ارمغان تمدن غرب برای بشریت امروز
10 کشور رکورد دار تجاوز جنسی!
براساس تازه ترین گزارش "آمارهای جنایی نوردیک" که دانشگاه استکهلم در سوئد آن را انتشار می دهد ، 10 کشوری که بیشترین جنایات و تجاوزات جنسی در آنها صورت می گیرد عبارتند از :
دانمارک و فنلاند، زیمباوه ، استرالیا ، کانادا ، نیوزیلند ، هندوستان ، انگلستان و ولز ، ایالات متحده آمریکا ، سوئد و آفریقای جنوبی .
در گزارش یاد شده که با استفاده از گزارشات موسسات آماری اجتماعی ، قضایی و انتظامی کشورهای یاد شده تنظیم شده ، به طور مجزا درباره هریک از آنها توضیحات مبسوطی آمده است. براساس این گزارش به دلیل آمار بالای تجاوزات جنسی ، وضعیت کشوری مانند دانمارک از سوی سازمان عفو بین الملل بحرانیاعلام شده و سوئد یک کشور بسیار خطرناک برای زنانبه حساب آمده است:
1- براساس گزارش منتشره در سال 2014 از سوی "آژانس اتحادیه اروپایی برای حقوق اساسی" ، دانمارکبالاترین درجه جنایات فیزیکی و جنسی علیه زنان در اروپا را داراست. گزارشات تجاوزات جنسی در این کشور نشان می دهد که از هر 100 هزار نفر ، 500 مورد به پلیس دانمارک گزارش شده است. مطالعات پژوهشی روشن می کند که تنها درصد کوچکی از جنایات جنسی گزارش می شود. از همین روی عفو بین الملل به خاطر گزارشات وکلای قربانیان تجاوزات جنسی در دانمارک در سال 2008 ، این کشور را بحرانیاعلام کرد.
2-براساس گزارش نوردیک ، زیمباوهنهمین موقعیت را از لحاظ تجاوزات جنسی در جهان را داراست به طوری که هر 90 دقیقه یک زن در این کشور مورد تعرض قرار می گیرد.
3-میزان تجاوزات جنسی دراسترالیاکه یکی دیگر از کشورهای گزارش نوردیک است سالیانه حدود 100 هزار نفر اعلام شده .براساس آمار ثبت شده سال 2012 در اداره پلیس این کشور، 52 هزار و دویست فرد بالای 18 سال، قربانی این جنایات جنسی بوده اند. اگرچه پلیس استرالیا تاکید دارد این رقم تنها 30 درصد قربانیان تجاوز بوده و 70 درصد بقیه اصلا به پلیس مراجعه نمی کنند.
4-کاناداکشور دیگر رکورد دار در زمینه تجاوزات جنسی در گزارش نوردیک است. براساس گزارش آماری ادارات پلیس این کشور، سالانه 460 هزار قربانی تجاوزات جنسی در این ادارات ثبت می شوند. این درحالی است که همین گزارشات می گوید از هر 1000 تجاوز تنها 62 مورد به پلیس گزارش می شود! یعنی با یک حساب سرانگشتی متوجه می شویم که در کانادا سالانه رقمی بالغ بر 7 میلیون جنایت جنسی صورت می پذیرد که هم زنان و هم مردان را شامل می شود. گزارش شده که از هر 4 زن آمریکای شمالی ، یک نفر در طول عمرش با تجاوز جنسی مواجه شده و 11 درصد از این زنان با شکنجه و جراحت مواجه گردیده اند. براساس گزارش فوق 80 درصد زنان قربانی در منزل و توسط دوستان یا فامیل مورد تعرض قرار گرفته اند.
