Quantcast
Channel: مستغاثی دات کام
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1209

به بهانه فیلم اسنودن

$
0
0

 

همه ما زیر نظر هستیم ...

 

ادوارد اسنودن؛ کارشناس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا CIA :

"... همین‌قدر بگویم که هرچه می‌خری، هر تلفنی که می‌زنی، با هرکه دوست می‌شوی، به هر سایتی سر می‌زنی، هر عنوانی که برای نامه‌ات انتخاب می‌کنی و ... همه دست سیستمی است که دسترسی‌اش بی‌حد وحساب است، اما امانت‌داری‌اش خیر ...."

 

وقتی در دی ماه 1389 ، قسمت سیزدهم از سری چهارم مجموعه مستند "راز آرماگدون" یعنی "راز آرماگدون 4- پروژه اشباح" تحت عنوان "جنگ سرد دیجیتال" از تلویزیون پخش می شد و برای اولین بار از طریق رسانه ملی ، مسئله "Brain Land" مطرح شد، یعنی مرکزی در آمریکا که تمامی ارتباطات اینترنتی از جمله ای میل ها و چت ها و فوروم ها و تماس های تلفنی و ... را درسطح دنیا کنترل می کند و همه اطلاعات هویتی و ارتباطی و شبکه های دوستی و فامیلی و ... تک تک افراد در پرونده های جداگانه ای ثبت و ضبط شده تا برای طراحی و اجرای برنامه های رسانه ای مورد تحلیل قرار گرفته و در عین حال به عنوان اهرم های فشار شخصی مورد بهره برداری های سیاسی و نظامی قرار گیرد، برخی از شکاکان و افراد کم اطلاع و همچنین رسانه های شبه روشنفکری و زنجیره ای و اعوان و انصارشان، چنین افشاگری هایی را به سخره گرفته و همپای رسانه ها و شبکه های خارجی آن را ناشی از نوعی توهم توطئه شدید دانستند!

در بخشی از آن برنامه با اسناد وتصاویر مستند، به ماشین های جاسوسی در فضای اینترنت اشاره شده بود که :

"... توسط سرویس های اطلاعاتی آمریکا برای کنترل تمامی ای میل هایی که در سرتاسر جهان از طریق اینترنت رد و بدل می گردد، به کار گرفته می شود و ..."

و توضیح داده شد که :

"... بر اساس قوانینی که دولت آمریکا وضع نموده،  مدیریت شبکه های اینترنتی مجاز است تا تمامی اطلاعاتی را که در شبکه جهانی رد و بدل می شود کنترل کرده و از آن ها استفاده لازم را به عمل آورد. بنابراین دیگر جای تعجب نیست که از طریق رسانه ها بشنویم:" در هر سال حدود 24 میلیارد دلار در اثرجاسوسی های اقتصادی نصیب دولت آمریکا می شود."همچنین طبیعی به نظرمی رسد، دولت آمریکا که خود را حافظ امنیت جهانی می داند، برای حفظ امنیت دو دنیای مجازی و حقیقی، اطلاعات مورد نیازش را با این توجیه از شبکه های اینترنتی بدست آورد..."

در همان برنامه، فیلم های محرمانه ای از برخی کاربران فیس بوک و توییتر نمایش داده شد که چگونه متوجه شدند از طریق صاحبان این شرکت ها برای دولت های غربی جاسوسی می کردند و افشاگری تکان دهنده یک نشریه یهودی/فرانسوی به نام "لوماگازین دی یسراییل" در اکتبر 2009 از پشت پرده سایت فیس بوک ثابت می کرد این سایت توسط دستگاه جاسوسی موساد و CIA با هدف جاسوسی در کشورهای هدف راه اندازی شده است. روزنامه یهودی فوق با انتشار اسنادی فاش کرده بود که فیس بوک یک سایت استخباراتی اسراییلی است که برای جذب مزدور و جاسوس به نفع اسراییل ماموریت دارد.

در همان قسمت 13 از مجموعه مستند "راز آرماگدون 4 – پروژه اشباح" در این باره آمده بود که:

"...گزارش مزبور، میزان دست داشتن حکومت اسراییل در اداره فیس بوک را فاش کرد تا جایی که سفیر اسراییل در پاریس این مجله یهودی فرانسوی را متهم به " افشای اسراری کرد که نباید آنها را برای دشمن فاش می کرد". "لوما گازین دی یسراییل" این اقدام حکومت اسراییل را "جاسوسی اینترنتی" توصیف کرد."

