طرح های آمریکایی برای مراسم عاشورا
"...انالحیاة عقیده و جهاد. سخنم را با گفتهای از مولاحسین شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه آغاز میکنم. من که یک مارکسیست-لنینیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم... از اسلام سخنم را آغاز کردم اسلام حقیقی در ایران همواره دین خود را به جنبشهای رهاییبخش ایران پرداخته است... زندگی مولاحسین نمودار زندگی کنونی ماست که جان بر کف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه میشویم. او در اقلیت بود و یزید، بارگاه، قشون، حکومت و قدرت داشت. او ایستاد و شهید شد هر چند یزید گوشهای از تاریخ را اشغال کرد ولی آنچه که در تداوم تاریخ تکرار شد راه مولا حسین و پایداری او بود، نه حکومت یزید. آنچه را خلقها تکرار کردند و میکنند راه مولا حسین است..."
این بخشی از دفاعیات خسرو گلسرخی (از مبارزین دوران طاغوت) در بیدادگاههای رژیم شاه است که علیرغم اعتقاد به مارکسیسم ، نمی تواند به حقانیت حماسه جاودان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در عاشورای سال 61 هجری قمری اعتراف نکند و آن حماسه انکار ناپذیر را الگو و الهام بخش مبارزات آزادیبخش طول تاریخ انقلابات بشریت نداند. اینچنین است که نام مبارک و مقدس حسین بن علی (ع) به عنوان سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان بر تارک برگ برگ صفحات تاریخ ظلم ستیزی و عدالت خواهی می درخشد.
تحسین و تعظیم در مقابل حماسه حسینی قرن هاست که مرزها و سرزمین ها را درنوردیده و به قلب های تمامی انسان های مبارز و آزاده راه یافته است ، گویا که این سخن حضرت حسین بن علی (ع) در دل و جان همه آنها نفوذ کرده بود که :"اگر دین ندارید ، آزاده باشید"
چنین نفوذ عمیقی موجب شد ، موتور محرک و مغز متفکر امروز هسته مرکزی غرب صهیونی ( با محوریت آمریکا ) که رویکردی بنیادگرایانه برای پایان تاریخ در پیش گرفته ، در مقابل جریان خیزش اسلامی ( با محوریت قیام کربلا) سر بلند نماید
انقلاب اسلامی ایران رویکردی اصولگرایانه ،متکی به سنّت شیعی و با توجه به آخرالزّمان و پایان تاریخ ارائه کرد ، به طوری که این انقلاب را مقدمه ظهور مهدی موعود دانست و نسیم حیات بخشی بود که برپاکنندگانش ، پیش از آنکه شعار "رهبر ما خمینی است" را سر دهند ، فریاد برمی آوردند که "نهضت ما حسینی است".
از همین رو عاشورا و حماسة پر شکوه آن از جمله بنیادهای تردید ناپذیر این نسیم حیات بخش شیعی بوده و هست. پدیدهای که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان به شمار آمده. قدرت این رمز و راز آن چنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، این دشمنان، به ویژه کانون های جهان وطن صهیونیستی بر آنند تا با شبیهسازی و بهرهگیری از آن واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوههای مقدّس و آسمانی بیافرینند. عمق نفوذ این تفکر و شور حسینی در میان ملت های استعمار زده و تحت ستم جهان را می توان از عکس العمل و تقابل نظام جهانی سلطه با آن ، پی برد.
چند سال پیش در امریکا کتابی با عنوان "A Plan to Divide and Desolate Theology " یا "طرح تفرقه و منزوی کردن دین" منتشر شد. در بخشی از این کتاب، مصاحبه ای از دکتر مایکل برانت (Michael Brant) به چاپ رسید که وی در این مصاحبه از اقدامات سازمان سیا برای مبارزه با تشیع پرده برداشته بود. مایکل برانت از کارشناسان برجسته دفتر شیعه شناسی سازمان سیا و معاون باب وودواردز (Bob Woodwords) از مقامات سابق سیا بوده است.
