بازهم شبه قهرمان ایدئولوژیک آمریکایی !
مقدمه:
اصل مطلب زیر در شماره نوروزی ماهنامه سینما رسانه در اواخر اسفند 1392 یعنی حدود 2 هفته پس از برگزاری مراسم اسکار در سطح محدودی به چاپ رسید، اما تا این لحظه فرصت انتشارش در این وبلاگ یا دیگر نشریات و رسانه ها پیش نیامد. این مطلب گزارش کاملی درباره فیلم های سال 2013 است که در مراسم اسکار موفق شدند یا اصلا دیده نشدند. شاید کمی دیر به نظر برسد ولی از آنجا که بسیاری از فیلم هایی که در این گزارش بررسی شده هنوز در کشور ما دیده نشده و بعضا هم هنوز برپرده سینمای دیگر کشورهاست ، این گزارش می تواند خواندنی باشد. پس با در نظر گرفتن این توضیح گزارش اسکار 2014 را در چند قسمت متوالی ارائه خواهم داد.
وقتی در اواخر مراسم هشتاد و ششمین دوره اهدای جوایز آکادمی که بامداد دوشنبه 12 اسفند ماه 1392 به وقت تهران در سالن دالبی تیاتر لس آنجلس انجام شد، ویل اسمیت روی سن آمد تا بخش نهایی این مراسم را اجرا کند و به اصطلاح Best Picture سال را اعلام نماید ، لحظاتی پیش خود فکر کردم که اگر تا اینجای مراسم ، هر چه که پیش بینی شد بی کم و کاست رخ داد و جوایز مختلف طبق آنچه قرار بود اهداء شد و مراسم اسکار هشتاد و ششم مانند یک آیین خشک و خسته کننده به قول نیویورکی ها لوس و پیش پا افتاده برگزار گردید ، شاید برای بخش پایانی در حد خود این مراسم ، یک سورپرایزی صورت بگیرد و حالا که تا اینجا ، فیلم "جاذبه" 7 اسکار و از جمله تعیین کننده ترین اسکارها مانند کارگردانی و فیلمبرداری و تدوین و موسیقی را دریافت کرده ، احتمال دارد برخلاف تمام پیش بینی ها و جوایز مختلفی که در حلقات مختلف اسکار به فیلم "12 سال یک برده" اعطاء شده، خرق عادتی صورت گرفته و اسکار بهترین فیلم را به "جاذبه" بدهند. البته چنین انتظاری چندان دور از ذهن نبود چراکه مثلا در سال 1992 وقتی نوبت اعلام اسکار بهترین فیلم رسید و به خاطر آن پل نیومن و الیزابت تیلور روی سن رفتند و همه پیش بینی ها حکایت از برنده شدن فیلم "باگزی"داشت که 13 نامزدی مراسم را از آن خود کرده بود (و در اغلب مراسم و منتخبان انجمن ها و اتحادیه های حول و حوش اسکار نیز برگزیده شده بود) اما ناگهان نام فیلم "سکوت بره ها" از داخل پاکت درآمد. فیلمی که در اوایل سال 1991 اکران شده بود و از همین جهت هم شانس چندانی برای شکست رقیب قدرتمند خود یعنی "باگزی" نداشت. در آن زمان تازه دریافتم چرا در آغاز مراسم ، بیلی کریستال (میزبان یا مجری مراسم) به شکل و قواره دکتر لکتر فیلم "سکوت بره ها" به روی سن آمد! اصلا یادمان رفته بود سال گذشته اش هم در آغاز مراسم، بیلی کریستال با اسب و به شکل سروان جان دانبار فیلم "رقصنده با گرگ ها" روی صحنه آمده بود، همان فیلمی که اسکارهای اصلی از جمله اسکار بهترین فیلم سال را درو نمود.
البته این اتفاق در سال 2006 هم افتاد و درحالی که فیلم "کوهستان بروکبک" تا لحظه پایانی مراسم اسکار می تاخت و جایزه بهترین کارگردانی را هم گرفت اما جک نیکلسون که برای اهدای اسکار بهترین فیلم روی صحنه رفته بود، نام فیلم "تصادف" را از درون پاکت بیرون کشید. فیلم کم هزینه ای که تقریبا کمتر کسی انتظار برنده شدنش را داشت.