موضع گیری صریح "مارک زاکر برگ" (موسس و مدیر فیس بوک) در همان زمان علیه برنامه فوق که در وب سایت شخصی اش نیز درج شد، نشان از "درست به هدف زدن" مجموعه مستند "راز آرماگدون" داشت.

در آن روزها اسناد دیگری هم منتشر شد و در سخنرانی های مختلف از جمله برخی جلسات درس و سخنرانی نگارنده نیز مطرح گردید که شبکه ای در سرویس امنیت ملی آمریکا NSA به نام "اشلون"، تمامی ارتباطات اینترنتی دنیا را همچون مغز یک شبکه عصبی، دریافت و تحلیل کرده و طرح و دستورات لازم را به اجرا در می آورد.

"اشلون" واژه‌ای توصیف شد که معمولا برای اشاره به یک سیستم جاسوسی جهانی (تأسیس در سال 1947) به کار می رود که سازمان‌های اطلاعاتی پنج کشور آمریکا، انگلستان، کانادا، استرالیا و نیوزیلند در آن نقش داشته و هم‌‌اکنون توسط آژانس امنیت ملی آمریکا NSA هدایت می‌شود.

"اشلون" مقادیر عظیم تماس‌های تلفنی، پیام‌های ایمیل، دانلودهای اینترنتی، ارتباطات ماهواره‌ای و غیره را جمع‌آوری کرده، سپس اطلاعات مورد نظر را از طریق برنامه‌های اطلاعاتی تصفیه می‌کند. گفته شد که بنا بر گزارش‌ها "اشلون"، در حدود 90 درصد از ترافیک اینترنتی را وارسی می‌کند.

همچنین از اسناد یاد شده  نقل شد که :

کارشناسان سایبرنتیک، مفهوم دقیق تر اینترنت و شباهت آن با شبکه عصبی بدن را اینگونه توضیح می دهند :

"...وقتی شما یک ایمیل ارسال می‌کنید تا در اتاق کناری به دست همکارتان برسد، همانند سلولی که پیام عصبی را صادر می‌کند، پیام به مغز می‌رود و بازمی‌گردد تا به سلول کناری برسد ، پیام های اینترنتی نیز پیش از رسیدن به نقطه موردنظر شما ، ابتدا به مرکز NSA رفته و پردازش می شود...یا وقتی از "فینگر پرینت"‌ لپ‌تاپ برای اولین بار استفاده می‌کنید، اثر انگشت شما در همان مرکز ثبت می‌شود و برای شما پرونده‌ای تشکیل می‌دهند و یا برای اولین‌بار که به وب‌کم خیره می‌شوید مردمک چشم شما را اسکن می‌کنند و این اطلاعات به پرونده شما ضمیمه می‌شود!"

NSA در واقع "برین‌لند" Brain Land یا همان مغز متفکر است و ما همان سلول‌های متصل به مغزی هستیم که هر حرکت ما را تحت کنترل قرار می دهد. براساس مدارک افشاء شده،NSA  به طور روزانه سه میلیارد پیام را در مرکز کامپیوتری خود پردازش می‌کند.  مدیر این آژانس، به هنگام یکی از معدود مصاحبه‌هایش با مطبوعات، اعلام کرد که باید هر سه ساعت، اطلاعاتی معادل کل کتابخانه کنگره آمریکا را اداره نماید ".

 

حقایق فوق که در آن زمان از سوی ما به عنوان سازندگان مجموعه "راز آرماگدون" مطرح شد، بدون پایه مستند و ذهنی نبود. چند سخنرانی روشنگرانه کارشناسان این حوزه و همچنین انتشار برخی اسناد خصوصا پس از قضایای فتنه 88، ما را به این سمت و سو سوق داده بود که برای ساخت مستندی که در دست تولید داشتیم و قسمتی از آن به مسائل اینترنتی و سایبری اختصاص داشت، به مسئله شنودهای اینترنتی هم بپردازیم. علاوه براینکه در آن زمان گفته شده بود در جریان دستگیری برخی فتنه گران، از میان دانشجویانی و ایرانیانی که برای شرکت در فتنه یاد شده خصوصا از انگلیس به ایران آمده بودند (که در آن ایام تعدادشان هم کم نبود)، بعضا اعتراف کردند که طی روزهای قبل از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، "اسکاتلند یارد" (پلیس امنیتی لندن)  آنها را احضار نموده و پرونده ای از تمامی ارتباطات و رفت و آمدها و عکس ها و دوستانشان و روابط غیر اخلاقی و عکس های آنچنانی و مستهجن شان در مقابل آنها باز کرده و تهدید نمودند که عکس ها و تصاویر مربوطه را در فضای وب منتشر خواهند کرد. پس از مدتی باز از طرف منابع فوق تماس گرفته شده که اگر به ایران رفته و در جریان آشوب های پس از انتخابات شرکت کنند، قضیه انتشار عکس ها و تصاویر منتفی خواهد شد! یعنی عملا از شنودهای اینترنتی به عوان اهرم فشار برای اهداف سیاسی و اطلاعاتی بهره گرفته اند.