در بخشی از این مصاحبه آمده است:
"...با ماجرای گروگان گیری در سفارت امریکا در ایران، حادثه طبس، رشد فزاینده انقلاب اسلامی و نمود آثار و پیامدهای آن در کشورهایی از قبیل عراق، کویت، لبنان و پاکستان، مقامات سیا به این نتیجه رسیدند که انقلاب اسلامی ایران فقط نتیجه واکنش طبیعی ایرانی ها به سیاستهای شاه نبوده است بلکه عوامل و واقعیت های دیگری نیز در این زمینه مطرح هستند. مهمترین عاملی که در این میان ایفای نقش می کند، جمع عنصر رهبری سیاسی ایران و مرجعیت دینی و شهادت (امام) حسین نوه پیامبر اسلام در 1400 سال پیش است.شیعیان از قرن ها پیش با اقامه عزا و ذکر مصیبت، با غم و اندوه یاد وی را گرامی داشته اند..."
سازمان سیا پس از تحقیقات مفصل به این نتیجه رسید که مرجعیت شیعه سرچشمه اصلی قدرت شیعه است که با پافشاری بر اصول و اعتقادات محکم، از دین و تفکرات شیعی دفاع می کند. شیعیان در طول تاریخ هیچگاه با حاکمان غیراسلامی بیعت نکرده اند. انگلیس فقط با فتوای یک مرجع تقلید (آیت الله میرزای شیرازی و فتوای تحریم استعمال تنباکو) نتوانست وارد ایران شود. در عراق نیز صدام حسین با تمام توان و سعی خود نتوانست مرکز علمی تشیع و حوزه نجف را با خود همراه کند و مجبور شد این حوزه را تعطیل کند. حال آنکه مراکز علمی جهان همیشه با حاکمان وقت همراه شده اند. در قم نیز مرکز مرجعیت تشیع، تاج و تخت نظام ستمشاهی را برچید و در برابر ابرقدرت امریکا نیز قد علم کرد و به مبارزه برخاست.
در بخشی از این مصاحبه به تلاش های فرقه ضاله بهائیت برای بدنام کردن روحانیت پرداخته شده است. مایکل برانت می گوید پس از بررسی های مفصل به این نتیجه رسیدیم که برخورد مستقیم و رودررو با تشیع، ضرر زیادی دارد و امکان پیروزی در آن کم است. به همین خاطر تصمیم بر آن شد که با رویکرد "پشت پرده" در این خصوص وارد عمل شویم. بر همین اساس، از اصل قدیمی انگلیسی یعنی "تفرقه بینداز و حکومت کن" بهره گرفتیم یعنی به این نتیجه رسیدیم که باید برضد شیعه منظم و مستحکم از رویکرد تفرقه افکنی استفاده کنیم. برهمین اساس تصمیم گرفته شد که شایعه کافر بودن شیعیان گسترش پیدا کند و با تبلیغات منفی برضد این گروه، تشیع از دیگر جوامع اسلامی جدا شود. تصمیم گرفته شد که مطالب نفرت انگیز برضد شیعیان نوشته شود و افرادی برای این کار اجیر شوند. یکی دیگر از تصمیمات اتخاذ شده این بود که افراد کم سواد و بی سواد برضد شیعه تقویت شوند. تصمیم دیگر، ایجاد و تقویت یک جبهه تمام عیار برای مقابله با مرجعیت شیعه بود تا با عنوان ستون پنجم چهره شیعیان را مخدوش و در واقع مسخ کند. در برنامه ریزی های سازمان سیا قرار شد شیعیان به عنوان گروهی جاهل و خشونت طلب معرفی شوند که در میان توده های مردم مشکل آفرینی می کنند. مبالغی برای از هم پاشیدن جریانهای شیعی اختصاص یافت. افرادی اجیر شدند تا به گونه ای سخن بگویند که شیعه دینی غیرمنطقی جلوه داده شود.
براساس گفته های مایکل برانت، سازمان سیا 900 میلیون دلار برای سازماندهی جریان های تخریب و نابودی تشیع اختصاص داده بود. گفتنی است این سازمان در اقدامی هدفمند به فیلتر کردن مطالب بیان شده از سوی این کارشناس سابق خود مبادرت کرد ، به طوری که یافتن مطالب مصاحبه وی در شبکه جهانی اینترنت که غرب مدعی جریان آزاد اطلاعات در آن است، بسیار دشوار می نمایاند و با جستجوهای گسترده و سنجیده در این خصوص تنها می توان مطالبی را به صورت پراکنده یافت. بخشهایی از این مصاحبه که از منابع مختلف در اینترنت جمع اوری شده به قرار ذیل است. مایکل برانت می گوید:
"... پروژه شیعه ستیزی در سازمان CIA با اختصاص 40 میلیون دلار آغاز شد. در گردهمایی بزرگ مقامات این سازمان تصویب شد که برای مطالعه مذهب تشیع در اسلام و برنامه ریزی برای هدف قرار دادن آن، گروهی ویژه با عنوان دفترشیعه شناسی در این سازمان آغاز به کار کند و برای شروع کار این دفتر 40 میلیون دلار اختصاص یافت..."