اما در مراسم امسال، علیرغم تمامی این انتظارات و خوش بینی های کوچک، حتی انتظار همان یک خرده تغییر و تفاوت هم برآورده نشد و نام فیلم "12 سال یک برده" به عنوان بهترین فیلم سال 2014 اعلام شد. فیلمی که مانند بسیاری از برگزیدگان بهترین فیلم تاریخچه اسکار، یک فیلم متوسط با موضوعی تکراری بود، خصوصا موضوع سیاه پوستان و برده داری و ظلم به آنها که این روزها سکه رایج است (خصوصا با حضور باراک اوباما در پست ریاست جمهوری ایالات متحده ) !
اما با کمی دقت می توان دریافت که انتخاب فیلمی مانند "12 سال یک برده" به عنوان فیلم برگزیده اسکار 86 ام ، دقیقا براساس فرمولی است که امسال برای روند این مراسم چیده شده است. چنانچه هرسال چشم انداز و دکترین و خط مشی خاصی در انتخاب نامزدها و برگزیدگان در مراسم اسکار و البته حلقات پیرامونی آن (مجموعه ای از مراسم مشابه همچون بفتا در انگلیس و گلدن گلوب برای روزنامه نگاران خارجی مقیم هالیوود و انجمن های مختلف نقد فیلم در سراسر آمریکا و البته لندن و اتحادیه های هنری اعم از تهیه کنندگان و کارگردانان و بازیگران و نویسندگان و ...که همیشه انتخاب ها و برگزیدگان کم و بیش مشابهی دارند) ترسیم می شود که ارتباط مستقیمی با موقعیت سیاسی ایالات متحده در داخل و خارج داشته و دقیقا امنیت ملی ایالات متحده را در نظر می گیرد. آنچه که متاسفانه اساسا از فستیوال ها ی سینمایی و جشنواره های ما دور است!!
ولی چنین تناسب و توجهی در ایالات متحده اصلا موضوع غریبی نیست ، چراکه سردمداران هالیوود و صاحبان کمپانی ها که گرداننده اسکار و مانند آن نیز می شوند، در واقع همان سرمایه داران و صاحبان بانک ها و تراست ها و کارتل های بزرگ اقتصادی هستند که محور اقتصاد آمریکا را می چرخانند و همان مالکان و شرکای زرادخانه ها و کارخانه های اسلحه سازی هستند که از منافع آمریکا در سراسر جهان دفاع می کند و همان کسانی هستند که در تینک تنک ها و مراکز استراتژیک ایالات متحده برای دولتش تعیین خط مشی و راه و روش می کنند.
از همین رو بود که فی المثل سال گذشته و در هشتاد و پنجمین مراسم اهدای جوایز آکادمی که پس از شرایط بحرانی آمریکا در تقابل و چالشی یکی دو ساله با جنبش 99 درصدی وال استریت برگزار می شد، محور مراسم برروی فیلم هایی تمرکز داشت که در مقابله با تفکر 99 درصدی و دفاع از سرمایه داری و تحقیر حرکت های ضد سرمایه داری جهت گیری داشتند و این گونه آثار در لیست برگزیدگان و نامزدهای همه دوایر حلقه اسکار قرار گرفتند.(در مقاله تحلیلی سال گذشته در همین نشریه با بررسی تک تک فیلم های اسکاری و غیر اسکاری، به طور مفصل به چرایی این موضوع پرداختم .)
سال قبل از آن و در اسکار هشتاد و چهارم نیز میراث پدران درغرب و آمریکا محور قرار داشت و به خصوص در هر 9 فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم، به وضوح رویت می شد. البته این محور قرار داشتن یک سوژه یا موضوع، علاوه بر محورهای همیشگی ایدئولوژی آمریکایی است مانند تفکرات و عناصر نژادپرستی و سرمایه سالاری و امپریالیسم و سکولاریسم و اومانیسم و لیبرالیسم که فقرات ایدئولوژی غرب صلیبی/صهیونی را از دیرباز تشکیل داده و همواره و از آغاز در فیلم های هالیوودی و اسکاری وجود داشته و هر فیلمی ولو ذره ای از این خطوط قرمز عبور کرده یا به آنها بی توجهی نشان داده، نه تنها تولید و نمایشش با اشکال مواجه شده که در صورت تولید مستقل، در هیچ یک از حلقات جایزه و تقدیر و تجلیل رسمی قرار نگرفته است که در این باب مثال بسیار است و نگارنده در مقالات متعددی از جمله در این نشریه مصادیق مختلفی ذکر کرده و در ادامه این مطلب هم نمونه های سال جاری این دسته از مصداق ها را ذکر خواهم کرد.
