001 در نیویورک ، پیش از رویداد واقعی اش ، بارها در تولیدات هالیوود به نمایش گذارده شده و زمینه های ذهنی آن در افکار عمومی جهانیان به خصوص آمریکایی ها ، بوجود آمده بود. این یکی از وظایف هالیوود بوده که همواره در طول حضور 115 ساله خود ، به عنوان پیش قراول و خط مقدم جبهه صلیبیون امروز ، به خوبی انجام داده و پیش از هر عمل بزرگ یا حرکت تعیین کننده و استراتژیک از سوی جبهه های نظامی یا سیاسی و یا اقتصادی ایالات متحده ، در واقع این هالیوود بوده که با پرچم تهاجم به صفوف مقابل حمله برده است. زمینه سازی عملیات 11 سپتامبر 2001 در محصولات سینمایی هالیوود ، یکی از مهمترین نقاط عطف در کارنامه این به اصطلاح کارخانه رویا سازی محسوب می شود.

تصاویریابخش هایی ازفیلم های"محاصره"،"جاده آرلینگتن"،"مردی که فردا را می دید"،"نوسترآداموس" ، "نوسترآداموس چنین گفت"، "هکرز"، "ترمیناتور 2: روز داوری"، "برادران سوپر ماریو"، "جان سخت 2" ، "جعبه سیاه" ، "جن گیر 2000" ، "جاسوس بازی" ، "آخرین قلعه" ، "سقوط بلک هاوک" ، "پشت خطوط دشمن"، "خسارت جانبی"، "گزارش اقلیت"، "Reign Over me" و "من خان هستم" جهت مصادیق مباحث مطرح شده در این قسمت به نمایش درآمده و سید هاشم قاسمی ، سید محمد حسینی ، نصرت الله تابش ، محمد رضا اسلاملو ، دکتر مجید شاه حسینی و ویلیام فرید کین درباره آنها به اظهار نظر خواهند پرداخت.

مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

 

بعد التحریر :
لینک دانلود این قسمت برروی وب سایت شبکه خبر موجود است.
http://www.irinn.ir/web/guest/home

اسرار 11 سپتامبر در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

سانسور زیر پرچم آزادی در هالیوود

 

"اسرار 11 سپتامبر" عنوان قسمت 26 از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 چهارشنبه 14 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

آنچه درمورد حادثه 11 سپتامبر برای برخی شگفت انگیز به نظر رسید، سکوت و خاموشی معنا دار هالیوود در مقابل این حادثه بود. تنها تصمیمی که فاش شد این بود که در جلسه مشترک کاخ سفید با سردمداران هالیوود قرار شد تا این کارخانه به اصطلاح رویا سازی به کمک سیاستمداران  ونظامیان ایالات متحده آمده و در جنگ علیه تروریسم  آنها را یاری رساند. از آن پس بود که خیل فیلم های ضد تروریستی، استودیوهای هالیوود را  تسخیر کرد. اما فیلمی درباره اصل حادثه ساخته نشد! این سکوت و خاموشی 5 سال به طول انجامید تا در سال 2006 ، 3 فیلم سفارشی و تبلیغاتی با عناوین "مرکز تجارت جهانی " ( الیور استون) ، " یونایتد 93" ( پال گرین گراس ) و "پرواز 93" ( پیتر مارکل ) همزمان برروی پرده سینماها و شبکه های تلویزیونی به نمایش درآمدند و البته همان سناریوی تکراری کاخ سفید را بی کم و کاست ، به تصویر کشیدند.

اما مستندهای متعددی حقایق و گوشه های پنهان آن حادثه را بازخوانی کردند از جمله فیلم "تغییر بی قاعده" که در سال 2005 ساخته شد. فیلمی که هرگز در هیچ سینمای آمریکا یا اروپا به نمایش در نیامد!

مجله تایم در گزارشی درباره "تغییر بی‌قاعده"، آن را یکی از افشاگرترین فیلم‌هایی معرفی نمود که درباره  11 سپتامبر ساخته شده است. در ادامه گزارش مجله تایم آمده بود که:

"... فیلم یاد شده پر از آمار، تصاویر، مدارک و گفته‌های شاهدان عینی است. متخصصان در مصاحبه هایشان  دلایل خود را ارائه می دهند و  نوای موسیقی هیپ‌هاپ در سرتاسر فیلم به گوش می‌رسد. آنها یازدهم سپتامبر را از نو بازسازی کرده‌اند. نقطه به نقطه و فریم به فریم. یک گوینده لحظه به لحظه ماجرا را شرح می‌دهد. ‌آماتورها، شماری از انسان‌های سخت کوش (که بعضی‌ حتی 20 ساله‌اند) با سرمایه شخصی ولپ‌تاپ‌هایشان وتصاویری که در اینترنت موجود بوده ، این فیلم را ساخته‌اند ..."

کوری رووه، یکی از سازندگان فیلم که تنها 23 سال داشت، در مصاحبه با همان شماره مجله تایم گفت: :" دولت در این فیلمنامه(11 سپتامبر) نقش وطن‌پرستی تحسین‌آمیزش را به خوبی بازی کرد. اگر می‌خواهید سلاح‌های کشتار جمعی ساختگی را در یک کشور دیگر ریشه‌کن کنید، بهترین کار راه انداختن چنین حملات تروریستی ساختگی به کشورتان است. "!! او به حمله آمریکا به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاح‌های کشتار جمعی اشاره می‌کرد که  در عراق هیچگاه چنین سلاح‌هایی کشف نشد.