اینک فیلم "اسنودن" ساخته الیور استون که براساس کتاب "دوران اختاپوس" نوشته آناتولی کوچرانا (وکیل روس "ادوارد اسنودن"، مامور CIA که به افشای همین شنودهای اینترنتی از سوی سرویس های جاسوسی غرب پرداخته و سپس به روسیه پناهنده شد)  و همچنین کتاب "پرونده های اسنودن، پشت پرده تحت تقیب ترین فرد جهان" نوشته لوک هاردینگ (نویسنده نشریه گاردین) ساخته شده، در واقع به همان مطالبی می پردازد که 6 سال قبل در قسمت سیزدهم از مجموعه "راز آرماگدون 4 – پروژه اشباح" نشان داده شد و قبل و بعد از آن هم در تحقیقات و سخنرانی ها و نوشته ها برخی محققان و پژوهش گران آمده بود. اگرچه دو سال پیش هم مستند "شهروند چهارم" که جایزه اسکار بهترین مستند بلند سال را دریافت کرد، تقریبا همین مطالب را بیان کرده بود. مستندی ساخته "لارا پویتراس" (که در فیلم "اسنودن" نقشش را ملیسا لئو بازی می کند) یعنی همان مستند سازی که برای اولین بار همراه "گلن گرین والد" (نویسنده و خبرنگار گاردین)، افشاگری های "ادوارد اسنودن" را در هتل "میرا" هنگ کنگ شنید و ضبط کرد و سپس از همان جا برای نشریات مختلف ارسال نمود.

فیلم "اسنودن" با صحنه ای شروع می شود که در فیلم مستند "شهروند چهارم" نیز از سوی "اسنودن" بیان شد، یعنی لحظه دیدار "اسنودن" با "لارا پویتراس" و "گلن گرین والد" در هتل "میرا" و و آن مکعب روبیک که در دستان اسنودن می چرخد و جملاتی که به عنوان عبارات رمز رد و بدل می شود (که در مستند "شهروند چهارم" درباره ساعت سالن هتل است و در فیلم "اسنودن" درباره سالن غذا خوری).

بقیه فیلم تقریبا همان موضوعاتی است که پیش از این در افشاگری های اسنودن خوانده بودیم و در مستند "شهروند چهارم" هم روایت شده بود به علاوه خاطرات اسنودن که از کتاب های "آناتولی کوچرانا" و "لوک هاردینگ" بیرون آمده و البته برخی لحظات داستانی و نمایشی.

اساس ساختار روایی فیلم "اسنودن" برمحور فلاش بک های متعدد قرار دارد؛ از زمان حال و اتاق محل مصاحبه با اسنودن در هتل "میرا" هنگ کنگ به زمان های قبل و آنچه در واقع اسنودن نقل می کند ؛ به زمانی که برای امتحان دادن و استخدام در اداه اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) رفته و هوش و استعداد درخشانی از خود نشان می دهد (در صحنه ای که برای طراحی یک برنامه جاسوسی، لحظاتی بیش وقت نبرده و با فاصله بسیاری از همه پیشی می گیرد) تا زمانی که برنامه جاسوسی "Epic Shelter" (پناهگاه اسطوره ای( را برای نفوذ در زیر ساخت های افتصادی کشورهای مختلف با به خدمت گرفتن کامپیوترهای کنترل کننده (PLC) طراحی و اجرا می کند و تا زمانی که با یکی از مهمترین برنامه های جاسوسی تاریخ تحت عنوان X Key Score"" به عنوان یک موتور جستجو می تواند تمامی ای میل های رد و بدل شده، تماس ها و پیام های اینترنتی در شبکه های مختلف اجتماعی، ارتباطات تلفنی و موبایلی در دنیا را دریافت، طبقه بندی کرده و آنالیز و تحلیل نماید.