5-آنچنان که در گزارش نوردیک آمده است، نیوزیلندکشور دیگر پیشتاز در زمینه آمار قربانیان جنسی به شمار می رود که براساس آمار مهمترین ژورنال پزشکی بریتانیا به نام "لنست" ، بسیار بالاتر از میزان جهانی است! از نظر تهیه کنندگان گزارش نورودیک، نیوزیلند با میزان 4/16 درصد از جمعیت زنان این کشور به عنوان قربانیان تجاوزات، سومین مقام را در میان کشورهای رکورد دار جنایت جنسی داراست. بر مبنای آمار وزارت دادگستری نیوزیلند هر دو ساعت یک تعرض جنسی در این کشور اتفاق می افتد. نتایج ناخوشایند این تعرضات در هر سال، 15 درصد از جمعیت را دربرمی گیرد که این آمار در مدارس رقم 2 برابر را نشان می دهد. اگرچه بنا به اظهارت پلیس نیوزیلند تنها 9 درصد از این جنایات گزارش می شود.
6-گزارش نوردیک ، هندوستانرا نیز در زمره دیگر کشورهای رکورد دار تجاوزات جنسی قرار می دهد که گویا این مسئله برای این کشور به صورت یک معضل عظیم درآمده است. براساس آنچه گزارشات اداره ثبت جنایت ملی در این کشور ارائه داده ، هر روز 93 زن در این کشور مورد تعرض جنسی قرار می گیرند. همین گزارش می گوید که آمار ثبت جنایات جنسی از 24923 در سال 2012 به 33707 در سال 2013 رسیده است.
7-درانگلستان و ولزکه دیگر کشورهای مورد نظر گزارش نوردیک بوده اند، طبق اظهارت گزارشگران، آمار دقیق ثبت شده ای وجود ندارد. اما آنچنان که وزارت دادگستری بریتانیا ، دفتر آمار ملی این کشور و موسسه ای دیگر به نام "هوم آفیس" در سال 2013 در گزارشی به نام "مروری بر تعرضات جنسی در انگلیس و ولز" آورده اند، هر سال 85 هزار قربانی جنسی اعم از زن و مرد در این کشور ثبت شده اند که 12 هزار نفر آنها مرد و 73 هزار زن بوده اند (یعنی هر روز 230 مورد) . در همین گزارش آمده که از هر 5 زن بریتانیایی بالای 16 سال، یک زن قربانی تعرضات جنسی شده است.
8- کشور دیگری که در لیست گزارش نورودیک به عنوان رکوردداران قربانیان تجاوزات جنسی معرفی می شود ، آفریقای جنوبی است که با آمار 500 هزار تجاوز در هر سال یکی از بالاترین ارقام جنایت جنسی در دنیا را داراست. حداقل بیش از 40 درصد از زنان این کشور در طول زندگی خود مورد تعرض جنسی قرار می گیرند. انجمن تحقیقات پزشکی این کشور می گوید که از هر 9 تجاوز تنها یک مورد گزارش می شود. با این حساب می توان رقم تجاوزات جنسی در آفریقای جنوبی را بالغ بر 4 میلیون و 500 هزار نفر دانست. بر اساس همین گزارش 41 درصد از قربانیان کودکان هستند و 15 درصد آنها کودکان زیر 11 سال. گفته می شود بیشتر این تجاوزات توسط سفیدپوستان نژادپرست در این کشور انجام می گردد و اکثریت قربانیان را سیاه پوستان تشکیل می دهند.
9-گزارش نوردیک حکایت از آن دارد که در سال 1975 فقط 421 تجاوز جنسی به پلیس سوئدگزارش شد. در سال 2014 این رقم به 6620 مورد رسید. این یعنی افزایش 1472 درصدی جنایات جنسی در این کشور در طول کمتر از 40 سال! گزارش یاد شده بر همین اساس نتیجه می گیرد که سوئد یک کشور بسیار خطرناک برای زنان به حساب می آید. این کشور بالاترین میزان تجاوز جنسی را در اروپا داراست. براساس اظهارات وکلای قربانیان جنایات جنسی در سوئد از هر 3 زن که سنین نوجوانی را پشت سر می گذارد ، یک نفر در این کشور مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد.