بخش هایی از فیلم های "آرماگدون" ، "یونایتد 93" ، "پرواز 93" ، "11/09/01" ، "جعبه سیاه" ، "تغییر بی قاعده" ، "Loose Change" ، "Who Kill John o'nel" و "اسرار یازده سپتامبر" در این قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" به نمایش درآمده و دکتر مجید شاه حسینی ، سعید کریمی درباره اآنها صحبت خواهند کرد . ضمن اینکه پرفسور استیون جونز از اعضای گروه حقیقت یاب حادثه 11 سپتامبر نیز درباره کیفیت حادثه به اظهار نظر خواهد پرداخت.

پرفسور استیون جونز، استاد فیزیک یکی از دانشگاه‌های ایالت اوتاوا و یکی از اعضای گروه حقیقت یاب می‌گوید: "امکان نداشت برج‌های دوقلو با برخورد دو هواپیمای مسافربری به این شکلی که دیدیم فرو بریزند... سوختن سوخت هواپیماهای جت ، دمای کافی برای ذوب کردن فولاد را تامین نمی‌کند و دود سفیدی که در اطراف این ساختمان‌ها دیده شد نیز نشانه انفجار‌های کنترل شده برای فروریختن آنها است. بررسی ساختار این ساختمان‌ها نشان داد آنها بر اثر مواد آتش‌زا که منجر به ذوب شدن فولادها شده است، ضعیف شده و سپس سقوط کرده‌اند."

مجموعه مستند "... واینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

تئوری توطئه در "...و اینک آخرالزمان"

$
0
0

هالیوودی کردن یک تئوری کهنه  

 

"تئوری توطئه" عنوان قسمت 27 از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است که ساعات 12/45 ، 19/45 و 22/35 پنجشنبه 15 تیرماه از شبکه خبر پخش می شود.

 مفهوم توهم توطئه یا تئوری توطئه (Theory  Conspiracy) از جمله ابعاد ایدئولوژیک سینمای غرب امروز است که به کرات در فیلم ها با داستان ها و قصه های مختلف به تصویر کشیده شده است.

سِر کارل رایموند پوپر احتمالاً نخستین اندیشه‎ پرداز دنیای غرب است که مفهومی به‌نام "توهّم توطئه" را به حربه‌ای نظری علیه کسانی بدل کرد که بر نقش دسیسه‌های کانون های پنهان سلطه ‎گر در تحولات دنیای امروزین تأکید دارند. اما "تئوری توطئه" مانند هر یک از اجزای ایدئولوژی غرب صلیبی/صهیونی  از تئوری بافی های امثال کارل پوپر به فرهنگ و ادبیات و سپس سینمای غرب و آمریکا راه یافت.

اگرچه مفهوم "تئوری توطئه" بیشتر کاربرد ژورنالیستی دارد تا علمی. به‌عبارت دیگر، نوعی حربه تبلیغاتی است برای بستن دهان کسانی که به پژوهش در لایه‌های پنهان سیاست و تاریخ علاقمندند؛ یعنی به عرصه‌ای که از آن با ‌عنوان فراسیاست Para politics یاد می‌شود. در واقع مفهوم "تئوری توطئه" ، فاقد هرگونه تعریف و ارزش علمی است ، دامنه کاربرد آن روشن نیست و لاجرم کسی را که در این زمینه قلم می‌زند به سطحی‌نگری و تناقضات جدّی وادار می‌کند. توجه کنیم که این امر به "تئوری توطئه" محدود نیست بلکه در مورد برخی دیگر از مفاهیم نظری در عرصه اندیشه سیاسی نیز صادق است.

علیرغم این ضعف جدی تئوریک اما "تئوری توطئه" بخش قابل توجهی از فیلم های مهم دهه نخست هزاره سوم میلادی را دربرگرفت . فیلم هایی که به انحآء مختلف هرگونه اعتقاد به طرح های پنهان و دست های پشت پرده را توهم توطئه تلقی کرده و در واقع باور به طرح های استعماری و امپریالیستی را به سخره و مضحکه می گرفتند.

فیلم هایی مانند "بعد از خواندن، بسوزان" ساخته برادران کوئن  در سال 2008 که جاسوسی و رد و بدل شدن اطلاعات در جنگ سرد را به سخره می گرفت و یا فیلم "شاتر آیلند" به کارگردانی مارتین اسکورسیزی در سال 2010 که همه ماجرای فرار یک بیمار روانی خطرناک از تیمارستانی در جزیره شاتر و همچنین برعهده گرفتن تحقیقات آن را ناشی از توهمات یکی از همان بیماران نشان می داد که ظاهرا خود را یک کاراگاه پلیس می دانست.

نمایش تصاویر یا بخش هایی از فیلم های "هرکول" ، " تئوری توطئه" ، "حشره" ،  "یک ذهن زیبا" ، "شاتر آیلند" و "بعد از خواندن ، بسوزان" از جمله بخش های این قسمت از مجموعه مستند "...و اینک آخرالزمان" است.

مجموعه مستند "...واینک آخرالزمان" به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی توسط رضا جعفریان در 30 قسمت برای گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده است.

سالروز میلاد مهدی موعود (عج) برهمه آزادگان جهان مبارک

سالگرد تولد حضرت امام زمان (عج) برهمه منتظرانش تهنیت باد

Viewing all 1209 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>