در این بین روابط او با نامزدش، مهاجرت به هاوایی، درگیری با روسایش و چگونگی انتقال اطلاعات از کامپیوترهای مرکز سازمان CIA در هاوایی (در یکی از آماتوری ترین صحنه پردازی های فیلم های الیور استون) و ... نیز به تصویر کشیده می شود.

از همین روی فیلم "اسنودن" از قواعد کاملا کلاسیک و فرمول های هالیوودی پیروی می کند. در اینجا قهرمان یعنی ادوارد اسنودن، یک جاسوس و مامور اطلاعاتی انسان دوست و متعهد به قواعد بشری  تصویر شده که به گفته خودش خارج از وظائف و ورای آسایش و راحتی خود، می خواهد بر طبق قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، کشورش را از خطر عدم پایبندی به آن قانون دور سازد. او بارها تاکید می کند که مخالف کشورش یعنی آمریکا نبوده و تنها اعتراضش به نادیده گرفتن قوانین خود ایالات متحده است. او اعتقاد دارد که فقط گروهی معدود در سرویس های اطلاعاتی این کشور، سعی در تجاوز از حقوق و اختیارات خود و ورود به خصوصی ترین حیطه های شخصی مردم جهان دارند و این انحراف باید توسط خود این سیستم اصلاح شود. (همان رویکردی که در اغلب فیلم های هالیوود درباره فساد و نابسامانی در سیستم های امنیتی ، نظامی و پلیسی آمریکا و غرب وجود دارد که اولا فساد یادشده را به کل سیستم گسترش نداده و در حد یک یا چند نفر و یا یک گروه محدود نموده و ثانیا آن فساد را توسط خود سیستم اصلاح می کنند).

برهمین اساس فیلم "اسنودن" یک فیلم ضد سیستم محسوب نشده و کاملا در جهت منافع یکی از جناح های حاکم در آمریکا قرار می گیرد. خصوصا در نوشته های پایان فیلم، تاکید می شود که هم اوباما و هم کنگره آمریکا، قانون شنود گسترده از مکالمات و ارتباطات اینترنتی مردم آمریکا را لغو کرده اند، به این مفهوم که دیگر تماس های اینترنتی و غیر آن، از سوی دستگاههای امنیتی ایالات متحده مانند NSA و  CIA شنود نخواهد شد.

اما آیا واقعا چنین بوده و هست؟ یعنی تمام آن برنامه های میلیادری Epic Shelter و X key Score متوقف شده است؟! آنچه از رسوایی یکی دو ماه پیش وب سایت Yahoo در فروش اطلاعات کاربرانش به سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا فاش شد و خود مسئولان Yahoo و برخی مقامات سابق امنیتی آمریکا نیز به آن اعتراف کردند، پاسخ منفی برای پرسش های فوق محسوب می شود.

شاید بتوان علیرغم معروفیت "الیور استون" به فیلمسازی ضد سیستم اما با نگاهی به کارنامه وی به سهولت بتوان تشخیص داد که استون در واقع سفارشی ترین فیلمساز دولتی (با مفهوم دولت در سایه) ایالات متحده محسوب شده که ظاهری مخالف خوان و عصیانگر دارد. در واقع همواره آثار او در انتقاد به یک حزب و جناح و در حمایت از حزب و جناحی دیگر در هیئت حاکمه ایالات متحده آمریکا بوده است. او تنها فیلمسازی است که درباره 3 رییس جمهوری آمریکا (کندی و نیکسون و بوش) فیلم ساخته و در برخی فیلم های دیگرش نیز آشکارا از روسای جمهوری وقت یا سابق و اسبق حمایت و تجلیل کرده است مانند همین فیلم "اسنودن" که در آن اوباما همچون یک منجی ظاهر شده که قانون ظالمانه شنود گسترده از شهروندان را لغو می کند یا در فیلم "مرکز تجارت جهانی" که جرج دبلیو بوش گویا صدای فروخفته قربانیان فاجعه است. حتی در 3 گانه معروف الیور استون درباره جنگ ویتنام ("جوخه" و "متولد چهارم جولای" و "آسمان و زمین") هیچ اعتراض و انتقادی به اصل جنگ تجاوزکارانه فوق به چشم نمی خورد و آنچه وجود دارد اعتراض به حزب جمهوری خواه برای قربانی کردن جوانان بی تجربه در آنچه باتلاق و جهنم ویتنام می خواند، است و حمایت آشکار از حزب دمکرات که خود یکی از مجرمان و آتش افروزان تجاوز به ویتنام محسوب شده است. (قهرمان فیلم "متولد چهارم جولای" یعنی  ران کوویک، آشکارا در تظاهرات حزب دمکرات شرکت می کند).

