...همیشه پای یک خائن در میان است
تماشای مجدد سریال به یادماندنی "دلیران تنگستان" بر صفحه تلویزیون ، سالهای دور را به ذهن می آورد و بالتبع خاطرات بسیاری از آن سالها را زنده می کند. در آن سالهایی که سریال هایی مانند "تلخ و شیرین" و "خانه به دوش" (مراد برقی) و "غریبه" و ...خیل برنامه های سخیف و نامناسب دو کانال تلویزیونی ایران را اشغال کرده و مردم را به خود مشغول می کردند. اما در همان دوران ، دو سریال متفاوت نیز ساخته و پخش شد که قابل تامل بودند و حیرت انگیز . قابل توجه از آن روی که اساسا با سبک و سیاق سریال های معمول آن روز ، هماهنگ نبود و حیرت انگیز از آن جهت که پس از سالها و برای اولین بار در تلویزیون سخن از امیرکبیر می رفت و رییس علی دلواری و مبارزه با استعمار انگلیس و آزادیخواهی و دفاع از استقلال و ...
اینکه چه اتفاقی افتاده بود تلویزیون شاهنشاهی ، ناگهان انقلابی و ضد استعمار شده بود ، در جای خود ، محل تحلیل و بررسی دارد که در این مجال و مقال نمی گنجد. برخی کارشناسان و مورخین ، آن را به ابراز قدرت امپریالیسم آمریکا در برابر استعمار پیر ارتباط می دهند که در آن ایام ، کلیه ارکان قدرت نظامی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کشور را در قبضه خود داشت و می رفت تا مسیری که پس از کودتای 28 مرداد در پیش گرفته بود را با زدودن آخرین جای پاهای امپراتوری بریتانیا تکمیل نماید ( ماجرای جدایی بحرین از ایران نیز در همان سالها اتفاق افتاد ). این حرکت بدانجا رسید که در همان سالها در یک اقدام شگفت انگیز ، تعدادی از ایرانیان به عنوان جاسوس دولت فخیمه بریتانیا از ایران اخراج شدند که از آن جمله می توان به ابراهیم گلستان اشاره نمود که با قرارداد کنسرسیوم نفتی به نان و نوایی رسید و پس از پایان قرارداد آن در سال 1973 ( 1352) روزگارش به پایان رسید.
بگذریم، بحث بر سر سریال های بیادماندنی "سلطان صاحبقران" و "دلیران تنگستان" بود که به ترتیب مرحوم علی حاتمی و فیلمساز عزیز دیگری به نام همایون شهنواز (که به سلامت باشد و عمرش دراز باد ) از فرصت فراهم آمده نهایت استفاده را برده و دوران دو تن از قهرمانان این سرزمین را جلوی دوربین بردند.
خود مرحوم حاتمی در مصاحبه ای اظهار داشت که در سریال سلطان صاحبقران ، ابتدا اثری از امیرکبیر نبود و همه آن مجموعه تلویزیونی را درباره ناصرالدین شاه قاجار و دورانش نوشته بود ، اما هنگامی که اوضاع را مساعد دید ، تصمیم گرفت که در 6 قسمت اول ، ماجرای امیرکبیر را نیز به این مجموعه اضافه نماید که اگرچه باعث مخالفت هایی در تلویزیون و مشکلاتی برای پخش آن گردید ، اما غلبه سیاست برتری هژمونی آمریکایی و تضعیف موقعیت انگلیس در فضای جامعه ، باعث چشم پوشی از خط شکنی هایی می شود که فیلمساز درباره امیرکبیر و اقدامات ضداستعماری وی انجام داده بود. اگرچه سریال یاد شده دیگر فرصت تکرار پخش نیافت تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی که خود مرحوم علی حاتمی ، آن را در قالب 3 فیلم سینمایی مونتاژ مجدد کرده و از تلویزیون پخش کرد.
اما سریال "دلیران تنگستان" در اواسط سال 1350 در مناطق جنوب ، بوشهر و تنگستان و دلوار کلید خورد و فیلمبرداری آن ، با حضور جمعی از عوامل جوان آن روز سینما و تلویزیون ایران ( که بعدها و خصوصا در سالهای پس از پیروزی انقلاب ، جایگاه و منزلت هنری خود را یافتند ) حدود 2 سال به طول انجامید تا با انجام امور فنی و مونتاژ و صدا گذاری و ...در اسفند ماه 1353 روی آنتن تلویزیون برود و پخش آن تا اواخر بهار سال 1354 ادامه یابد.
همایون شهنواز پس از این کار ، دیگر فرصت ساخت فیلم یا سریال دیگری را پیدا نکرد تا سالهای پس از پیروزی انقلاب که مجددا به کار مشغول شد و فیلم های سینمایی مانند "شاه خاموش" و سریال هایی همچون "روزهای به یاد ماندنی" را در دهه 80 برای تلویزیون ساخت.