10-ایالات متحده آمریکا را می توان نخستین کشور رکورد دار در گزارش نوردیک محسوب نمود. آنچنان که در گزارش فوق آمده است براساس آمارهای جهانی تعرضات جنسی دانشگاه جرج میسون آمریکا، از هر 3 زن آمریکایی، یک نفر در طول زندگیش قربانی جنایات جنسی قرار می گیرد. همین گزارش می گوید حداقل 3/19 درصد زنان و 2 درصد مردان این کشور حداقل یک بار در عمرشان مورد تجاوز جنسی واقع می شوند.علاوه بر این،9/43 درصد از زنان و 4/ 23 درصد از مردان آمریکایی اشکال حیوانی تجاوزات جنسی را در طول زندگی خویش تجربه می کنند! بیشتر این قربانیان در سنین جوانی بوده ؛ 79 درصد پیش از 25 سالگی و 40 درصد قبل از 18 سالگی این تجربه تلخ را از سر می گذرانند. روزنامه "یو اس تودی" در گزارشی می نویسد که در هر 107 ثانیه یک نفر در ایالات متحده مورد تعرض جنسی واقع می شود. این یعنی 293 هزار نفر در هر سال و البته بنا بر همان گزارش این فقط 32 درصد از رقم واقعی است . 68 درصد قربانیان هرگز گزارشی به پلیس ارائه نمی دهند و 98 درصد متجاوزان حتی یک روز را در زندان نمی گذرانند!
با این حساب، میزان تجاوزات جنسی در ایالات متحده آمریکا در هر سال بالغ بر یک میلیون مورد است. گزارش دیگر از پزشکان بدون مرز به نقل از برخی موسسات غیر دولتی و اجتماعی آمریکایی حکایت از وجود 2/7 میلیون جنایت جنسی در هر سال در این کشور دارد.
کار به آنجا رسیده و به قول معروف آش آنقدر شور شده که خان هم فهمیده است! فاجعه تجاوزات جنسی در ایالات متحده به خصوص مراکز دانشگاهی آن، به حدی رسیده که همین هفته گذشته پای معاون اوباما و مراسم اسکار را هم به میان کشید. حضور ترانه یک فیلم مستند به نام "زمین شکار" درباره خیل جنایات جنسی در آمریکا باعث شد تا ترانه این فیلم که "وقتی برای تو اتفاق بیفتد" نام داشت، در جمع نامزدهای بهترین ترانه اسکار 2016 قرار گرفته و به بهانه آن، "جو بایدن" معاون اول رییس جمهوری ایالات متحده به روی سن مراسم اهدای جوایز آکادمی رفته و ضمن دعوت همه مردم آمریکا به کمپینی در اعتراض به تجاوزات جنسی به ویژه در محیط های دانشگاهی ، عاجزانه درخواست کند که "فرهنگ خود را تغییر دهیم تا دیگر کسی قربانی این گونه فجایع قرار نگیرد"! یعنی اینک به فکر تغییر فرهنگی افتاده اند که بیش از یک قرن است با آن دیگر سرزمین ها و ملت ها را هدف و مورد تهدید قرار داده اند!!
جو بایدن سپس حاضرین را به شنیدن ترانه ای در این باره به نام فراخواند که لیدی گاگا (رقاصه مفسدی که اساسا فرهنگ بی بند و باری و روابط نامشروع جنسی را با رفتار و لباس ها و ترانه هایش ترویج می دهد!) آن را اجرا می کرد و در هنگام اجرای وی نیز جمعی از دختران و پسران و زنان و مردانی که قربانی تعرضات جنسی شده بودند به روی صحنه آمده و با نشان دادن جملاتی خال کوبی شده برروی دستان و بازوان خود، مصادیق بارزی از بحران یاد شده را نمایش دادند!! شاید چنین شویی در طول تاریخ مراسم اسکار و دوران ریاست جمهوری ایالات متحده بی سابقه باشد که در مقابل یک معضل اجتماعی ، آنهم تعرضات جنسی به میدان آمده و جامعه را نسبت به یک فاجعه فروپاشی قریب الوقوع هشدار داده و تقاضای تغییر فرهنگ نمایند!!