استون در مقابل آن موضع گیری دمکرات منشانه اما در دو فیلم "w" و "مرکز تجارت جهانی"، به طور صریح از ارتجاعی ترین قشرهای حزب جمهوری خواه حمایت کرده و در مجموعه مستند "داستان های ناگفته ایالات متحده" ضمن انتقادهای سطحی از برخی سیاست های آمریکا، از پرداختن به ریشه های ظلم و روش های سلطه گری آن طفره رفته و اصل نظام سرمایه داری و امپریالیستی این کشور را مشروع نشان می دهد.

حالا همین جناب الیور استون به موضوعی روی آورده که بیشتر به یک شوی تلویزیونی شبیه بوده تا یک واقعه جدی (در واقع آنچه کلیت افشاگری های اسنودن را تشکیل می داد، اغلب اطلاعات سوخته ای بود که توضیح داده شد، پیش از آن در سطوح عمیق تری توسط منابع و افراد و گروههای مختلفی افشاء شده بود) و این شوی تلویزیونی در فیلم "اسنودن" بیش از پیش خودش را نشان می دهد.

سوی دیگری که ماجرای اسنودن و افشاگری هایش را زیر علامت سوال می برد به 4 سال قبل از آنکه وی در هتل "میرا" هنگ کنگ، گزارشات به اصطلاح سری و در واقع لو رفته شنودهای گسترده آمریکا را بیان نماید بازمی گردد. در سال 2009، یک فعال و برنامه نویس اینترنتی به نام "جولین آسانژ" توسط وب سایتی به نام "ویکی لیکس"، اقدام به افشای دهها هزار برگه سند از فعالیت های غیرقانونی و جنایتکارانه آمریکا در جهان کرد که تا آن زمان به طور مستند و از منابع اطلاعاتی آمریکا درز نکرده بود. او حتی در سال 2010 اسناد شنودهای غیر قانونی سرویس های امنیتی ایالات متحده را هم افشاء کرد.

درباره جولین آسانژ نیز دو سال پیش فیلمی به نام "دولت پنجم" توسط فیلمساز معروف آمریکایی، بیل کوندون براساس کتابی تحت عنوان"درون ویکی‌لیکس: وقتی که با جولیان آسانژ و خطرناکترین وبسایت جهان گذراندم" نوشته همان لوک هاردینگ ساخته شد که یکی از کتب مرجع فیلم "اسنودن" را نوشته بود. منتها در فیلم "دولت پنجم"، جولین آسانژ، فردی عصبی و شارلاتان و بیمار نمایانده شده اما در فیلم "اسنودن"، ادوارد اسنودن همچون یک قهرمان ملی و منجی آمریکایی نمایش داده می شود!!

الیور استون در فیلم "اسنودن" از ساختار سینمایی معمول ژورنالیستی/سیاسی خود استفاده کرده و در این مسیر فرمول های رایج و سطحی هالیوود را تکرار نموده است. فرمول هایی که تماشاگر و مخاطبش را بسیار دست کم گرفته و کمترین بینش و تفکر را برایش درنظر نمی گیرد. مثلا مشاهده می کنیم که اسنودن با دم دست ترین شیوه ها و از طریق یک SD Card، مهمترین اطلاعات را از پایگاه اصلی سازمان CIA خارج می کند. درحالی که اگر کسی کمترین سر و کارش به معمولی ترین مراکز اسنادی در همین کشور خودمان افتاده باشد، متوجه شده که هیچ اطلاعاتی را نمی توان بوسیله فلاش یا SD Card کپی نمود و خارج کرد. اسنودن به همین طریق ساده انگارانه همان اطلاعات و SD Card را طی یک بازی احمقانه توسط همان مکعب روبیکش و شوخی با نگهبان از گیت های فوق امنیتی پایگاه CIA خارج می سازد !! و هنگامی که از دروازه خروجی پایگاه مذکور در حال عبور است در قالب تصویری به سوی نور شدید نشان داده می شود که مانند آدم های مشتاق موجودات فضایی فیلم "برخورد نزدیک از نوع سوم" استیون اسپیلبرگ با شکل و شمایلی خاص در نور حل می شوند.