اما امسال چه موضوع و سوژه ای محور فیلم های اسکاری قرار داشت؟ به نظرم با کمی تعمق به اهدای اسکار بهترین فیلم به "12 سال یک برده" می توان به سهولت، محور فوق را دریافت. آیا این محور ، موضوعات به اصطلاح سیاهپوستی و دفاع از آزادی آنهاست؟ اگر این موضوع محوری اسکار سال جاری است، پس چرا جای فیلم هایی مانند "باتلر لی دانیلز" خالی است؟! چرا فیلم خوش ساختی همچون "بزرگترین مبارزه محمد علی" در میان نامزدهای اسکار قرار ندارد؟!!
به نظر می آید موضوع محوری اسکار 2014 به صحنه تعیین کننده ای در اواخر فیلم"12 سال یک برده" بازگردد. همان صحنه ای که براد پیت به عنوان یک مخالف برده داری در باغ ارباب سفیدپوست، آلاچیق می سازد و همین اوست که باعث رهایی و پایان 12 سال بردگی شخصیت سیاه فیلم می شود. در واقع و به سیاق فیلم های سیاهپوستی مورد نظر هالیوود، بازهم در اینجا یک سفیدپوست، منجی می شود و به عنوان قهرمان ظهور می نماید.
قهرمان سفیدپوست آمریکایی، یکی از محورهای دیرین فیلم های هالیوودی بوده و هست. همان که سالیان دراز به عنوان وسترنر در فیلم های مختلف حضور داشت و از همه ویژگی های انسانی برخوردار نشان می داد به علاوه یک سری خصوصیات قهرمان آمریکایی که برگرفته از برخی باورهای شبه مذهبی و سبک زندگی است که طی 200 سال برای جامعه آمریکا ترسیم شده و همه اینها مجموعه فرهنگ و ایدئولوژی آمریکایی را بوجود می آورند که از قضا آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا، در اولین بیانیه و مانیفست خود در سال 1929، اسکار را حامی فیلم هایی معرفی کرد که این فرهنگ و ایدئولوژی را تقویت و بسط دهند و برجسته کردن این شبه قهرمان ایدئولوژیک در این روزهایی که ایالات متحده آمریکا به شدت مورد تحقیر ملل مستقل و آزادیخواه به خصوص ایرانی ها قرار گرفته و به قول برژینسکی دیگر هژمونی سلطه گرانه خویش را در میان کشورهای جهان از دست داده، در چنین شرایطی به شدت نیاز به قهرمان یا بهتر بگوییم همان شبه قهرمان های ایدئولوژیک خود دارد تا حداقل بوسیله سینما ، بتواند بار دیگر غرور از دست رفته خود را نزد جهانیان بازیافته و بار دیگر این دروغ تاریخی را حقنه کند که فقط آمریکاییان می توانند منجی باشند .
در خود مراسم اسکار ، 3 کلیپ مفصل از ترکیب فیلم های گذشته و امروز تهیه شده بود و به نمایش درآمد که موضوع هر 3 کلیپ ، قهرمان آمریکایی بود. در کلیپ نخست، این قهرمان در قالب کارتون ها و انیمیشن ها جستجو شده بود و آنچنان که جیم کری به عنوان ارائه کننده این بخش گفت سرشار از معجزه و شگفتی و حیرت بودند : از "شگفت انگیزها" و "شجاع" و "وال ای" و "شرک" و "پاندای کونگ فوکار" گرفته تا "میکی ماوس" و "پیتر پن" و "دامبو" و "سفید برفی" و ...