گزارش تکان دهنده دیگری درسال 2014 حکایت از آن داشت که 60 درصد از دختران و 65 درصد از پسران دانشگاهی در آمریکا به پلیس یا مسئولین دانشگاه مربوطه گزارش تعرض جنسی نسبت به خودشان را داده اند.
از نظر کارشناسان و جامعه شناسان، نوع پوشش (عریان گری) ، روابط نزدیک و بی بند و بارانه دختران و پسران، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر و ... از مهمترین عوامل رشد فجایع جنسی در این دسته از جوامع بوده است.
به نظر می آید این تنها بخش کوچکی از شمایل سیاه و نفرت انگیزی باشد که تمدن غرب به سرکردگی کشورهای به اصطلاح متمدن و پیشرفته برای بشریت امروز ترسیم کرده است. شنیع ترین و تباه کننده ترین جنایات که فراتر از جسم ، روح انسانی را له کرده و نابود می سازد امروزه در این کشورها به صورت رفتاری معمول و رایج درآمده است. به راستی کدام سازمان حقوق بشری و دمکراسی خواه و کدامین موسسه به اصطلاح مدافع حقوق زنان که برای مجازات قاتلی در این سوی دنیا اشک تمساح می ریزند و زمین و زمان را توسط رسانه های فرمایشی خود به هم می دوزند، در برابر حتی ذره ای از این جنایات ضد بشری، اعتراض یا حتی انتقادی داشته اند؟
از طرف دیگر این چهره سیاه همان بهشتی است که رسانه های غربی برای انسان جهان سومی بوجود آورده و آنها را شیفته و حیران خود کرده بودند تا همه دارایی مادی و انسانی خود را به حراج گذارده و برای دریوزگی لقمه نانی ، به نوکری وحشیان آدم نمایی بروند که امروزه از انسانیت و بشریت ، حتی نام و عنوانی نیز برجای نگذاشته اند.
طرفه آنکه درصد بالایی از این جنایات سبوعانه نه مثلا در آمریکا و انگلستان که برخی شبه روشنفکران ما، حقیرانه آنها را منها می کنند بلکه در ممالک بسیار مترقی و عدالت خواه (البته از نظر این خود باختگان) همچون کشورهای اسکاندیناوی (سوئد و دانمارک و فنلاند) اتفاق می افتد به طوری که خود موسسات غربی، برخی این ممالک (مانند سوئد) را برای زنان خطرناک توصیف کرده و بعضی دیگر (مثل دانمارک) را بحرانی اعلام نموده اند!
اینجاست که موسسات تحقیقاتی و آکادمیک و پژوهشی بایستی تحلیل و تبیین کرده و گزارش ارائه دهند که کدام شیوه و سبک زندگی، کدام روش و طریق زیست اعم از شهر نشینی و علم آموزی و هنر ورزی و سیاست بازی و اقتصادی باعث شده جهان غرب به چنین فرجام تراژیک و فاجعه باری برسد؟ آیا این روش ها و شیوه ها و سبک زندگی همان نیست که از طریق رسانه ها و دانشگاهها و هنر و سیاست و اقتصادشان مدام تبلیغ کرده و به ذهن و روح ملت های جهان سوم تزریق می کنند؟ آیا نباید درمقابل هجمه چنین فرهنگ و سبک زندگی مخرب و ویران کننده ای ، چاره ای اندیشید؟ آیا پناه بردن به سبک زندگی ایرانی اسلامی تنها راه نجات نیست تا بنا بر مصادیق تاریخی موجود، انسان را به سوی تعالی و رستگاری و زیست بهتر در دنیا و آخرت رهنمون کند؟ آیا نبایستی جزییات این نوع سبک زندگی را که امروزه حتی در برخی جوامع غربی به صحت و سلامت و برتری آن پی برده و به دنبال اجرای بخش هایی از آن هستند، برای نسل امروز تشریح و روشن نمود؟ این مهم برعهده کدام نهاد علمی و آموزشی و دینی است؟ کدام نهادها بایستی در این میدان جنگ نرم با تمام توان وارد شده و در مقابل تهاجم آن فرهنگ و سبک زندگی منحط بایستند؟