مجموعه تلویزیونی "دلیران تنگستان" با فیلمبرداری مرحوم مهرداد فخیمی (که بعدا از متبحرترین فیلمبرداران سینمای ایران لقب گرفت) ، موسیقی خاطره انگیز احمد پژمان ، تدوین متناسب داوود یوسفیان و چهره پردازی فرهنگ معیری از ساختار قوی و سینمایی برخوردار شد و از آنجا که با دوربین 16 میلیمتری به روی نوار سلولویید ضبط گردید ، اساسا بسیار فراتر از یک کار تلویزیونی به نظر آمد.
شهروز رامتین ، محمود جوهری ، همایون شهنواز و ...
حضور بازیگرانی همچون مرحوم اسماعیل داور فر ، مرحوم نعمت الله گرجی ، شهروز رامتین ، عنایت الله شفیعی ، حمید طاعتی ، علی ژکان ( که بعدها کارگردان شد ) ، ولی شیراندامی ، حسین محجوب ، کاظم افرند نیا ، منوچهر آذر و ...همه از نقاط قوت مجموعه "دلیران تنگستان" به شمار آمد و بالاخره ایفای نقش مرحوم محمود جوهری که در واقع اولین و آخرین نقش تلویزیونی خود را بازی کرد ( او پس از خاتمه ساخت مجموعه ، در همان سالها و پیش از پخش آن ، در یک حادثه تصادف رانندگی به همراه همسرش جان سپرد ) و به عنوان تنها تصویر قهرمانی همچون رییس علی دلواری ، برای همیشه در اذهان مردم این سرزمین باقی ماند.
داستان "دلیران تنگستان" دو مقطع از تاریخ این سرزمین را دربرمی گرفت. دو مقطعی که نیروهای نظامی استعمار به سرکردگی انگلستان ، خاک ما را پس از رنگین ساختن به خون جوانان وطن ، درنوردیدند و لگدکوب چکمه پوشان خود ساختند. یکی در سال 1856 میلادی و در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار و صدارت میرزا آقاخان نوری که به مقاومت احمد تنگستانی و یارانش انجامید. نکته قابل توجه تاریخی این است، در همان زمان که شاه قاجار و صدراعظم فراماسونش به همراه کابینه به اصطلاح متجدد و روشنفکرش در صدد واگذاری امتیازاتی به متجاوزین و کوتاه آمدن در مقابل آنها بودند، بنا به نوشته عباس امانت در کتاب "قبله عالم" ، متجاوز از 30 تن از علمای عظام شیعه از یازده ولایت ایران، تصمیم گرفتند تا هریک ده تا بیست هزار سرباز را از ناحیه خود به خدمت گیرند تا از خاک اسلام در برابر کفار دفاع نمایند. امانت در بخشی دیگر از کتابش اشاره دارد:
"...اما آنچه شاه زیر نفوذ صدراعظمش پیشنهاد می کرد، چیزی در حکم تن دردادن به تحت الحمایگی انگلستان بود!"
همایون شهنواز ، فرهنگ معیری و کاوه منجزی در نقش احمد خان تنگستانی
این مقطع از تاریخ ایران ، 3 قسمت نخست سریال را در بر می گیرد که به روایت ماجرای احمد خان تنگستانی پرداخته و رشادت ها و مبارزات او را بر صفحه تلویزیون ثبت می کند. اما رییس علی دلواری در 11 قسمت بعدی سریال که ماجراهای حدودا 60 سال بعد را روایت می کند ، حضور دارد.
حدود 60 سال پس از تهاجم نخست ارتش بریتانیا به خاک ایران ، در زمان جنگ جهانی اول ، بازهم نیروهای بریتانیا برای اشغال ایران به خاک ما هجوم آوردند. این در حالی بود که پیش از آن، قراردادهای خفت باری که می خواستند با همکاری به اصطلاح متجددین روشنفکر و شاهان بی کفایت به این ملت تحمیل کنند ( همچون ؛ قرارداد رویتر ، رژِی ، قرارداد 1919 و ...) هر یک با حضور مراجع عظام شیعه و مقلدشان به بن بست حورده بود. اما این بار نیز همان شیعیان مبارز و علمای آنها دربرابر متجاوزین خارجی مقاومت کردندکه در میان آنها، نام هایی مانند رییس علی دلواری ، خالو حسین دشتی ، سید محمد رضا کازرونی ، شیخ حسین چاکوتایی و ...بر تارک زرین صفحات تاریخ ما همچنان می درخشد.