دکتر مایکل برانت در بخش دیگری از اظهارات خود تصریح می کند:
"...پیروزی انقلاب ایران در سال 1979 به منزله زمین لرزه ای در مسیر تلاش های سازمانCIA بود که این طرح بلند مدت این سازمان که از سالها پیش آغاز شده بود و هدف نهایی آن تسلط برکشورهای اسلامی بود را از هم پاشید. غرب می خواست بر جهان اسلام حاکمیت پیدا کند و ارزشهای مدنظر خود را بر این کشورها تحمیل نماید. در ابتدای امر تصور می شد که انقلاب ایران بخاطر سرکوبگری های شاه است. ظاهراً افراد و شخصیت های مذهبی و دینی ایران یعنی علما از این وضعیت به نفع خود بهره برداری می کردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، نفرت از غرب در کشورهای مختلف از قبیل لبنان و پاکستان افزایش یافت و شیعه قوی تر شد. انقلاب سال 1979ضربه های اساسی به خط مشی مورد نظر امریکا برای حاکمیت بر کشورهای اسلامی وارد کرد. بعد از از ناکامی غرب در چند سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، برای کنترل این انقلاب و رشد فزاینده بیداری اسلامی و گسترش دامنه نفرت از غرب و ظهور اثرات جوش و خروش انقلابی در شیعیان کشورهای مختلف بویژه عراق، لبنان، کویت، بحرین و پاکستان، مقامات بلندپایه CIA دورهم جمع شدند. در سال 1983 کنفرانسی تشکیل شد که در آن مقامات بلندپایهCIA شرکت داشتند. در این جلسات، نماینده دستگاه اطلاعات مخفی انگلیس مشهور به "ام آی 6" (MI6) نیز حضور داشت زیرا انگلیس تجربه زیادی در مطالعه برروی کشورهای اسلامی دارد. در این نشست ها بود که شرکت کنندگان به این نتیجه رسیدند انقلاب ایران فقط نتیجه طبیعی سیاست های شاه نبود بلکه واقعیتهای پشت پرده دیگری نیز مطرح است که همان جایگاه مرجعیت شیعی و شهادت (امام) حسین است..."
مایکل برانت در این مصاحبه مراحل مختلف اجرای طرح سازمان سیا برای نابودی تشیع را در 3 مرحله "جمع آوری اطلاعات"، "اهداف کوتاه مدت" و "اهداف بلند مدت" توصیف می کند.
در مرحله اول که جمع آوری اطلاعات بود، پژوهشگرانی به کشورهای مختلف جهان برای جمع آوری اطلاعات فرستاده شدند. 6 نفر از این افراد به پاکستان رفتند. (نام این افراد در اصل مقاله ذکر شده است اما در جستجوهای اینترنتی بخاطر فیلترینگ سازمان سیا امکان یافتن اسامی همه این افراد وجود نداشت). از جمله این افراد دکتر "ساموئل" در پاکستان بود. وی در خصوص عزاداری های شیعیان در پاکستان تحقیق می کرد. وی مدرک دکترای خود را نیز در همین زمینه اخذ کرده است. یک خانم ژاپنی به نام "نکومه" هم در کویته پاکستان درباره قوم هزاره و شیعیان این خطه تحقیقات مفصلی انجام داد و رساله دکترای خود را نیز در همین حوزه ارائه کرد. دکتر "شومی وِیل" (Whale) تحقیقاتی در کراچی پاکستان انجام داد و رساله دکترای خود را نیز در همین زمینه تکمیل کرد. وی برای انجام این تحقیق در خانه یکی از شیعیان در مناطق شیعه نشین کراچی اقامت گزید.
