آنقدر بازی کن تا بمیری !
بازی رایانه ای چالش "نهنگ آبی" که به خودکشی دلخراش دو دختر نوجوان در اصفهان انجامید، بار دیگر جامعه ما را در مقابل تاثیر این دسته از بازی های کامپیوتری یا ویدئوگیم دچار بهت و حیرت کرد. بهت و حیرتی که نتیجه عدم توجه متولیان امر و البته خانواده های مربوطه به ابعاد دهشتناک روحی و روانی این گونه بازی ها برروی نسل جوان و نوجوان است. 11 سال پیش فیلمی ساخته و برپرده سینماهای جهان رفت به نام زنده بمان یا Still Alive که در آن گروهی از جوانان به نوعی درگیر یک بازی آنلاین کامپیوتری می شدند که براساس قصه ای که آن بازی دنبال می کرد، به ترتیب هریک به کام مرگ فرو رفته و گریزی از آن نداشتند. در همان روزها (30 آبان 1385) نقدی براین فیلم در روزنامه همشهری منتشر کردم که در 4 آذرماه همان سال در همین وبلاگ نیز درج شد با عنوان "آنقدر بازی کن تا بمیری!"
آن نقد براساس برخی بازی هایی که در آن روزها رایج شده بود و همچنین برخی اسناد منتشره به مخرب بودن بازی های فوق و بعضا بازی تا سرحد مرگ پرداخته بود. خطرناک بودن برخی از بازی های یاد شده در آن حد بود که بعضا شعارها و نوشته های روی جلد سی دی آنها، کاربرانش را به مرگ در انتهای بازی فرمی خواند. ترکیب این بازی ها با بازی های تهیه شده در ارتش آمریکا که بازیگران خود را به حضور در این ارتش و جنگ و اشغال عراق و افغانستان دعوت می کردند، ملغمه ای از مرگ و نیستی و کشتار در مجموعه این ویدئوگیم ها ایجاد می کرد که به صورت هشداری در مطلب یاد شده، مورد اشاره قرار گرفت. بی مناسبت نیست در این روزها که بازهم اذهان درگیر بازی های واقعی و مرگبار شده، نگاهی به آن مطلب بیاندازیم.
از جمله وسائل سرگرمی امروز بازی های کامپیوتری یا به قولی ویدئو گیم است که به طور عجیبی بسیاری از خانه ها و اتاق های کودکان و نوجوانان و کافی نت ها و کامپیوترهایشان را به تسخیر خود درآورده است.
بازی هایی که اغلب از آن سوی آب ها می آید و تبلیغ بی واسطه فرهنگ خشونت و تجاوز برای جهان سومی هاست. بازی هایی اکثرا با موضوعات جنگی و جنایی آن هم از نوع آمریکایی که کاراکترهایش برای تسخیر مکان ها و سرزمین های مختلف به پیش می تازند و می کشند و غارت می کنند.متاسفانه کاربران این نوع بازی ها در کشورهایی مانند کشور ما ، بی محابا سرنخ این بازی ها را توسط دسته ها و یا اهرم های کامپیوتری در اختیار می گیرند ( یا در واقع ، سرنخ و اختیار ذهن خویش را بدست آنها می سپارند؟!) و خود را در امواج آن گرفتار می کنند تا هر آنجا که طراحانش خواسته اند ، کشانده شوند. نگاهی به موضوع برخی از این بازی ها برای اثبات ادعای فوق ، جالب توجه است :
1-"سلول متلاشی شده : مامور دو جانبه ": درباره اعمال جاسوسی و ضد تروریستی (مامور مخفی سازمان امنیت ملی آمریکا در گروههای به اصطلاح تروریستی نفوذ می کند و...) ، 2- "رنگین کمان شش" : درباره جاسوسی و اقدامات علیه تروریست ها، 3-"ایندیانا جونز": برگرفته از سری فیلم های معروف با همین نام ، 4-"ابزار جنگ" : درباره عملیات نظامی جاسوسی آمریکا در سرزمین های دیگر ، 5- "برادران در ارتش" : درباره عملیات نظامی آمریکا در جنگ دو م جهانی ، 6- "فریاد وجدان" : راجع به اقدامات ارتش آمریکا بر علیه متفقین ، 7- "مدال افتخار" : درباره نبرد یک گروه کماندویی آمریکا علیه مخالفین! ، 8-"قلمرو دشمن : لرزه جنگ ها" : تصویری از نبردهای آینده ارتش آمریکا علیه دشمنان!! ، 9- "حمله به ایران" : درباره هجوم نیروهای نظامی آمریکا و اشغال ایران!!!( انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس هم در مقابل، نرم افزار یک بازی کامپیوتری را طراحی کرده که در آن امکان حمله به ناوهای آمریکایی در خلیج فارس و چگونگی بستن تنگه هرمز وجود دارد)
براستی دلیل طراحی و ساخت این تعداد انبوه بازی های جنگی چیست ؟
وب سایت بخش فارسی رادیو بی بی سی طی گزارشی در ماه سپتامبر از واشنگتن نوشت که :" آمریکا بازیهای کامپیوتری را در ارتش رواج می دهد"
در این گزارش آمده بود ارتش آمریکا به ویژه نیروی زمینی آن در سال های اخیر با مشکل کاهش تعداد افراد دواطلب خدمت روبرو بوده و حتی پرداخت 5000 دلار به شرکت های خصوصی برای ثبت نام هر سرباز نیز دردی را از کمبود سالانه 80 هزار سرباز این ارتش ، دوا نکرده است . از همین رو ارتش آمریکا ، برای جذب سربازان جدید از بازی های ویدیویی استفاده می کند.در ادامه این گزارش با تکیه به اخبار موثق از منابع نظامی آمده است :" نیروی زمینی از سال ۲۰۰۲ برای جذب سرباز به تولید و پخش رایگان بازی های کامپیوتری روی آورده است."