سریال تلویزیونی "دلیران تنگستان" ، تنها تلاش تصویری است که برای روایت آن مبارزات دلیرانه و در عین حال مظلومانه در سالهای اوایل دهه 50 توسط همایون شهنواز و دوستانش جلوی دوربین رفت و الحق که تا همین امروز تصاویرش علیرغم همه محدودیت های ابزاری و فنی ، همچنان گیرا و تاثیر گذار است. علاوه براینکه تنها تصویری است که از دلاوران تنگستان و قیام ضداستعماری شان به رهبری رییس علی دلواری علیه اشغالگران انگلیسی برجای مانده است. سریالی مملو از عشق و حماسه و حادثه و روایات تکان دهنده تاریخی .
شهروز رامتین در نقش خالو حسین دشتی
بسیاری از لحظات و حوادث سریال "دلیران تنگستان" برای همین امروز هم ، ملموس و قابل درک است. آنجا که مستر چیک انگلیسی برای مردم ایران دلسوزی می کند ،
مستر چیک در حالی که سید مهدی را به بند کشیده و او را به خاطر حمایت از تنگستانی ها شماتت می نماید ، می گوید :
"...شما معادلات بین المللی را نمی فهمید ... "
یا آنجا که رییس علی از حضور فرهنگ انگلیسی در میان جامعه ایرانی شکوه می کند که بی بند و باری و خیانت و اباحه گری را رواج می دهد ،
در بخشی از سریال "دلیران تنگستان" ، رییس علی خطاب به واسموس آلمانی گلایه می کند که :
"...فرنگیا اومدن ...اومدن که ما می خوایم تمدن تازه را رواج بدیم. حالا از نکبت این تمدن ، خیانت ، نفاق ، دشمنی ، برادر کشی و جیره خوری محشر کرده . دیگه تو خونه ها هم ریشه دوانده ، بدتر هم میشه..."
یا آنجا که با یارانش در میان عزاداران حسینی حاضر می شود و آنها را از عزاداری بر سالار شهیدان و سرور آزادگان منع می کند در حالی که غذا و بنشن و خوراک آن عزاداری از پول انگلیسی تامین شده ،
یا آنجا که انگلیسی ها و مزدورانشان، رییس علی را یاغی و جنگ طلب و آشوبگر می خوانند و وی را مسئول به کشتن دادن جوانان تنگستان و به آشوب کشاندن جنوب ایران معرفی می کنند ،
یا آنجا که همین انگلیسی های مبادی آداب ، برای ترور رییس علی به دنبال مزدور و تروریست هستند ( جالب اینکه همین هفته گذشته نشریه گاردین افشاء کرد که اینک حدود 700 تروریست انگلیسی در سوریه می جنگند ! )
و یا آنجا که سرانجام یک خائن ، یک نیروی خودی ، یک فریب خورده داخلی ( از سر کینه و عقده و نه با پول و زر و سیم بیگانه ) رییس علی را از پشت هدف گلوله قرار می دهد !
اما این خیانت ها و مزدوری ها ( چه از سوی نیروی داخلی و چه هندی هایی که گوشت دم توپ انگلیسی ها شده اند ) رییس علی را از دشمن اصلی غافل نمی کند . در صحنه ای از آخرین قسمت سریال "دلیران تنگستان"، رییس علی با تاسف ، هندی هایی را نظاره می کند که ناخواسته پیشقراول ارتش متجاوز قرارگرفته ، جلو می آیند و مورد اصابت گلوله قرار می گیرند.در همین صحنه زمرمه رییس علی را می شنویم که با به زمین افتادن هر سرباز هندی، می شمرد:
"...یه هندی ... یه هندی دیگر ... بازهم یه هندی و ...."
دوربین در این لحظه، به روی فرمانده انگلیسی که پشت درختی پنهان شده ، زوم کرده و وی را نشان می دهد که چگونه مزورانه صحنه نبرد را نظاره می کند و ...
رییس علی دراینجا دیگر تاب نمی آورد ، از پشت سنگر بیرون آمده ، قامت راست می کند و فریاد می زند:
"...آهای.... انگلیسی ! توبا من طرفی. دِ بیا بیرون لعنتی ..."
و به سوی مقابل شلیک می کند. تاکید رییس علی در این جمله ماندگار بر کلمه "تو" ، نشانگر یک آگاهی تاریخی است که همین امروز می تواند بسیاری واقعیات جهان امروز را برای آنان که تفکر می کنند و تعقل و تدبر ، روشن گرداند. رییس علی با تاکید بر کلمه "تو" ، گویی تاریخ را متوجه این موضوع می سازد که اگرچه سربازان هندی با او می جنگند ، اگرچه خونش را یک به ظاهر هموطن می ریزد اما او فریب نخورده و دشمن اصلی را می شناسد و تفنگش را به روی او شلیک می کند.