در تحقیقات اولیه سؤالات اساسی ذیل با هدف تهیه نقشه جامع شیعیان جهان مطرح بود:
الف) شیعیان در چه نقاطی از جهان ساکن هستند و میزان تراکم جمعیتی آنها در نقاط مختلف چقدر است؟
ب) وضعیت اجتماعی و اقتصادی شیعیان چگونه است و چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد؟
ج) با چه شیوه هایی می توان منازعات داخلی و اختلافهای موجود میان شیعیان را تشدید کرد؟
د) چگونه می توان به اختلافات موجود میان دو فرقه اساسی اسلام یعنی تشیع و تسنن دامن زد و آن را تقویت کرد؟
ه ) چرا سنی ها از شیعیان می ترسند؟
در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: اهداف کوتاه مدت با تبلیغات برضد تشیع، راه اندازی آشوب و ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی آغاز شد. هدف از این تفرقه افکنی این بود که اکثریت سنی با اقلیت شیعه درگیر شود تا توجه آنها از امریکا منحرف شود.
مرحله سوم و اهداف بلند مدت نیز پایان کار تشیع بر اساس اهداف دراز مدت بود.
پس از جمع آوری اطلاعات و تحقیقات میدانی درباره شیعیان جهان در کشورهای مختلف، نتایج زیر به دست آمد:
مرجعیت شیعی قدرت واقعی مکتب شیعه جعفری است که از تشیع در همه شرایط به هر قیمتی که باشد پاسداری می کند. مراجع شیعه در اعتقاد به اصول و باورهای خود بسیار قوی هستند. در طول تاریخ تشیع، مراجع هرگز با حاکمانی که به فرامین اسلامی عمل نمی کنند، بیعیت نکرده اند. فتوای آیت الله شیرازی مانع از ورود انگلیس به ایران شد. در عراق نیز بزرگترین مرکز تعلیم آموزه های اسلامی برای مکتب شیعه جعفری در نجف است. صدام حسین تلاش کرد تا حوزه علمیه نجف را با رشوه بخرد و کنترل کند اما نتوانست این کار را انجام بدهد، در نهایت تصمیم گرفت این حوزه را تعطیل کند. حوزه علمیه قم نیروی اصلی حرکت گسترده مردمی ایران بود که به سرنگونی شاه منجر شد. مرجعیت شیعه با امریکای ابرقدرت، به زورآزمایی پرداخت و دربرابر آن قد علم کرد. در لبنان نیز آیت الله موسی صدر نیروهای نظامی امریکا، فرانسه و انگلیس را وادار کرد، از این کشور عقب نشینی کنند و خارج شوند. از زمانی که اسرائیل موجودیت پیدا کرد، آیت الله موسی صدر بزرگترین تهدید برای اسرائیل بود. در حال حاضر نیز حزب الله این مانع بزرگ در برابر اسرائیل است.
مایکل برانت در ادامه تصریح کرد: پس از گفتگوها و بررسی های گسترده این نتیجه حاصل شد که رویارویی مستقیم با شیعیان بجای اینکه موفقیت آمیز داشته باشد، زیانبار است و به همین خاطر باید به اقدامات پشت پرده و اجرای اصل انگلیسی تفرقه افکنی متوسل شد.
این مقام سابق سیا در ادامه، برنامه های سازمان جاسوسی و اطلاعات امریکا را برای براندازی تشیع به شرح ذیل بیان می کند:
1- بهره گیری از کسانی که برضد شیعه نگرشهای تعصبی دارند و با آن خصومت دارند.
2- حمایت و ستودن افراد فوق به منظور تقویت آنها در جریان سازی برضد شیعیان.
3- استفاده از تبلیغات منفی برضد شیعیان برای منزوی کردن آنها در جهان اسلام.
4- انتشار مطالبی که ترویج کننده خصومت با شیعیان است.
5- به موازات افزایش شمار افراد متعصب مذکور، باید از آنها به عنوان حربه ای برضد شیعیان استفاده شود. طالبان و سپاه صحابه از جمله این گروهها هستند.
ترویج اطلاعات غلط علیه علمای شیعی. این اقدام سبب باز شدن باب دیگری برای توطئه می شود. بدین ترتیب ستون پنجمی در میان شیعیان ایجاد می شود تا محبوبیت مراجع شیعی در میان شیعیان از بین برود و شیعیان از علمای خود متنفر شوند. باید چهره تشیع منسوخ شود
مایکل برانت در بخش دیگری از این گفتگو به اهمیت موضوع عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) و عاشورا در تعالیم شیعی پرداخته است.