"کوین براون" کارشناس امور نظامی درباره این اقدام ارتش می گوید:"بازهای ویدیویی در میان نوجوانان از محبوبیت زیادی برخوردار است. میلیون ها نوجوان و جوان هر روز با این برنامه های کامپیوتری بازی می کنند. به همین خاطر ارتش تلاش می کند از طریق این بازی ها با نسل جوان ارتباط برقرار و آنها را تشویق به خدمت در ارتش آمریکا و حضور در جنگ ها کند . "
بازی ویدیویی "ارتش آمریکا" یکی از پر طرفدارترین این بازی هاست.طراحان آن می گویند که این بازی شرایط واقعی خدمت سربازان نیروی زمینی و میدان جنگ را به ویژه در عراق و افغانستان به نمایش میگذارد.در این بازی شخص به عنوان سرباز در یک پادگان نظامی تخیلی دوره آموزش های مقدماتی و تخصصی را تمام می کند، سپس به میدان جنگ اعزام شود و با دشمن فرضی می جنگد.
گروهبان" اریک ویدو" که ثبت نام داوطلبان به خدمت در ارتش را بر عهده دارد، می گوید:"این برنامه، هم جنبه سرگرمی دارد و هم نوجوانان را با ارزشها و هنجارهای نظامی آشنا می کند. هدف این بازی کامپیوتری فقط از بین بردن دشمن نیست. مقررات و قوانین رسمی جنگ بر این بازی حاکم است. بنابرین اگر سربازی این ضوابط را رعایت نکند ، نمی تواند به بازی ادامه دهد و مجازات خواهد شد."
اما برخی نگرانند که این بازی های ویدئویی نه تنها خشونت را ترویج می کند بلکه همچنین بر جوانب منفی جنگ مانند قتل غیرنظامیان بی گناه و مشکلات جسمی و روحی سربازان، پرده می افکند. به نظر "کوین براون" یک چنین وسایل تبلیغاتی در بلندمدت به نفع ارتش آمریکا نیست:"این سربازان سرانجام از عراق و افغانسان باز خواهند گشت و واقعیت را درباره سختی ها و ماهیت جنگ به سایر جوانان خواهند گفت. آنها خواهند گفت که جنگ با بازی کامپیوتری فرق دارد و در آن افراد اعضای بدن و حتی جان خود را از دست می دهند."