اما با این احوال برخی صحنه های فیلم "اسنودن" لااقل برای همان آدم های شکاک و طرفدار تئوری "توهم توطئه" (که در ابتدای این مطلب مورد اشاره قرار گرفتند) بدون خاصیت نیست تا بلکه ذره ای از اعتماد مطلقشان به شبکه های سایبری و اینترنتی کاسته شده و ناگهان خود را در فضای جاسوسی و اطلاعاتی سرویس های غربی رها شده نبینند!

در صحنه ای از فیلم "اسنودن"، وقتی او برنامه اطلاعاتی Epic Shelter را طراحی و اجرا می کند، می گوید از طریق این برنامه در بسیاری از کشورهای هم پیمان آمریکا که سیستم های امنیتی را برروی کامپیوترهای کنترل کننده (PLC) زیر ساخت های صنعتی و اقتصادی شان اجرا نموده اند، به طور مطلق کلید این ساختارها را در دست گرفته و تاکید می کند که در کشوری مانند ژاپن اگر زمانی از حیطه متحدان آمریکا خارج شود، می توانند فقط با یک کلیک، کل سیستم های صنعتی و اقتصادی آن از کار انداخته و خاموش سازند.

در صحنه دیگری، ادوارد اسنودن با سیستم اطلاعاتی "X Key Score" آشنا می شود. موتور جستجویی که در یک لحظه می تواند به جای وب سایت ها و وب لاگ ها و صفحات اینترنتی، تمامی ای میل ها و اکانت های شخصی را مورد جستجو قرار داده و آنها را آنالیز و طبقه بندی نماید. مثلا با دادن دو کلمه "حمله" و "بوش"، کل پیام ها و ای میل هایی که در سراسر دنیا این دو کلمه را به کار گرفته اند، ردیف می شود.

در صحنه ای از فیلم، خود اسنودن می گوید:

"... همین‌قدر بگویم که هرچه می‌خری، هر تلفنی که می‌زنی، با هرکه دوست می‌شوی، به هر سایتی سر می‌زنی، هر عنوانی که برای نامه‌ات انتخاب می‌کنی و ... همه دست سیستمی است که دسترسی‌اش بی‌حد وحساب است، اما امانت‌داری‌اش خیر ...."

در صحنه ای دیگر که اسنودن در اتاقی مشغول توضیح کار این برنامه برای برخی همکارانش است می گوید که فی المثل این برنامه در ماه مارس بیش از 70 میلیون پیام از کاربران فرانسوی، افزون بر 500 میلیون پیام از کاربران آلمانی، 5/1 میلیارد پیام از ای میل های کاربران روسی، 2 میلیارد پیام های شخصی از کاربران برزیلی و بیش از 3 میلیارد پیام را از کاربران آمریکایی ثبت و ضبط کرده است و تاکید دارد که این حجم عظیم دریافت پیام، تنها نمی تواند به خاطر حفظ امنیت شهروندان آمریکایی و مقابله با تروریسم باشد و قطعا برای سلطه ای عمیق بر کل دنیاست.

در قسمتی دیگر از فیلم "اسنودن" قرار می شود سازمان CIA یک بازرگان پاکستانی را تحت فشار قرار دهد. آنها از طریق ای میل های این بازرگان، همه روابط شخصی وی را بیرون کشیده و متوجه می شوند دختر این بازرگان، دوست پسری دارد که مادرش به صورت غیرقانونی در آمریکا ساکن است و از همین طریق،اهرم فشار یاد شده شکل می گیرد.

کارشناس اطلاعاتی پایگاه CIA در فیلم می گوید که از طریق ای میل های شخصی یک نفر و گسترش هرمی ارتباطاتش، گاهی تا 5/2 میلیون نفر، زیر نظر اطلاعاتی گرفته می شود!

در صحنه ای دیگر شاهد هستیم که حتی از طریق "وب کم" لپ تاپ خاموش دختر همان بازرگان، اتاق شخصی و رفتارش را زیر نظر گرفته اند. از همین رو، خود اسنودن همواره مقابل دوربین لپ تاپ خود و یا نامزدش، برچسبی می زند تا نتوانند از طریق آن حتی وقتی دستگاه خاموش است، تصاویرشان را ضبط کنند.