کلیپ دوم از قهرمان های فیلم های زنده تشکیل شده بود ، به قول سالی فیلد که معرف این قسمت بود ؛ چه از نوع معمولی و چه غیر معمولی : از سروان میلر "نجات سرباز راین" گرفته تا "سرپیکو" و هنری "میلک" همجنس گرا و "ارین براکوویچ" و آبراهام "لینکلن" و "کاپیتان فیلیپس" و اسکار "شیندلر" و تا الیوت نس و افسر CIA در فیلم "سی دقیقه پس از نیمه شب" و تونی مندز فیلم "آرگو" و ران کوویک "متولد چهارم ژوییه" و ویلیام والاس فیلم "شجاع قلب" و تا "بن هور" و جرج پنجم در "سخنرانی پادشاه" و "لارنس عربستان" و ...( این ترکیب بسیار متفاوت ، نشان می دهد که در نظر آکادمی نشینان، این قهرمان آمریکایی چه طیف گسترده ای از شبه قهرمان های سیاسی و اجتماعی و جاسوسی و امنیتی و اطلاعاتی و تاریخی و جنگی و افسانه ای را تشکیل می دهند و وجه مشترک آنها این است که همگی در خدمت نظام غرب جدید پس از رنسانس هستند و بس ).
و بالاخره کلیپ سوم را درباره قهرمان های به اصطلاح محبوب نمایش دادند از "هری پاتر" و ایتن ادواردز فیلم "جویندگان" گرفته تا فرودو "ارباب حلقه ها" و پرفسور جونز و کاپیتان آمریکا و "هالک" و گروه "آونجرز" تا لئونیداس فیلم "300" و تی 800 "ترمیناتور 2 "و رییس جمهور امریکا در فیلم های "روز استقلال" و "دسپرادو" و "ترانسفورمرز" و تا "رابین هود" و "اسپارتاکوس" و نئو "ماتریکس" و کاپیتان جک اسپارو و "جیمزباند" و سرگرد ریپلی و "مردان ایکس" و لوک اسکای واکر و "آواتار" و بالاخره بت من و اسپایدرمن و سوپرمن و در انتهای این کلیپ جمله یکی از همین فیلم ها پخش می شود که : تو یک قهرمان هستی!
به این ترتیب خود برگزار کنندگان و سردمداران آکادمی و مراسم اسکار، با این کلیپ ها، به طور رسمی خط اصلی هشتاد و ششمین دوره اسکار و معیار اساسی انتخاب و برگزیدن فیلم ها را ورای هنر و سینما و تکنیک و ساختار و ...بیان کردند.
نگاهی اجمالی به فیلم های اسکاری امسال نشان می دهد که مانند کلیپ های نمایش داده شده ، این قهرمان ایدئولوژیک آمریکایی در همه آنها با اشکال و تنوعات مختلف به چشم می خورد، از یک وسترنر ایدزی گرفته(در"کلوپ خریداران دالاس") تا یک زن فضانورد (در "جاذبه")تا یک زوج کلاهبردار (در "حقه بازهای آمریکایی") تا یک کاپیتان شجاع (در"کاپیتان فیلیپس") تا یک جوان زرنگ و هفت خط وال استریتی(در "گرگ وال استریت") تا یک پیرمرد به آخر خط رسیده (در "نبراسکا") تا یک زن کاتولیک مرتد شده (در "فیلومینا") و تا یک برنامه هوشمند کامپیوتری (در "او") و تا ....
علیرغم همه تنوعی که در شبه قهرمان های فوق به چشم می خورد اما همه آنها ویژگی ها و خصوصیات ایدئولوژی و فرهنگ آمریکایی را دارا بوده که از اندیشه غرب صلیبی / صهیونی نشات گرفته و به طور جزیی تر در مورد هریک از این آثار و در جای خود توضیح داده شده است. اما آن دسته آثار و فیلم های سینمایی که فاقد موضوع محوری امسال اسکار یعنی شبه قهرمان ایدئولوژیک آمریکایی بوده اند، با وجود همه قوت ساختاری و روایی، از اسکار و گلدن گلوب و بفتا و جوایز منتقدان و ...دور مانده اند که بعضا حتی در مراسم حلقات فوق، مطرح هم نشده اند و البته میزان برنده شدن و نامزد شدن و مطرح شدن هم بستگی داشته به نسبت دوری و نزدیکی آنها با ویژگی های شبه قهرمان ایدئولوژیک آمریکایی.
(به نظرم این فقره برای مسئولین و مدیران و متولیان جشنواره فیلم فجر، بسیار می تواند آموزنده باشد! پس لطفا مطالعه فرمایند!!)
ادامه دارد...