متاسفانه ما هم در این سوی آب ها تقریبا کودکان و نوجوانان خود را در مقابل این هجوم بازی های بیگانه ، بی دفاع گذارده ایم. همچنانکه فیلم "زنده بمان" ساخته "ویلیام برنت بل" و محصول 2006 آمریکا ، در باره همین جوانان بی دفاع در خود آمریکاست . بی دفاع در برابر بازی هایی که از منابع مشکوک وارد بازار شده و ناگهان (بدون آنکه منبع تهیه و توزیعش مشخص باشد) در سطح وسیعی عرضه می شود. داستان فیلم درباره گروهی از جوانان است که به قول معروف خوره بازی های کامپیوتری هستند . آنها درگیر بازی مشکوکی به نام "زنده بمان"می شوند که در جریان آن ، کاراکتر درون بازی هرکدام که طی درگیری ها کشته می شود ، خود آن شخص نیز در عالم واقع به همان شکلی که داخل بازی به قتل رسیده بود ، می میرد. این بازی کاملا شبیه بازی هایی است که به طور معمول و در گوشه و کنار ، همه روزه مشاهده می کنیم که عده ای از بچه ها و نوجوانان و جوانان مشغول سر و کله زدن با آن هستند و به اصطلاح اوقات خود را با آنها سپری می نمایند. اما بازی آرام آرام قربانی های خود را می گیرد . پس از انجام 3 قتل که دامنه اش به کاراگاههای دیرباور پلیس هم کشیده می شود ، بقیه به فکر کشف راز ماجرا می افتند و درمی یابند که قضیه از کشته شدن کنتسی در قرن 17 آب می خورد و این کنتس که مانند پدر هملت ، به ناحق و ناگهانی در اثر یک خیانت به قتل رسیده ، حالا در صدد انتقام است. بالاخره در کشاکشی نفس گیر ، 3 تن از جوانان فوق به خانه ای می رسند که بر بقایای قصر آن کنتس بنا شده و گورستان قدیمی آن نیز به نحو غریبی در زمین پشتی آن خانه مخفی گردیده است . سرانجام آنها با جسد فاسد نشده کنتس مواجه می شوند و مانند جسد دراکولا ، او را با وسائل مخصوصی نابود می کنند. اما فردای آن روز در تمام فروشگاههای بازی های کامپیوتری ، بازی "زنده بمان" در سطح وسیعی توزیع می گردد!!
به قتل رسیدن بازیگران بازی "زنده بمان" در فیلم مزبور شاید کنایه از کشته شدن روحی و ذهنی کاربران اینگونه بازی ها در جریان آن باشد. روانشناسان براین باورند که استفاده کنندگان از بازی ها کامپیوتری ، در جریان بازی به طور کامل روح و ذهن خویش را در اختیار دنیای مجازی آن قرار می دهند و با واقع شدن هر عملی در آن دنیا ، گویا خود آن را در حقیقت تجربه می کنند. از همین رو کشته شدن بازیگران" زنده بمان" با همان شیوه ای که در بازی به وفوع می پیونددد ، در واقع تمهید هوشمندانه ای است که "ویلیام برنت بل" همراه فیلمنامه نویس همکارش یعنی" متیو پیترمن" برای ملموس تر کردن فیلم "زنده بمان" اندیشیده اند. سازندگان فیلم اگرچه در اجرای بسیاری از عناصر سینمای وحشت از فیلم هایی همچون "جیغ" ، "طالع نحس" ، "مقصد نهایی" ، " افسانه های شهری" و"می دانم تابستان گذشته چه کردی" بهره جسته اند اما در به کارگیری سوژه ای نو متناسب با نیازهای سینما و نسل امروز ، درایت و بدعت قابل توجهی نشان داده اند. گویا آنها به خوبی سندرم ویدئو گیم را در عصر امروز درک کرده اند که مرگ استفاده کنندگانش را آنچنان فجیع و دلخراش به تصویر کشیده اند و یا صاحب آن فروشگاه بازی های کامپیوتری را با چهره ای مسخ شده ، نشان داده اند .
سازندگان فیلم الینه شدن بخشی از آدم های جامعه امروز در سرگرمی های ظاهرا بی خطر و در واقع مخوفی همچون "زنده بمان" را به خوبی در کادر دوربین قرار داده اند. که مثلا آن مسئول اداره جوان اول فیلم ، همه جریمه و تنبیه دیرکرد 100 ساعته وی در بخش خود را با یک بازی کامپیوتری معامله می کند ، بازی که به مرگش منتهی می شود. کسی باور نمی کند که یک ویدئوگیم ، اینچنین بازیکن هایش را به قربانگاه ببرد ، حتی پلیس آن را یک شوخیبچه گانه به حساب می آورد ولی آنگاه که دامن خودش را هم می گیرد ، دیگر رهایی از خطر غیر ممکن است.
شاید آن جوانان آمریکایی هم که با بازی" ارتش آمریکا" فریب خورده و راهی میادین جنگ در عراق یا افغانستان شدند و جز جنازه هایشان به میهن بازنگشت ، همین گونه بازی کامپیوتری فوق را فقط یک شوخی و سرگرمی پنداشته بودند ، در حالی که هشدارها داده شده بود. مثل شعارهای این فیلم و ویدئو گیم هم نام آن که در پوسترهای تبلیغاتی اش هم آمده :" این یک بازی مرگ و زندگی است ..." ،" اگر بازی کنید ، هرگز نور روز را نخواهید دید" ، "شما در این بازی می میرید ، شما برای حقیقت می میرید" ، بازی کن تا بمیری" ، "تنها چیزی که در این بازی از دست می دهید ، زندگیتان است "
به نظر می آید حالا برای شما که اهل بازی های کامپیوتری و به قول خودتان ویدئو گیم هستید ، بهتر است از این پس هشدارهایی مانند جملات فوق را جدی بگیرید!