به گفته این مقام سابق سازمان سیا، عزادارای برای امام حسین سبب می شود احساسات شیعیان به شدت تحریک شود. شیعیان گردهم جمع می شوند تا یاد (امام) حسین را گرامی بدارند و به یاد واقعه کربلا باشند. در این تجمع یک نفر درباره این فاجعه سخنرانی می کند و چهره ای روشن از واقعه کربلا ارائه می کند. در این مراسم، همه مردم اعم از پیر و جوان برای (امام) حسین و خاندان وی عزاداری و گریه می کنند. سخنران این مراسم و کسانی که در این مراسم حضور پیدا می کنند، اهمیت خاصی دارند و باید به آنها توجه شود. بخاطر همین تجمع و سخنرانی، احساسات شیعیان به گونه ای تحریک می شود که آنها آماده می شوند تا برای دفاع از حق و راستی بر ضد ناراستی و بدی قیام کنند حتی اگر این اقدام به بهای از دست رفتن زندگی شان تمام شود. بنابراین، باید میلیاردها دلار هزینه شود تا نه تنها این سخنرانان بلکه توده های شیعی ربوده شوند(!)
مایکل برانت در ادامه می گوید که در این راستا طرح های ذیل مطرح شد:
"...1) در وهله نخست باید شیعیانی که مادیگراتر هستند و عقایدشان ضعیفتر است، شناسایی شوند. این افراد باید کسانی باشند که تاحدودی مشهور باشند و بتوان از آنها به عنوان منبع مورد رجوع استفاده کرد.از این افرادبرای تأثیرگذاری در شیعیان استفاده می شود.
2) شناسایی و حمایت از سخنران و نوحه سرایانی که اطلاعات درستی درباره عاشورا و اسلام شیعی ندارند.
3) جستجو برای یافتن و شناسایی شیعیانی که به کمکهای مالی یا مادی نیاز دارند و استفاده از آنها برای مبارزه با مذهب تشیع به منظور تضعیف پایه های تشیع و انداختن تقصیر این کار به گردن علما و مراجع شیعی.
4)ترویج شیوه هایی در عزاداری برای (امام) حسین که با عقاید واقعی شیعی منطبق نیست و ترویج شیوه های جدید عزاداری که برضد آموزه های شیعی است.
5) باید عزاداری های شیعیان به گونه ای مطرح شود که تصور شود شیعیان افرادی جاهل و خشونت طلب هستند که می خواهند میان توده های مردم ناآرامی و هرج و مرج بوجود بیاورند.
6) مبالغ هنگفتی برای حمایت از این جریانها هزینه شود و از سخنران هایی حمایت شود که به گونه ای سخن می گویند که شیعیان را افرادی غیرمنطقی جلوه می دهند. با این اقدامات، تشیع مبتنی بر صورت مکتب فکری منطقی، به گونه ای مطرح می شود که فاقد منطق و خرافاتی است. این اقدامات سبب می شود میان شیعیان ناآرامی و هرج و مرج بوجود بیاید و شیعه از درون خالی شود.
7) در نهایت با اقدامی ضعیف به شیعیان حمله شود..."
این مقام سابق سازمان سیا در بخش دیگری از اظهاراتش به کارهای فکری برضد جریان تشیع می پردازد و تصریح می کند که برای نیل به این اهداف باید اقدامات ذیل صورت پذیرد.
1- تحقیق و جمع آوری اطلاعات برضد علمای شیعه و ارائه این اطلاعات به نویسندگان ناشناس.
2- هزینه کردن مبالغ هنگفتی برای تبلیغ این اطلاعات انحرافی.
3- ترویج مطالب (خرافی و تحریفی) میان مردم و سخنرانان مذکور
در این راستا، در مرحله نهایی اقدامات برضد شیعیان، ضربه نهایی برای نابودی تشیع وارد می شود که از هم پاشیدن قدرت مرکزی آن یعنی مرجعیت است که شیعیان فتاوای خود را از آن می گیرند. بدین ترتیب، قدرت علمای اسلامی که می توانند برضد حاکمان غیرمتعهد به اسلام قیام کنند، تضعیف می شود و شیعیان خودشان قدرت علمای اسلامی را نابود می کنند.