و در صحنه ای از همان هتل "میرا" در هنگ کنگ شاهد هستیم که اسنودن حتی تلفن ثابت اتاق را قطع می کند، چرا که می گوید از طریق همین تلفن ها اگرچه گوشی آن روی تلفن بوده و قطع باشد، شنود انجام می شود.

ممکن است برخی سوال کنند و متعجب باشند که مثلا اطلاعات و خصوصیات شخصی یا عکس های آنها به چه درد سرویس های اطلاعاتی غرب می خورد.

این درحالی است که برخی یافته ها از اسناد "اسنودن و همچنین برخی اسناد افشاء شده MI6، حاکی از آن است که یکی از واحدهای سازمان اطلاعات انگلیس با حروف اختصاری "GCHQ" موسوم به "ستاد ارتباطات دولت انگلیس" توسط برنامه ای تحت عنوان "هانی پات" و با به کارگیرى تکنیک هاى مهندسى اجتماعى و با ساخت حساب هاى جعلى در شبکه هاى اجتماعى و از طریق یک سایت کوتاه سازى آدرس اینترنتى، سعى در جذب و خط دهی و انجام عملیات جاسوسى و جمع آوری اطلاعات از کاربران این شبکه ها داشته است

که این کار در جریان فتنه 88 به خوبی انجام شد و برخی کاربران اینترنت را به دام انداخت و امروز نیز در شبکه های اجتماعی موجود در جریان بوده و بسیاری از افراد ناآگاه را به دام انداخته و از طریق آنها، شبهات، اطلاعات جعلی، اخبار دروغین و شایعات مخرب را در فضای وب، پمپاژ می کنند.

در همان قسمت 13 از مجموعه مستند "راز آرماگدون 4 – پروژه اشباح" در این باره آمده بود:

"... پرونده ای که " لوما گازین دیسراییل " برای فیس بوک منتشر کرد شامل اطلاعاتی در خصوص راههای جاسوسی براساس متدهای مخابرات اسراییل و آمریکا از طریق افرادی عادی بود که خطرات این ماموریت را نمی دانستند. این روزنامه نوشت: "این گونه افراد فکر می کنند فقط وقت خود را در برابر صفحات چت تلف می کنند و چیز مهمی نیست بلکه حتی این موضوع را به فکاهی نیز می گیرند."

از طرف دیگر در همان برنامه براساس اسناد معتبر ذکر شد که :

"... حکومت اسراییل از طریق فیس بوک به میزان زیادی از اطلاعات درباره استفاده کنندگان این سایت در جهان عرب و اسلام دسترسی پیدا می کند، آنگاه برای تخمین و ارزیابی وضعیت جوانان کشورهای عربی و اسلامی، آن را در اختیار اساتید روانشناسی وابسته به دستگاههای استخباراتی قرار می دهد."

"جرالد نیرو"،استاد علم روانشناسی در دانشگاه پرووانس فرانسه و صاحب کتاب "خطرات اینترنت"در باره این شبکه ها  می نویسد:

"... این شبکه هایی که افشا شده اند عبارتند از مجموعه ای از شبکه هایی که توسط روانشناسان اسراییلی مدیریت  می شوند و هدف آنان نیز درجه بندی و بکارگیری جوانان مقیم کشورهای جهان سوم خصوصا آنهایی است که در محدوده نزاع عربی- اسراییلی حضور دارند و یا مقیم کشورهای آمریکای جنوبی هستند..."

اطلاعاتی را که نشریه فرانسویه "لوما گازین دیسراییل" منتشر کرد، تماما  با اطلاعاتی که نشریه اردنی" الحقیقه الدولیه" در 9 آوریل سال 2008 منتشر کرده بود، همخوانی داشت.

این نشریه در گزارشی مبسوط تحت عنوان " دشمن پنهان" نوشت:

"...مدیران سایت های شبکه ای کاملا می دانند کاربرانشان از چه نقاط ضعفی برخوردارند و براساس آن برنامه ریزی می کنند. به عنوان مثال با طرح مسائلی چون آزادیهای اجتماعی، مشکلات جوانان و... افقی روشن و در دسترس برای او ساخته و آنگاه در فرصتی مناسب از آن بهره می گیرند ..."


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1209

Trending Articles