در بخشی از این مصاحبه تصریح شده است برای انجام این ماموریتهای محرمانه، مبالغ حاصل از قاچاق مواد مخدر در کلمبیا و افغانستان در نظر گرفته شد.
دکتر مایکل برانت در انتهای این مصاحبه افشاگرانه می افزاید بخشی از این برنامه ها اجرا شده و برنامه های دیگری باقیمانده است که باید در آینده عملیاتی شود.
به نظر می آید چنین برنامه و طرح منسجم و سیستماتیکی که صدها میلیون دلار برایش هزینه و سرمایه پیش بینی شده است (و چنین میزان هزینه و سرمایه ای در مجموعه بودجه های محرمانه سازمان CIA بی سابقه می نمایاند) ، نشان از قدرت نفوذ و تاثیر حماسه جاودان عاشورای حسینی پس از گذشت قریب به 1400 سال در میان توده ها و ملت های آزادیخواه و عدالت طلب دارد. و چنین نیروی عظیم معنوی که در این حد و اندازه شگرف ، غرب صلیبی / صهیونی را آشفته و هراسان ساخته است ، قطعا از مایه های فوق العاده و حیرت آوری برای قرار گرفتن در قاب تصویر و تاثیر گذاری هنری را داراست. اگرچه هیچگاه هیچ قاب و چارچوب هنری نخواهد توانست ، عمق این حماسه را به تصویر بکشد اما می تواند حداقل جرعه ای از آن اقیانوس بی پایان عشق و ایثار را نمایش دهد.
در دورانی که بسیاری از اسطوره های خیالی و جعلی برپرده سینما می تواند ، میلیونها ذهن و فکر را مسحور خود گردانده و تفکرات مخرب صهیونی را به افکار عمومی دنیا ، القاء نماید ، حتی تابش شعاعی هرچند باریک از حقیقت خورشید تاریخ افروز بشریت که خونش در صحرای تفتیده کربلا به تمامی دشت های انسانیت جاری گشت ، می تواند تمامی آن جادوهای خیالی را بسوزاند و واقعیت را به چشمان نابینای ره گم کردگان ، بنمایاند.
این تاثیر را می توان از نتیجه تلاش معدودی از فیلمسازان متعهد در قالب نمایش برخی فیلم ها و سریال های دینی و تاریخی در دیگر کشورها و سرزمین ها و شیفتگی مردم آن دیارها به بارقه هایی از حقایق الهی که در این آثار نمایانده می شوند ، دریافت.
پس چگونه است ، درحالی که حماسه سرور آزادگان و سالار شهیدان ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ، پس از گذر 1400 سال ، هر زمان شعله ورتر از قبل ، جان های شیفتگانش را می سوزاند ،انقلابیون و مبارزان آزادیخواه را شگفت زده و مفتون خویش ساخته و سران و اذناب نیروهای شیطانی را مضطرب و وحشت زده می کند ، سینمای ما ایرانیان به عنوان ملتی که بیش از سایر ملل ، ادعای پیروی از حسین بن علی (ع) دارد ، در هر جشن و سوگی ، به صحرای کربلا گریز می زند و نام مبارک فرزند زهرای اطهر(س) در هر صبح و شام ، زینت بخش حرف و نقلش است ، در برابر چنین حقیقتی ، خاموش و ساکت مانده است؟
چگونه است در حالی که مردم جهان ، خسته و ملول از غوغای سرسام آور رسانه ها ، به راستی تشنه شنیدن و دیدن حقایق جهان اسلام هستند و هرزمان علیرغم فتنه های بی شمار ساحران حاکم بر دنیا ، تمایل بیشتری نسبت به این دین رهایی بخش نشان می دهند ، اما اثری در این باب از سوی فیلمسازان ایرانی ارائه نمی شود؟
اگربنابر آن حدیث معروف براین باور هستیم که حسین بن علی (ع) مصباح هدایت و سفینه نجات برای همه بشریت است ، بایستی اطمینان داشته باشیم که به خواست خدا ، بازگویی قیام و حماسه باشکوه کربلای حسینی با هرزبانی ازجمله تصویر ، تنها راه رساندن پیام عاشورا به مردم ستمدیده همه سرزمین هاست که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
اگرچه ایمان داریم که خداوند خودش حافظ و نگاهدارنده و گسترش دهنده نهضت های الهی است .